04-20-2013, 12:23 AM
Nâxodâ_Mehrbod نوشته: مادینگرایی[1] راهش بیراهه نیست, راهش نااخلاقی است!اصل و بنیاد مادینگرایی چرا باید نا اخلاقی باشد؟
شما خودتان را بنادرستی ستمدیده گرفتهاید و میکوشید با بالا کشیدن خودتان در ستیز با ستمِ دروغینی که گویا به شما برایِ هزارههایِ دراز از سوی نیاکان نرینه امان میرفته چیزی را تلافی کنید!!
از آنجاییکه شوربختانه چنین ستمی درکار نبوده و نیست, رویکرد شما میشود اینکه بار بیشتری را روی دوش مردان
بدبختی که هماکنون هم کمرشان دارد میشکند سوار میکنید و به پندار پوچ خودتان به "برابری" میرسید و حق مسلم اتان را میگیرد!
ببینید هماورد فمینیست مردان نیستند که فشار آن به مردان وارد آید.جامعه است-دستگاه سیاسی است-سنت هاست.....
شما فرض کنید دو فرزند کودک دختر و پسر در یک خانواده چه طور تربیت میشوند؟
فرزند دختر باید محجوب و خانوم و تو سری خور و حرف گوش کن باشد
فرزند پسر مستقل و بازیگوش و شر و آنچنانی
یا در مدرسه-یا در دبیرستان و دانشگاه.
خوب وقتی این دو بزرگ شوند و وارد اجتماع شوند پسر میشود امیر و صاحب دختر(فارغ از مشکلات ناشی از این تربیت که گریبان هر یک را به نوعی گرفته)
ببینید تعاریف سنتی از یک زن چه بلایی سر جامعه می آورد؟
مبارزه با این سنت ها که نا اخلاقی نیست.
مرد (با کمی اغماض) تربیت بدی ندارد.اینکه مستقل باشد؟اینکه تلاش کند؟اینکه جسور باشد؟ اینکه توانایی هایش را به مرحله ی اجرا بکذارد؟
اما اینها برای بسیاری از زنان قابل تصور هم نیست.چون نه به آنها آموخته شده و خود به آن واقفند.
و برای شما قابل درک نیست که چه قدر خود از اینکه دنیایش را در دستان مرد بیابد رنج میکشد.و حتی راه رهایی هم ندارد چون بافت بیش از آنچه که فکر میکنید مردانه است.
طبیعیست.وقتی جامعه پول را به مردان داده(درست است که حاصل زحمات خودشان است اما نقش اینکه یک مرد موقعیت کار یابی و در آمد زایی اش نسبت به زن به مراتب بهتر است را نادیده نگیرید) قدرت را از آن مردان میداند-مناسبات اجتماعی را برای مردان میداند.و......زنی اگر پیدا شود که با مردان همپایی کند هم نمیتواند که به جایگاه شایسته ی خود برسد.
فمینیست و مبارزه با این نگرش ها چاره ایست که حقوق زن را به خودش -به مردان -به جامعه و دستگاه های کنترل کننده ی اجتماع بفهماند.
برخلاف فکر شما عمق این ستم بسیاربیشتر از آن است که شما به آن به دیده ی تمسخر نگاه میکنید.
ستمی که به زنان شده (و حتما به مردان هم شده) سرنوشت بسیاری از آنان را به فاضلاب های زندگی کشانده.
اگر یک مرد کار میکند (که امری طبیعیست) در عوض قدرت به واسطه ی پول در دست اوست.زن هم اگر کار کند و منبع در آمد زا داشته باشد دیگر چرا باید در روابط سنتی و کهنه و پوسیده ی زن و شوهری به خاله زنک بازی مشغول باشد؟
در اجتماع میبیند و فرا می گیرد سطحش را بلا میبرد.آنگاه است که انتخابش برای زندگی آگاهانه و نه انگل وار است.
مشکل زنان اینجاست که برای نفوذ به کارزار اجتماعی بسیار راه دارند که بپیمایند.
حقوقشان نادیده انگاشته میشود.و توانایی گرفتن حقوقشان را ندارند.
اگر فشار های فمینیست نبود که تمامی دنیا زنان اگر روبند های زنان افغان را نمیزدند همچنان پوشش های زنانه و شوهر کردن صرف و در خانه ماندن همیشگی زنان برایشان رقم میخورد.
نتیجه اینکه نقش فمینیست در آن برابر خواهی آرمانی شما نقش مثبتی بوده.تا کنون توانسته بسیاری از مشکلات را برای زن(و به تبع آن مرد) را بازگو و حل کند.
اینکه زین پس چه راهی میپیماید و چه قدر برابر خواهانه رفتار میکند قابل بررسی است.به بیراهه رفتن هایش-زیاده روی هایش- نادیده انگاشته شدن مردان-مبارزه با مردان در مواردی- و.... دست مشکلات به وجود آدمده در سیستم فکر میکنم از اعتبارش کم کرده.
اما فمینیسم درب و داغان هم برای کشورهای جهان سومی مانند ایران همچنان به مثابه ی فرشته ی نجات میماند....