02-14-2011, 07:19 PM
خوب، قبل از هر چیز: به نحو ِ بسیار وحشیانه و بی سابقهای سرکوب شدیم!
توضیحات اضافه که الان به ذهنم میرسد: 90% کسانی که آمده بودند پسرهای بین 18 تا 35 سال بودند، حضور زنان و خانوادهها نسبت به دیگر حرکات اعتراضی جنبش سبز بسیار کمتر بود. کار ِ درستی هم کردند نیامدند. چیز دیگری که اتفاق افتاد شکل گرفتن حلقههای اعتراضی چند صد نفره بجای یک جمعیت چندین هزار نفری بود، این حرکت یک خوبی بزرگ داشت و آنهم اینکه سگهای ج.ا در سرکوب 90% تجمعات بدلیل پراکنده بودنشان عاجز شدند، یک بدی بزرگ داشت که آن ده درصدی که سرکوب شدند، به بدترین شکل ممکن کتک خوردند و دستگیر شدند و از هم پاشیدند. من به ترتیب اینجاها رفتم: میدان هفت تیر، چهارراه آزادی و بعد تا جایی که میشد به انقلاب نزدیک شدم. تظاهرات آزادی چندین بار مورد حمله قرار گرفت. یک چیز جالب دیگر این بود که وقتی جمعیت بر اثر حمله پراکنده میشد 10-20 دقیقه بعد دوباره صد متر آنطرفتر یک حلقهی کوچک تشکیل میشد و ماجرا ادامه پیدا میکرد. یعنی کسی فرار ِ نمیکرد برود خانه، میرفتند پنجاه متر بالاتر. در بین آزادی و انقلاب کتک بدی خوردیم و توسط اراذل اسلام از دو طرف قیچی شدیم. همه آدمهای پیاده را میزدند، بدون توجه به اینکه روز کاریست و خیلیها شاید اصلا روحشان هم خبر نداشته.. خودم به یکی دو مورد آدم ِ کتک خورده که اصلا نمیدانست چه خبرست بر خوردم. دلخراشترین صحنه باتوم خوردن یک زن ِ تپل ِ میانسالی بود که بالاتر از خیابان پرچم که به نحو وحشیانهای کتک خورد. حوالی ساعت هفت که من به خانه آمدم هنوز حلقههای اعتراضی به راه بود..
توضیحات اضافه که الان به ذهنم میرسد: 90% کسانی که آمده بودند پسرهای بین 18 تا 35 سال بودند، حضور زنان و خانوادهها نسبت به دیگر حرکات اعتراضی جنبش سبز بسیار کمتر بود. کار ِ درستی هم کردند نیامدند. چیز دیگری که اتفاق افتاد شکل گرفتن حلقههای اعتراضی چند صد نفره بجای یک جمعیت چندین هزار نفری بود، این حرکت یک خوبی بزرگ داشت و آنهم اینکه سگهای ج.ا در سرکوب 90% تجمعات بدلیل پراکنده بودنشان عاجز شدند، یک بدی بزرگ داشت که آن ده درصدی که سرکوب شدند، به بدترین شکل ممکن کتک خوردند و دستگیر شدند و از هم پاشیدند. من به ترتیب اینجاها رفتم: میدان هفت تیر، چهارراه آزادی و بعد تا جایی که میشد به انقلاب نزدیک شدم. تظاهرات آزادی چندین بار مورد حمله قرار گرفت. یک چیز جالب دیگر این بود که وقتی جمعیت بر اثر حمله پراکنده میشد 10-20 دقیقه بعد دوباره صد متر آنطرفتر یک حلقهی کوچک تشکیل میشد و ماجرا ادامه پیدا میکرد. یعنی کسی فرار ِ نمیکرد برود خانه، میرفتند پنجاه متر بالاتر. در بین آزادی و انقلاب کتک بدی خوردیم و توسط اراذل اسلام از دو طرف قیچی شدیم. همه آدمهای پیاده را میزدند، بدون توجه به اینکه روز کاریست و خیلیها شاید اصلا روحشان هم خبر نداشته.. خودم به یکی دو مورد آدم ِ کتک خورده که اصلا نمیدانست چه خبرست بر خوردم. دلخراشترین صحنه باتوم خوردن یک زن ِ تپل ِ میانسالی بود که بالاتر از خیابان پرچم که به نحو وحشیانهای کتک خورد. حوالی ساعت هفت که من به خانه آمدم هنوز حلقههای اعتراضی به راه بود..
زنده باد زندگی!