02-28-2013, 10:09 AM
folaani نوشته: آفرین.به نطر من محدود کردن قدرت اقتصادی و سیاسی باید ناشی از آگاهی افراد باشه و هر دو با هم کم بشند چون جایی که مثلا به صورت یک انقلاب حرفه ای! حکومت براندازی بشه عملا انقلابیون یک سیستم بوروکراتیک جدید رو آماده کردند که ممکنه زیان های زیادی داشته باشه:)
بنظرم این آشکارترین نشانهء تناقض عملی کمونیسم است.
تا اینجا خوندم هنوز خودم هم به نتیجه نرسیدم، ولی از اینجا دوباره مقداری به سمت سرمایه داری رفتم.
در سرمایه داری حداقل هر آدمی میتونه قدرت اقتصادی و به طبع اون حتی قدرت سیاسی یا حداقل قدرتی که قدرت سیاستمداران رو محدود و کنترل بکنه تاحدی، بدست بیاره.
ضمنا در سرمایه داری و لیبرالیسم هست که بازم افراد به نسبت متفاوت و حتی مخالف شانس بیشتری برای وارد شدن به ساختارهای قدرت و سیاست رو دارن.
اما کمونیسم هیچیک از این ویژگیها و انعطاف و مکانیزم فیدبک و کنترل کافی رو نداره. و در دنیای واقعی چنین سیستمهای مطلق گرایانه و ایدئال گرایانه و غیرقابل تغییر همیشه محکوم به شکست بودن.
میگن کمونیسم واقعی هنوز آزمون نشده.
اصلا کدام آزمون؟
حداقلش اینه که اجازه دادن به خود این آزمون یک ریسک بسیار بزرگی هست؛ چون وقتی افسار رو دادی دستشون دیگه بیرون کشیدن قدرت و مقابله باهاشون از راههای مسالمت آمیز تقریبا غیرممکنه.
تازه شاید بتونیم بگیم تا همینجا آزمون هم شده!
درواقع همین نظامهای استبدادی خشن، آزمونی در راه رسیدن به کمونیسم موعود بودن، که در واقع در همون ابتدای کار اون سیستم به اصطلاح دیکتاتوری پرولتاریا کار دست همه داد.
اصولا کمونیسم نتونست و نمیتونه از همون مرحله گذر کنه. تقریبا عملی نیست. و اینقدر ریسک و هزینه داره که عاقلانه نباشه بخوایم بازهم آزمونش کنیم!!
در برابرش اگر این محدود کردن نتیجه سازکارهای اجتماعی و نه اجبارهای بیرونی باشه امید بیشتری میشه داشت که زیان ای کمونیسم و سرمایه داری رو بشه پشت سر گذاشت و به سیستم بهتری رسید.
To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
Tacitus-