دفترچه

نسخه‌ی کامل: تحلیلی درباره ی تصادف
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
بسیاری از مواقع ما از کلمه تصادف و تصادفی بودن رویداد ها استفاده می کنیم.
چه رویدادی تصادفی است ؟ و اصولا تصادف یعنی چی ؟
آیا در طبیعت رویداد های تصادفی وجود دارد ؟
مثلا آیا پیدایش حیات را می توان تصادفی نامید ؟
چه تفاوتی است بین یک رویداد تصادفی مثل پیدایش حیات و تصادف دو اتوموبیل در خیابان و یا دیدن تصادفی دوستی در بازار ؟
آیا تصادف با آشوب یکی است ؟
ارتباط مفهوم تصادف در فیزیک بویژه فیزیک کوانتوم و علیت در فلسفه و موجبیت چیست ؟
از دوستان خواهش می کنم نظرات خود را بیان کنند.
************************************************************************************
با تعریفی از تصادف شروع می کنم :
تصادف رویدادی است که فاقد پریود ِ تکرار باشد. و یا اینکه پریود تکرار آن برای ما کشف نشده باشد.همین فقدان پریود ،؛ موجب عدم پیش بینی رویداد های تصادفی است.
مثال :
آیا ماه گرفتگی تصادفی است ؟
- خیر ؛ زیرا ماه گرفتگی دارای پریود تکرار است و قابل پیش بینی است.
من دوستم را بطور اتفاقی در خیابان دیدم ؛ آیا این تصادف است ؟
- بله , تصادف است ؛ چون رویدادی تکراری نیست.
شاید کسی بگوید جهل ما به علل و عوامل رویداد ها دلیل بر تصادفی بودن نیست ؛مثلا انسان های اولیه ممکن بود ماه گرفتگی را
تصادف بدانند ؛ چون از درک تکرار آن عاجز بودند. ؛ و یا اینکه چرخه تکرار بقدری بزرگ باشد ؛ که بنظر برسد تصادفی در کار است ؛
در حالی که تصادفی در کار نیست.
پس ممکن است حیات در یک چرخه خیلی طولانی بصورت تکراری و پریودیک پیدا شود و تصادفی در کار نباشد.
در یک تحلیل فلسفی صرف ، تصادف با علیت در تضاد نیست ؛
سوال اساسی اینست که آیا رویداد هایی هستند که ذاتا تصادفی باشند. یعنی آنها را نتوان صورت بندی ریاضی کرد ؛
نه اینکه جهل ما باعث شده باشد آنها را تصادفی بدانیم بلکه سرشت بنیادین آنها طوری باشد که مستقل از آگاهی ما
تصادفی باشند.
پاسخ فیزیک به این پرسش مثبت است.
___________
منبع:یکی از دوستان با نام علیجوهر
چه موضوع جالبی... همیشه این موضوع برای خودم دغدغه ای بود..
اول این جمله شما رو نقد کنم که میگی:

slice_of_god نوشته: تصادف رویدادی است که فاقد پریود ِ تکرار باشد. و یا اینکه پریود تکرار آن برای ما کشف نشده باشد.همین فقدان پریود ،؛ موجب عدم پیش بینی رویداد های تصادفی است.

بنظرم تصادف یک پریود فاقد تکرار نیست. بلکه میشه همون فاقد تکرار بودنش رو یک پریود در نظر بگیریم. یعنی چی؟
یعنی اینکه شما نمیتونی تضمین کنی تا 1000سال دیگه همچین اتفاقی می افته یا نه؟! شاید در بی نهایت دوباره همین تصادف رخ داد.. پس این فرضیه شما برای تعریف تصادف از نظر من این مشکل رو داره..
توی ریاضی هم چنین بحثی رو داریما. یه وقت فکر نکنی از خودم میگم.. خیر
توی ریاضی مهندسی دوره کارشناسی میخونیم که انتگرال تابعی از صفر تا بینهایت ....
دوره تناوبش رو طبق همین فرضیه حل میکنیم و کل دوره رو یک پریود قابل تکرار در نظر میگیرم و مسئله رو حل میکنیم.
بگذریم

در آخر جمله ات نوشتی پاسخ فیزیک به اون سوالها مثبت است.. :-)
یعنی رویدادی هست که سرشت و ذاتش تصادفی باشد...

خب همین جمله ات نقض داره.
رویدادی، فرایندی، عملی، ... تصادفی رخ میدهد. خب این فرایند چجوری شکل گرفته که به اینجا رسیده؟
بلاخره چیزهایی در شکل گرفتن اون سهیم بودن..
نمیخوام بگم خدا .....
ولی فکر کن. پیدایش حیات تصادفی هست؟ قبلش اتمی بوده که برخورد کرده و ...
قبلش انرژی در کهکشان بوده که باعث انفجار بزرگ شده...
این انرژی ها و اتم و ها و انفجار ها چجور بهم رسیدن ؟ چرا بیگ بنگ رخ داد؟ میتونست رخ نده.
چرا دوستت رو توی بازار دیدی؟ چون اونروز واسه خرید فلان چیزی که نیاز داشتی رفتی به بازار..
برنامه ریزی کرده بودی که به بازار بری..
پس تصادف شما مربوط به برنامه ریزی شما بوده...

