04-17-2013, 06:19 PM
kourosh_bikhoda نوشته: ظاهرن فرض شما بر اینه که قبل از اون هم ماده بوده و هم پاد ماده. این فرض ممکنه دارای اشکالاتی باشه به دلیل اینکه همجواری هر ذره با پاد خودش همونطور که میدونید منجر به تابش انرژی و تغییر ماهیت اون ذرات میشه و همونطور که میدونید پیش از مهبانگ، تکینگی وجود داشته و تکینگی جاییه که در اون قوانین علم فرو میپاشه و احتمالن وجود ماده و پاد ماده در کنار هم کنشی به همراه نداشته. از طرفی ذرات در لحظات بعد از مهبانگ بوجود اومدند و این یعنی قبلش وجود نداشتند یا داشتند و در تکینگی به شکلهای دیگه ای بودند.
اینکه بگوییم پیش از بیگبنگ «وجود» نداشته چیزی بجز همانگویی نیست. البته من با آن مخالف نیستم، بیشتر اینست که آنرا نمیفهمم. بیشک باید نوعی از زمان وجود میداشته، درست است که زمان برپایهی تاثیر بر ماده قابل درک است و در صورت عدم وجود ماده تاثیری هم بر آن متصور نیست که بخواهد مبنای زمانی باشد، اما به هر حال چیزی میان «هیچ» و «هست» وجود داشته و این فاصله میان نبودن ماده تا بودن آن میتواند زمان باشد. تصور بکنید که من یک فیلم از یک فضای مطلقا خالی به شما نشان میدهم که در آن هیچ چیز نیست، و از شما میپرسم که آیا فیلم درحال پلی است یا استاپ، بدیهیست که شما نمیتوانید پاسخی بدهید. سپس همان فیلم را نشانتان میدهم اما در حالی که شیئی در آن درحال حرکت است، اکنون شما میتوانید ببینید که در قیاس با ویدیوی سابق در این یکی زمان به یک معنا سپری شده، اگر در این مثال فرض بگیریم که فضای خالی همان هیچ است و شیء در حال حرکت بیگبنگ، چگونه نمیتوان پیش از آنرا تصور کرد؟ چرا فیلم ثابت نمیتواند پیش از آن باشد؟ آیا نمیتوان گفت که پیش از سیزده میلیارد سال قبل هیچ چیز وجود نداشته؟ آنچه مرا به شگفتی انداخته وجود کنش و واکنش میان ماده و پادماده است، طبق نظریه تا پیش از بیگبنگ «میزان» آنها یکسان بوده(حالا هر معنایی میخواهد داشته باشد)و در نتیجه هیچکدام به معنای قابل درکی وجود نداشتهاند، پس از بیگبنگ بوده که تنها یکی باقی مانده و بر دیگری چیزه شده و به وجود معنا داده .
این از پیش از بیگبنگ.
kourosh_bikhoda نوشته: از طرفی من با مراجعه به یکی از جزواتم یادم افتاد که استیون هاوکینگ هم یک مدلی برای پیدایش پاد ذره پیشنهاد کرده. به این شکل که در نزدیکی سیاهچاله هر جای تهی تقسیم به یک ذره و یک پاد ذره میشه که یکی از این دو لنگه به درون سیاه چاله میفته و دیگری میگریزه. این مدل به تابش هاوکینگ معروفه.
یعنی چه؟ یعنی پادماده همان ماده است که در جهتی مخالف زمان حرکت میکند؟ مگر میتوان نمودار فاینمن را گرفت و با بالعکس کردن تمام فلشها از راست به چپ وضعیت را تغییر داد؟!
kourosh_bikhoda نوشته: با توجه به این موضوعات قضیه پیچیده تر میشه. آیا پس از مهبانگ که ذرات کم کم شکل گرفتند و پاد ذرات هنوز سانش وجود نداشتند؟ اگه اینطور باشه تابش هاوکینگ میتونه مدل خوبی باشه. یا آیا به قول شما پاد ذرات در مهبانگ از بین رفتند و انرژی شدند و ذرات موندند؟ باز هم مدل هاوکینگ سر جای خودشه. ولی موضوع جالب برای من اینه که در اینجا آیا میشه در نظر گرفت که خود تکینگی مهبانگ شامل فضاهای تهی متشکل از ماده و پاد ماده بوده که یکی آزاد شده و دیگری گیر افتاده؟ البته هر پاسخی به این پرسش باز هم منو گیج میکنه و پرسش های بیشتری بوجود میاره.
بله سوالات بسیار جالبی هستند. به گمان پاسخ کنونی سوال اول اینست که مهابنگ یک چگالی انرژی بسیار بزرگ را گرفت و سپس فضا و زمان را گسترش داد به طوری که چگالی انرژی به سردی گرایید و از طریق E=MC2 تبدیل به ماده شد.