05-17-2013, 10:44 PM
همیشه نقد کردن و ارائه دلایلِ عبث و مضر بودن، تنها راه ممکن نیستند و شما انتخابی گاها بس کارآ و مفید نیز در اختیار دارید به نام بیاعتنایی. در واقع گاه شما میتوانید با بیاعتنایی هم از تبلیغِ رایگان برای تفکرِ مقابل پرهیز کنید و هم استدلالهای طرفِ مقابل را چنان ضعیف و بیپایه نشان بدهید که ارزشی برای پاسخگویی نداشته باشند. گاه کارکردِ این راهکار بیش از این نیز هست. مثلا در مورد جمهوری اسلامی شما اگر بخواهید با استفاده از قانونِ اساسی جمهوری اسلامی و انتخاباتی که او برگزار میکند تغییری ایجاد کنید، در واقع دارید در بازیِ آنها شرکت میکنید و این یعنی جمهوری اسلامی را به عنوانِ مخاطبِ رسمی خود، به عنوانِ سیستمی که بخشی اصلی از آن را میپذیرید و بخشی جزئی از آن را شایسته اصلاح میدانید، شرایطِ او را برای اصلاحطلبی میپذیرید و ... در حالیکه کلیتِ جمهوری اسلامی شر است و باید از اساس برچیده شود. مثلا اگر در انتخابات شرکت کنید برای روی کار آمدنِ یک اصلاح طلب، در واقع تلویحا میگویید که قانونِ اساسی را با ولایت فقیه ، نظامِ اسلامیاش، قوانین جزای اسلامیاش و... میپذیرید، جمهوری اسلامی را به عنوانِ مجریِ راستین انتخابات میپذیرید، او را شایسته اعتماد میدانید، او را اصلاحپذیر میدانید، آنرا با مقداری اصلاحات قابلِ قبول میدانید، شورای نگهبان را به رسمیت میشناسید، رسمِ تنفیذِ حکمِ ریاست جمهوری از سوی رهبر را میپذیرید(که یعنی اراده و آگاهیِ او بر جمهورِ مردم برتری دارد) و... در حالیکه با شرکت نکردن در انتخابات در واقع شما نشان میدهید هیچکدام از مظاهرِ جمهوری اسلامی را نمیپذیرید و به هیچ وجه او را شایسته هیچگونه به رسمیت شناختن نمیدانید.
منظورم از اصلاحِ بیرون از سیستم اصلاحیست که در آن شما بدونِ آنکه در هیچکدام از طرفین درگیر قرار داشته باشید یا خود را درگیر بدانید، بتوانید آنچه نادرست است را به مرجعِ نادرستی (یا طرفِ درگیرِ مقابلش) بنمایانید. در این مورد یکی از راهکارها بیاعتنایی است. خیلی از جنبشها با جدی نگرفتن و بیاعتنایی از سوی جامعهای که نیاز به توجهشان برای تبدیل شدن به یک جنبشِ راستین دارد، عقیم میشوند. شما اگر به طورِ پیوسته به یک پدیده بپردازید در واقع آنرا به رسمیت میشناسید و این کاریست که نیاز دارد قبل از پرداختن به آن قدری سنجیدهتر تصمیمگیری کنید.
منظورم از اصلاحِ بیرون از سیستم اصلاحیست که در آن شما بدونِ آنکه در هیچکدام از طرفین درگیر قرار داشته باشید یا خود را درگیر بدانید، بتوانید آنچه نادرست است را به مرجعِ نادرستی (یا طرفِ درگیرِ مقابلش) بنمایانید. در این مورد یکی از راهکارها بیاعتنایی است. خیلی از جنبشها با جدی نگرفتن و بیاعتنایی از سوی جامعهای که نیاز به توجهشان برای تبدیل شدن به یک جنبشِ راستین دارد، عقیم میشوند. شما اگر به طورِ پیوسته به یک پدیده بپردازید در واقع آنرا به رسمیت میشناسید و این کاریست که نیاز دارد قبل از پرداختن به آن قدری سنجیدهتر تصمیمگیری کنید.
کسشر هم تعاونی؟!