03-02-2013, 07:05 PM
نقل قول:چیزی که مرا به خشم آورده وانمود به اینست که مهمترین مرجع بیعدالتی در جامعه، تاریخ بشر و سرتاسر جهان نه دولت، که مدل تولید اقتصادی بوده و هست. زمان مارکس تشخیص غلط بودن این ادعا بدلیل «فاجعهآمیز» بودن عوارض کنشگری اقتصادی بسیار دشوار بود، امروز اما به سادگی آشکار و هویداست. من به راستی نمیدانم چطور پس از تجربهی شکست انقلاب اکتبر کسی میتواند با قیافهای جدی بگوید تسخیر قدرت سیاسی از طریق انقلاب پرولتری و تغییر مالکیت بر ابزار تولید میتواند آخرین مرحله، یا حتی مهمترین مرحله از گذار باشد؟!مگر مارکسیست ها درباره شر بودن دولت با شما اختلاف نظری دارند که اینچنین خشمگین شده اید؟ مگر مارکسیست ها دولت را از طبقه استثمارگر حاکم جدا می دانند که بی عدالتی را به یکیشان نسبت دهند؟ همواره وظیفه سرکوب جنبش های طبقات بهره ده به عهده دولت بوده، اکنون نیز دولتِ قانونا مدافع بازار آزاد خواه ناخواه می شود ابزار بهره کشان برای سرکوب جنبش های عملگرای برابری خواه.
این بهره کشی که گویا همه متفکران جدی به آن اذعان دارند چگونه متوقف می شود؟ راهی جز همگانی کردن ابزار تولید سراغ دارید؟ چگونه می توان ابزار تولید را همگانی کرد؟ ما که بیدلیل با کسی دعوا نداریم، ولی نمیدهند تا همگانی کنیم، چه کنیم؟ راهی جز انقلاب سراغ دارید؟ چگونه می خواهید انقلاب موفق شود؟ راهی جز دیکتاتوری پرولتاریا هست؟ اگر این راهها هست بفرمایید توی گود، مدل بدهید و یک جهان را از شر کمونیست های عقب مانده و مزاحم، این تنها صاحبان تئوری انقلاب، رها سازید.
چه کسی دستاوردهای انسان مدرن را بی ارزش تلقی می کند؟ چه کسی آزادی ها و جنبش های آزادی خواهانه و برابری طلبانه را کم ارزش جلوه داده؟ همه اینها خوب است. نیازی نیست به ما یادآوریشان کنید. مسئله ما اما این است: این وسط بعضی ها به خاطر وقت آزاد بیشتر، آزاد ترند، و بهای آزادیشان می شود ضایع شدن و نابودی بخشی از آزادی دیگران. کاری با معنای اصطلاحات "آزادی واقعی" و "آزادی غیرواقعی" هم نداریم، ما "آزادی برابر" می خواهیم.