03-02-2013, 01:54 PM
فلانی عزیز بزار یک مثال بزانم تا قشنگ معظل مواجه با احتمالات رو درک کنیم:)
شما پذیرفتی که خدا فرای منطق ماست و نیازی نیست منطقی رفتار کنه(نطر ما هم همینه)حالا اگر این خدا لزوما منطقی نیست چرا دیوانه،وحشی یا هر ویژگی رو نداشته باشه!؟برای درک این خدا هیچ ابزار منطقی سودمند نیست و احتیاط هم یکی از همین ابزارهای منطقیه.
شما در موقعی میتونید احتیاط کنید که فرض کنید یک احتمال منطقی وجود داره،مثلا فرض میکنیم که پشت یک در قاتل بالفطره یا یک انسان صلح طلب هست،احتیاط در این موارد معنا داره چون موارد منطقی هستند حالا فرض میکنیم پشت در دستگاهی هست که به طور رندوم و بدون هیچ منطقی ممکنه صلح طلب یا قاتل باشه،اینجا احتیاط کارایی خودش رو از دست میده چون ما دیگه با یک موجود منطقی طرف نیستیم:)
اگر فکر میکنی احتیاط در مواجه با یک موجود غیر منطقی کارایی داره پس ناگزیر باید در بند منطق بکشیمش و فرض اول رو فقط محتمل بدونیم نه موجود:)
شما پذیرفتی که خدا فرای منطق ماست و نیازی نیست منطقی رفتار کنه(نطر ما هم همینه)حالا اگر این خدا لزوما منطقی نیست چرا دیوانه،وحشی یا هر ویژگی رو نداشته باشه!؟برای درک این خدا هیچ ابزار منطقی سودمند نیست و احتیاط هم یکی از همین ابزارهای منطقیه.
شما در موقعی میتونید احتیاط کنید که فرض کنید یک احتمال منطقی وجود داره،مثلا فرض میکنیم که پشت یک در قاتل بالفطره یا یک انسان صلح طلب هست،احتیاط در این موارد معنا داره چون موارد منطقی هستند حالا فرض میکنیم پشت در دستگاهی هست که به طور رندوم و بدون هیچ منطقی ممکنه صلح طلب یا قاتل باشه،اینجا احتیاط کارایی خودش رو از دست میده چون ما دیگه با یک موجود منطقی طرف نیستیم:)
اگر فکر میکنی احتیاط در مواجه با یک موجود غیر منطقی کارایی داره پس ناگزیر باید در بند منطق بکشیمش و فرض اول رو فقط محتمل بدونیم نه موجود:)
To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
Tacitus-