05-10-2013, 02:47 PM
Russell نوشته: خب امیر جان،خوشحال میشوم دراینباره روشنگری کنی. کتاب "گولد در برابر داوکینز" را که معرفی کرده بودی خواندم و بگمانم موضع طرف داوکینز را هم تا حد خوبی میدانم ولی البته درباره طرف گولد برای مثال فقط از منابع دیگر خواندهام تا خودش ولی بگمانم اکنون بتواند بحث و مخصوصا معرفی منابع بیشتر از خودت برایم مناسب باشد.0. منظور شما از داروینیسم، مُدل اجتماعی آن که نیست راسل جان؟
1. گمان میکنم اندیشههای داکینز را گیراتر مییابید؟ خصوصا پیرامون گونهزایی و رانهی اصلی فرگشت.
2. «تعادل منقطع» به نظر من یکی از انقلابیترین نگرشها در بیولوژی مدرن است و محوری بودن آن اندکاندک آشکارتر میشود.
3. این «بیهدفی» افراطی که گولد طرفدار آن بود کمی برای خوانندهی مشتاق(و نه محقق حرفهای)آخرالزمانی به نگر میآید، هضم اینکه فرگشت یک بازی رندم است مطلقا فاقد هرگونه حرکت صعودی کمی دشوار است، حتی برای داوکینز!
4. تنها توضیحی که تاکنون برای باقی ماندن «ارگانیسمهای ساده» در کنار «ارگانیسمهای پیچیده» ارائه شده همان ِ گولد است: «پیچیدگی یک عارضهی جانبی فرگشت بوده نه محصول یا انگیزهی اصلی آن، که در آخر به بقای اصلح کمک شایانی نکرده و تاثیر قابل اعتنایی به مسیر حرکت گونهها نگذاشته».
5. اینکه بپذیریم فرگشت رندم است یک بخش از ماجراست، اینکه این رندم بودن را در مواقع خاص معلق بدانیم به کلی چیز دیگریست. به نظر من دشواری اصلی داوکینز با همینست که اگر بپذیریم در شرایط استاسیس(ثبات فرگشتیک درونگروهی در وضعیت عادی)تغییرات اتفاقی هستند و تنها در شرایط مثلا «انقراض گروهی»ست که تغییرات جهتمند میشوند یعنی بخش اصلی تاریخچهی فرگشت تقلیل پیدا میکند به یک درصد تاریخ دانسته.