04-20-2013, 06:50 PM
Nâxodâ_Mehrbod نوشته: باز هم یک تعریف دیگر از مادینگرایی[1]. این تنها یک ارجاع دادن ناسرراست میشود:نه!مردان به عنوان یک هماورد خاص در مادین گرایی نیستند.
دشمنهایِ مادینگرایی:
مادینگرایی —> مردسالاری —> مردان
مادینگرایی —> پدرسالاری —> مردان
مادینگرایی —> دستگاه سیاسی —> دستگاه سیاس بدست مردان میگردد —> مردان
مادینگرایی —> دولت —> دولت بدست مردان میگردد —> مردان
...
پس راه شما از آغاز تا پایان در ستیز با مردان است, که هر آینه کسی نمیگوید به خودی خود نادرسته, نکته در اینجاست که اگر از مادینگرایی اندیشهیِ خودمان
را آغازیده باشیم در اینجا مردان میشوند دیو که باید حق را بزور از ایشان گرفت. اگر از برابریخواهی[2] اندیشه را آغازیده باشیم, مردان میشوند یک مشکل (بمانند زنان
که جای دیگر مشکل هستند) و باید ساختار همبودین[3] را دگرانده[4] و مسئولیت را به زن هم داده و مسئولیتی را از دوش مرد برداریم —> تیلِ[5] بازبرد[6].
از طرفی خودشان آنقدر به گروه ها ی خاص تقسیم شده اند که نمیتوان در موردشان به این صراحت قضاوت کرد.
اما همگی در یک چیز اشتراک نظر دارند . آن تعهد به نگریستن به جهان از چشم اندازی زنانه است.
و این نمیتواند نا اخلاقی باشد.
به هر سو در هر جامعه ای میان مردم بر حسب میزان قدرت و ثروتی که در اختیار دارند تفاوت هایی هست.هر جامعه برای قشر بندی یعنی تقسیم مردم برحسب نوعی سلسله مراتب مبنایی دارد که با جامعه ی دیگر فرق دارد.مثلا شاید در جامعه ای سالخوردگان از جوان تر ها و مردان از زنان قدرت و منزلت بیشتری داشته باشند.که در این جا هدف فمنیست این است که با این قشر بندی جنس/جنسیت که نوعی از قشر بندیست مبارزه کند.پس در مقام مقایسه و تحلیل خود مردان را مورد توجه قرار میدهند از آن بابت که با خود به مقایسه اش بپردازند اما در کل مردان هدف فمینیست ها نیستند.
پس نا اخلاقی بودنش پذیرفته نیست.مگر اینکه به راهکار هایش انتقاد کنید
Nâxodâ_Mehrbod نوشته: رویکرد درست اگر,بحث بر سر بیشتر و کمترش نیست.تنها مشکلات زنان از زبان زنان بازگو میشود و مسلم است که اوضاع را آنگونه که خود درک میکنند بیان دارند.مردان هم در بیان مشکلات خود ممکن است زیاده روی کنند و خود را فرودست تر از زنان ببینند.
ستم به زن و مرد میشود —> برابریخواهی[2]
ستم به زنان بیشتر میشود —> مادینگرایی[1]
دومی تنها در ذهن و پندار شماست و همینکه میاندیشید همهیِ مردان امیر و سالار میشوند و نمیدانم به ایشان پول و
مال میدهند و در همبود[9] نقشهایِ سازنده ایفا میکنند نمایانگر[10] سادهانگاریِ بسیار پیشرفتهای است که هر آینه میان زنان کم به چشم نمیخورد!
در برابر هر مردِ امیر, یک میلیون و بیشترِ مردِ فعله و کارگر داریم. دربرابر هر کسی که پول به اندازهیِ دسترنج اش میگیرد, دهها هزار مرد بهرهکشیده میشوند.
کلیدواژه: یکسنجی[11].
Nâxodâ_Mehrbod نوشته: اینکه یک زن کار کند امری ناطبیعی است؟ ((:این را زا آن بابت گفتم چونکه گویا کار کردن مردان را به نوعی ظلم به آنها میپندارید.در حالی که کار کردن مردان به خودی خود هیچ چیز عجیب و نا خوشایندی نیست.اینکه نتیجه ی کار خود را چگونه مصرف میکنند است که مهم است.
زنان هم اگر کار کنند موظف اند که نتیجه ی تلاش و کارکرد خود را به شکل یک قبول وظیفه مصرف کنند.
اما اگر این شکل را به زن بدهیم باید از بسیاری از زنانگی هایی که مردان در پی انند چشم پ.شید.
یعنی دیگر آقا نباید انتظار داشته باشد که زنش مانند قبل با او وقت صرف کند-خود آرایی آنچنانی کند-بچه داری را به تنهایی انجام دهد-آشپزی و مدیریت خانه را به گردن گیرد-پاسخگوی رفتارها و آمد و رفت هایش باشد و در یک کلام زن به نوعی مستقل میشود.
از نظر من اینجا ایراد بر مردان است که حاضر نیستند از بسیاری از سرویس های زنانه در قبال دادن استقلال به زنان چشم بپوشند.
Nâxodâ_Mehrbod نوشته: wow این مزخرفات دیگر از کجا آمدند!این همه زن در تاریخ؟؟
پس این همه زن که در تاریخ داریم و شهبانوی کشورها بودهاند و هتا در ایران میتراپرستی ٧٠٠٠ ساله
داریم کشک میباشند و اگر جنبش نااخلاقی مادینگرایی[1] شما نبود امروز همهیِ زنان روبند سرشان بود؟ ((:
دارید برای جنبش اتان که هیچ کاری نکرده بجز افزایش نابرابری بازاریابی میکنید!؟
تا دیروز که زنان خاص در تاریخ کم بودند حالا شدند این همه؟؟
نقش زن در تاریخ چه شرق و چه غرب در خانه و شوهر داری و سرپرستی و فرزندان خلاصه شده.
مردان برابر خواه آیا میپذیرند که این نقوش سنتی را فراموش کنند و حضور زنان در کنار خود را بر میتابند با این شرط که آن زنانگی و آن ممه را لولو خواهد برد
مابقی هم ارجاع داده میشود به پاسخ ها ی بالا تا ببینیم این برابر خواهای ای که از آن دم زده میشود با دگرگونی نقوش زنانه ای که فمینیست به دنبال آن است در تضاد است یا خیر.