لـُپ مطلب اینکه هیچ چیز تصادفی در کار نیست..
حتی توابع رندوم :-)
برای اینکه در مورد تصادف بحث کنیم اول باید سر معنای تصادف اتفاق نظر وجود داشته باشه.خب فکر میکنم ساده ترین تعریف ممکن این میتونه باشه که تصادف رو چیزی بدونیم که فاقد یک علت خوداگاه هست،چرا؟به این دلیل که محدود کردن بیش از حد تعریف یعنی چیزی که فاقد علت هست ما رو به نمونه های محدودی میرسونه که تازه سر اونها هم اختلاف نظر هست و این محدود کردن تعریف باعث میشه که عملا واژه تصادف بی معنا بشه!بنابراین برای تفاوت قائل شدن بین چیزی که تصادفی هست و نیست وجود یا عدم وجود یک علت خودآگاه میتونه معیار خوبی باشه،چون اگر زنجیره ای از چیزها رخ بدند ولی علت خودآگاهی در کار نباشه میشه همه اینها رو تصادفی دونست.

پس با این تعریف تکرار یا عدم تکرار یا حتی داشتن دوره و پریود هم به معنای تصادفی نبودن نیست، برای نمونه اگر به احتمال رو یا پشت اومدن سکه نگاه کنیم میبینیم که هر دو طرف شانس یکسانی دارند و در بی نهایت هم رو یا پشت اومدن دارای یک سیکل قابل پیشبینی هست ولی ما نمیتونیم مدعی بشیم که این رو یا پشت اومدن تصادفی نیست.
با درود
گفتار تصادف یک پرسش است که 2 پاسخ دارد
تصادف و پدید ای تصادفی هست زیرا توجیهی ندارد یا نمی توانیم برای ان تو جیهی در نظر بگیریم
تصادف نیست و این تصادفها که در ظاهر می بینیم متصل به حکمتی است در طبیعت
هر دو پاسخ درست است و به نوع نگرش شخص وابسته که ایدالیسم باندیشد یا ماتریالیسم در این مورد
سپاسگذارم
یه نفر نوشته: چه موضوع جالبی... همیشه این موضوع برای خودم دغدغه ای بود..
اول این جمله شما رو نقد کنم که میگی:



بنظرم تصادف یک پریود فاقد تکرار نیست. بلکه میشه همون فاقد تکرار بودنش رو یک پریود در نظر بگیریم. یعنی چی؟
یعنی اینکه شما نمیتونی تضمین کنی تا 1000سال دیگه همچین اتفاقی می افته یا نه؟! شاید در بی نهایت دوباره همین تصادف رخ داد.. پس این فرضیه شما برای تعریف تصادف از نظر من این مشکل رو داره..
توی ریاضی هم چنین بحثی رو داریما. یه وقت فکر نکنی از خودم میگم.. خیر
توی ریاضی مهندسی دوره کارشناسی میخونیم که انتگرال تابعی از صفر تا بینهایت ....
دوره تناوبش رو طبق همین فرضیه حل میکنیم و کل دوره رو یک پریود قابل تکرار در نظر میگیرم و مسئله رو حل میکنیم.
بگذریم

در آخر جمله ات نوشتی پاسخ فیزیک به اون سوالها مثبت است.. :-)
یعنی رویدادی هست که سرشت و ذاتش تصادفی باشد...

خب همین جمله ات نقض داره.
رویدادی، فرایندی، عملی، ... تصادفی رخ میدهد. خب این فرایند چجوری شکل گرفته که به اینجا رسیده؟
بلاخره چیزهایی در شکل گرفتن اون سهیم بودن..
نمیخوام بگم خدا .....
ولی فکر کن. پیدایش حیات تصادفی هست؟ قبلش اتمی بوده که برخورد کرده و ...
قبلش انرژی در کهکشان بوده که باعث انفجار بزرگ شده...
این انرژی ها و اتم و ها و انفجار ها چجور بهم رسیدن ؟ چرا بیگ بنگ رخ داد؟ میتونست رخ نده.

لـُپ مطلب اینکه هیچ چیز تصادفی در کار نیست..
حتی توابع رندوم :-)

درود.
1-ندانستن ما از موضوعی دلیلی بر وجود خدا نیست،بلکه دلیلی بر ندانستن ما است،نباید خیلی زود به چیز های دیگر ربطش بدهید
2-پیدایش حیات،از موجودات غیر زنده شروع شده است.همانطور که مکانیسم های ساده جمع می شوند و مکانیسم های پیچیده ای چون انسان و موجودات را می سازند.
3-در مورد کهکشان ها در کل هستی باید بگویم که تغییر و تحولی که منجر به نابودی می شه ؛ در چیدمان ماده صورت می گیره ؛ و لی در گوهر ماده ؛ - گرچه تغییر و جنبش داریم - اما نابودی وجود ندارد. مثال :
آب را با تجزیه شیمیایی تغییر می دهیم و هیدروژن و اکسیژن تولید می کنیم. چیدمان آب از بین رفت اما گوهر مادی آب - که همان انرژی - است از بین نرفت.
معنی این حرف اینست که جهانی که ما می شناسیم(جهان بعد از ثابت پلانگ) - به عنوان یک چیدمان - حادث است است ؛ یعنی نبوده بعدا پیدا شده ؛ اما گوهر ماده ازلی است.
چون همانطور که قبلا گفتم ؛ آن گوهر ذاتا قرین با زمان است. و ازلیت یعنی همین.