03-01-2013, 08:14 PM
Ouroboros نوشته: تحلیلهای شما چهل سالی از وقایع جهان عقب هستند، به گمانم در ادبیات مارکسیستی به این میگویند «عقب ماندن از تاریخ».
سیستم کنونی که بسیار پیچیده است و هیچکس قادر به توصیف آن نیست، .
نقل قول:این به نظر من بحث بسیار مهمیست. چپ جهان سومی همواره بجای دیدن دستاوردهای سرمایهداری به سبکی که نویسندگان «مانیسفت کمونیست» میدیدند با عقده و اندوه به ساختارهای فرهنگی به مراتب پیشرفتهتر غرب نگریسته. از دههی چهل در ایران شنیدهایم که دهاتی بیسواد و نادان چقدر پایبند اصول انقلابیست و خردهبورژوای شهری چه مایه پست و فرومایه. سردرگمی شما البته قابل درک است، میبینید که کارگران در سرمایهداری غربی توستر و ماشین کاپوچینو را به جنبش کارگری ترجیح میدهند، یا در ایران «پرولتاریا» به جای تلاش برای استقرار حکومت تودهها در فکر پژو کردن پراید خود است، و اینها را با سادهانگاری قبیحی میگذارید به پای «خودفروشی» و «فریب مظاهر سرمایهداری». هیچ احتمال نمیدهید که درک ایدئولوژیک مردم از زندگی روزمرهشان میتواند چنان باشد که به شرکای نظام تبدیل شده باشند، و بدلیل عینک ایدئولوژیک قطوری که به چشم زدهاید نمیبینید که مدتهاست کارگران در قیاس با دیگر اقشار جامعه شرایط بدی ندارند و هر نسل از آنها امکانات، آزادی و رفاه بیشتری نسبت به نسل قبلی داشته. بامزه اینجاست که پیشرفت کشورهای کاپیتالیستی را به پای چپاول دخمههای گدای جهان سوم میگذارید و گمان میکنید انگلستان اگر پیشرفته است بخاطر دزدیدن چای هندیها بوده.البته تاكید كردم كه برداشت شما ازبحث گیتار من درست نیست وبازهم بر این امر اصرار دارید این باورها كه درجنبش چپ آن روزگار نفوذ كرده بود دراصل نتیجه درك مذهبی ، پوپولیستی از ماركسیسم ونیز چپ روی كودكانه است واین عدم تعادل باعث وزمینه رشد تفكراتی دربین روشنفكران چون شما شد كه اینبار :
نقل قول:نه، من آنارشیستم، خودم را منتقد سرمایهداری میدانم، و خواستار براندازی کاپیتالیسم، دولت و مرزهای جغرافیایی و نهادهای سرکوبگر اجتماعی همچون مدرسه، مذهب و ... هستمبدین شكل خود را جلوه نماید ودرتناقضات فكری سردرگم شود وبه علت عدم درك ماهیت اصلی سرمایه داری ودیدگاه سطحی از ماركسیسم و تنها با روش واستنباط برحسب مدلگرائی توان تقهیم داشت وچون مدل اصلی آن شوروی بعنو.ان اولین تجربه برقراری سوسیالزم با شكست مواجه شد بنابراین خط بطلان برهمه چیز كشیده واینبار برای رفع عطش تناقضاتش بیرق آنارشیسم را كه قرنی پیش بساط فكری آنان را ماركس وبعد لنین به دور ریخت دوباره به احتزاز در آورد
اما با نگاهی به نوشته های شما معلوم شد كه شناخت شما از ماهیت كاپیتالیسم به همان چند مقاله موجود در اینترنت محدود میشود و چنان به زیبائی این نظام را ستوده ونقاشی نمودید به خیالم مدینه فاضله را تشریح مینمائید بنابراین مرا برآن میدارد برای كمك به بحث قدری از درك ماركس كه متعلق به چندین سال پیش است یاری بگیرم
نقل قول:.. اما مدینهی فاضلهی من در این بحث چه جایی دارد؟ شما چند ادعای پیشتر آزموده و شکست خورده مطرح کردهاید، چند ادعای اشتباه و یکی دو ادعای مشکوک. دلیل نمیشود که چون ما دربارهی شر بودن سرمایهداری با هم اشتراک نظر داریم، پیرامون دلایل این شرارت، یا راههای سرنگونی این شریر و یا آنچه جایگزین این شر خواهد شد همنگر باشیم.نه من برعكس شما درشربودن سرمایه داری احساس نكردم با هم اشتراك نظر داریم وفكر كنم اختلاف من وشما در این شربودن سرمایه داری است
