02-28-2013, 10:55 AM
undead_knight نوشته: اسپاگتی رو به توان دو کن که به فریاد من برسه!:))امیدوارم شوخی نکرده باشی که این پست رو برای رد کردن یک شوخی نزده باشم:))
گفتم که اختلاف عمیقی داریم:))خیر این تعریف پوچش پذیری نیست و تا حد زیادی من دراوردیه و شما مفهوم پوچش پذیری رو با اثبات شدن فرض اشتباه گرفتید.
پوچش پذیری یعنی اینکه شرایط رد فرضیه رو بشه نشون داد،آزمایش نقیض فرضیه و نتیجه اشتباه باید ممکن باشند نه اینکه لزوما انجام بشند.
انجام این آزمایش ها نشون دهنده درستی یا نادرستی فرضیه باشه ولی ربطی به پوچش پذیری نداره!:)
1_فرضیه:همه قوی ها سپید هستند=هیچ قوی رنگی وجود ندارد.نقیض فرضیه:یک قوی رنگی پیدا شود. اینجا وجود قوی سیاه مهم نیست،بلکه ما راه رد کردن فرضیه رو نشون دادیم.
2_فرضیه:بعضی قوی ها سپید هستند.نقیض فرضیه:حتی یک قوی سپید پیدا نشود. اینجا برای پوچش پذیری باز مهم نیست قوی سپید پیدا بشه یا نه.
.
من نمیدانم کجای آنچه گفتم با اینها تضادی داشته؟
همهی قوها سفید هستند > اگر قوی سیاهی وجود داشته باشد همهی قوها سفید نخواهند بود > قوی سیاهی وجود ندارد = همهی قوها سفید هستند. به این میگویند ابطالپذیری، نه اینکه بخشی از فرضیهی مطرح شده را فقط «رد» بکنید. ما شرایطی را تصور میکنیم که در آن تئوری مطرح شده حقیقت نمیداشت، سپس اشتباه بودن تصور مذکور را نشان میدهیم. مثلا اینکه زنانی وجود داشتهاند در گوشه و کنار تاریخ که وضعیت بهتری از مردان همدوران خود داشتهاند میشود نافی تئوری مردسالاری، نه نشان دهندهی ابطالپذیری آن. وانگهی از آنجاکه این تئوری تخیلیست نه علمی، همهی آنچه میتواند به نقض کردن آن بیانجامد را میتوان تحت آن توضیح داد، چنانکه خود شما کشته شدن میلیونی مردها در جنگ را ربط دادید به اعمال سلطه، یا برعهده گرفتن مسئولیت اجتماعی زنان را یک امتیاز برای مردان جلوه دادید، یا نداشتن حقی بر زندگی خود را دلیل کافی جهت تبرئه از اتهام ظالمی ندانستید و .... یعنی هر نقیضی که در تاریخ برای این تئوری بیابیم، یا اصل وجود آنرا انکار میکنید، یا شاخ و برگش را برای جا شدن در آن جدا میکنید و به قول قدیمیها آنها را بهم «میخورانید».
به این قبیل تئوریها میگویند ابطالناپذیر.
زنده باد زندگی!