06-12-2013, 10:01 PM
Bibak نوشته: :| که اینطور. آخه کاندیداها هم عجیب غریب بود یکم، یعنی میل چندانی بهشون نداشتم. فکر میکردم کاسپاروف یه آدم درست حسابیه و مثلا میخواد روسیه رو از چنگ استبداد پوتین دربیاره!! خب برام جالبه یکم در مورد این رذالت ها و فرصت طلبیها بدونم. چرا از شترنگ هم نام بردید؟ منظورتان فرصت طلبی بود؟ بخصوص در مورد شترنگش کمی توضیح بدید که از کجا به این نتیجه رسیدید؟:)))
بله کاسپاروف آدم بسیار بداخلاقی بود، رقبای خود را بیش از حد معمول و معقول تحقیر میکرد، پیش از بازی جنگ روانی بسیار شدیدی براه میانداخت، بسیار کینهای بود و رفتاری همواره مافیایی-کگبهای از خود بروز میداد(همواره گمانهزنیهایی پیرامون همکاری او با پلیس مخفی شوروی وجود داشت).
به عنوان مثال برای آشنایی با شخصیت او، همین ماجرای جدایی رقت انگیز او از فیده که عملا شترنگ حرفهای را از اعتبار انداخت و فلج کرد بد نیست: در قهرمانی سال ۱۹۸۴ که کاسپاروف جوان به کارپف برخورده بود. رقابت با برتری قاطع کارپف شروع شد و بعد از فقط ۹ بازی کاسپاروف ۴-۰ عقب بود، اما ناگهان موفق شد کار را به سود خود تغییر بدهد هفده بازی متاولی از کارپف مساوی گرفت، پس از آن یک بازی دیگر را باخت اما دوباره ده مساوی دیگر گرفت، و سپس اولین برد خود را در بازی سی دوم بدست آورد. بعد از این دوباره پانزده بازی متوالی مساوی شد. باید بخاطر داشته باشید که در این زمان کارپف سی و چند سالهی چاق الکلی بود که طی همین رقابت دو بار کارش به بیمارستان کشیده بود، و در قیاس با کاسپاروف بیست و دو ساله که معروف بود روزی صد و پنجاه کیلو پرس سینه میزند توان رقابت جسمی را نداشت، اینست که بازی چهل هفتم و چهل و هشتم را پشت سرهم باخت. در این زمان رئیس وقت فیده فلورینسیو کامپومانس به داد قهرمان محبوبش رسید و در اقدامی بیسابقه بازیها را با دلیل رسمی «نگرانی برای سلامت بازیکنان» متوقف کرد و به نوعی قهرمانی را از چنگ کاسپاروف ربود. هرچند سال بعد همه چیز جبران شد و کاسپاروف هم قهرمان جهان شد، اما کینهای شتری از کامپومانس به دل گرفت و هشت سال بعد، به هنگام مسابقهی قهرمانی جهان با نایجل شورت(که آدم ضعیفالنفسیست)، او را فریفت و در اقدامی شگفت انگیز، به کلی از فیده جدا شد! دو شترنگباز اعلام کردند که فیده را به رسمیت نمیشناسند و بطور مستقل به رقابت خواهند پرداخت. این پایانی بود به اعتبار و سازماندهی شترنگ حرفهای به طوری که صد سال پیش از آن وجود داشت و تا سال سال ۲۰۰۶ که دوباره عنوانها اقدام شد، جهان چند مدل قهرمان شترنگ داشت که هیچکدام دیگری را به رسمیت نمیشناختند. این ماجرا نمونهی خوبیست که با چطور جانوری سر و کار داریم اینجا، و هرچند او قربانی تبعیض بود، اما بجای آنکه همچون دیگر شترنگ بازان آنرا با بزرگواری بپذیرد، هشت سال پشت درهای بسته توطئه کرد، نقشه چید، باج داد، تهدید کرد و دسیسه چید تا انتقام خود را بگیرد و فدراسیون خودش را براه بیاندازد، اتفاقی که شترنگ را تا مرز بیاعتباری مطلق پیش برد.
زنده باد زندگی!