نقل قول:همه واقف نیستیم و شما نیاز به توضیح و اثبات تمام این ادعاهای مضحک دارید که نظام اقتصادی یا سیاسی حاکم بر آمریکا به هر شکلی «انحصاری» باشدبا این حساب در مورد امپریالیسم وانحصاری گری نهفته در آن واصلا ماهیت وگرایش انحصارگری سرمایه داری باهم گفتگوی مفصلی خواهیم داشت
واین هم سرفصل گفتگوی دیگری است من به خیالم از كیفیت امر آگاهی واشتراك نظر داریم وشما از رویت كارتلها وتراستها غافلید باید پیش بینی كنم كار سختی در پیش خواهم داشت
نقل قول:. قانون اساسی آن کشور چنان هوشمندانه و تحسینبرانگیز تنظیم شده، که اگر اکثریتی از مردم همین فردا بخواهند میتوانند کشورشان را چند ده برابر عمیقتر، جدیتر و اساسیتر از تمام انقلابات کذایی تاریخ دگرگون بکنند. آمریکا هرگز به استعمار هیچ کشوری نپرداخته، و همواره بدلیل تحت کنترل داشتن امپراتوری وسیع خود به رشد و ثبات در آنها کمک هم کرده، هزار کیلومتر از حقیقت فاصله دارید. ایالات متحده برجستهترین مولد ثروت در تاریخ بشر است، و نیازی به یک مشت کشور عقب مانده برای پیشرفت یا پسرفت خود ندارد. اگر میبینید که همواره به دنبال تحت کنترل نگاه داشتن آنها بوده بدلیل منافع اقتصادی نیست،همین تمجید شما نشان میدهد كار سختی در پیش خواهم داشت تا حتی استعمارگی امریكا را هم ثابت كنم واینگونه سطحی بخواهید عملكرد وی را توجیه كنید وتصوركنید كه :
نقل قول:چنانکه تحلیل مضحک شما با جنگ عراق و افغانستان خاکستر میشود، زیرا این دو جنگ هزار برابر آنچه سود داشتهاند یا میتوانند داشته باشند برای آمریکا هزینه بر بودهاند، و بیابان گدا و بدبختی همچون افغانستان بدرد هیچکس نمیخورد. هدف از تلاش برای کنترل کشورهای جهان سوم در خود آن مشهود است: کنترل. آمریکا بدل به امپراتوری یکهتازی شده که برای حفظ جایگاه خود ناگزیر به حذف آلترناتیوهای ایدئولوژیک و عینیست.دیگر استدلال مضحك تر ازاین هم نمیتوان شنید كه لشگركشی امریكا وبه قول شما اینهمه هزینه صرفا برای كنترل وحفظ جایگاه .... انجام میدهد ومنافع ای ویاسود را درنظر نمیگیرد واین امریكا ستائی شما را چنان مدهوش كرده كه ظاهرا استدلال خودتان را درپست پائینی فراموش میكنید كه كه اذعان میكنید حركت سرمایه همیشه براساس سود طلبی است
همه این سخنان به گمانم من نتیجه عدم شناخت شما از سرمایه داری است ویا اینكه دوست ندارید برخلاف ادعایتان شر بودن سرمایه داری را درست تجزیه وتحلیل كنید وگرنه چنین نتیجه گیری نمیكردید
نقل قول:و در برابر قانون برابر تصور میکردند، از روشهای سیاسی، اجتماعی، حقوقی، اخلاقی و مذهبی به سیستم اقتصادی پایبند میشدند(برای مثال با مطرح کردن ازدواج همنجسگرایان یا آفرینشگرایی یا سقط جنین، طرفداران سرمایهداری افسارگسیخته گوی رقابت را در انتخابات از طرفداران سرمایهداری کنترل شده میربودند و ضعیفترین اقشار جامعه در تمام انتخابات بدلایل غیراقتصادی رای میدادند.خب همین آزادیهای اجتماعی بیشتر شما را اغواكرد واز ریشه اصلی این روابط غافل مانده اید
نقل قول:زمانی آمریکا سرمایهداری نابی بود که در آن مردم بطور خود را آزاد، اختیاردار در اقتصاد نیز دولت دائما مداخلهی کمتری داشت و شرایط «گرگ گرگ را میبلعد» حاکم بود، یعنی اگر شرکتی بدلیل سوءمدیریت صاحبان آن ورشکست میشد کارگران بیکار شده بهای آنرا پرداخت میکردند. امروز اما پس آنکه دولت چند بار به دفعات به بانکها و موسسات خصوصی برای ورشکسته نشدن پول قرض داد ما شاهد برآمدن شرایط یکسره متفاوتی هستیم که در آن دولت تا حدود بیسابقهای سرنوشت خود را به سرنوشت بنگاههای اقتصادی پیوند زده و به نوعی قمار کردهخب همان توصیف شما از سرمایه داری مبنی بربلعیدن گرگ توسط گرگ مفهوم ساده انحصارگری سرمایه داری است واما نقش دولت دراین بازی چیست خودش به نظرمن محور اصلی بحث ما خواهد بود