02-26-2013, 12:53 PM
Russell نوشته: شما معنای طبیعی را بطرز جالبی عوض کردید و بجایش بحال خودمان رها شویم را آوردید که انگار مثلا فضاییها دارند در کار ما دخالت میکنند وگرنه ما خشونت نداریم !!.
منظور برداشتن محرکهای غیرطبیعیست، زمانی ما به راستی با محدودیت منابع روبرو بودهایم و ساختار کنونی جوامع با آن احتیاجات آن دوران تطابق داشته، امروز اما چندین برابر نیاز کُل جمعیت بشر همه نوع منبع در اختیار داریم، برای هر مردی یک زن هست، برای هر شکمی غذا هست، برای هر شخصی امکان ساخت خانه هست، برای حل هر اختلافی امکان چارهجویی منهای خشونت هست.. اما چنین نمیشود، نه بخاطر «طبیعت» بدوی و بکری که با پیشرفت تمدن ما سر جنگ دارد، بدلیل تمدنی که حاضر نیست به مرحلهی بدیهی و طبیعی بعدی پیشرفت خود برسد.
Russell نوشته: سخن بر سر تستسترون رو من همان پست اول گفتم یک بحث فرعیست که میشود درست یا غلط باشد و من در آن سخنی ندارم حتی در انتظار جامعه و کنترل خشونت برای مصارف جامعه هم سخنی نرفت،تمام بحث من درباره این تجمع دراز مدت سرکوب احساسات است که بر اساس تصور هیدرولیکی قرار است جمع بشود بترکد.من هم میپرسم ایران باید 100 بار با این حساب با خاک یکسان شده باشد در اثر خشم و خشونت.
منهم مخالف «تجمع» احساسات و یا تشدید آنها بر اثر سرکوب هستم، اصلا کُل ادعای من بر این مبنی استوار است که انسان ناگزیر به تخلیه روانی خود است و اگر از یک روش به هر دلیلی نتوانست، آنرا به روش دیگری تجسد میبخشد. اما همچنین بدیهیست که انکار خود خویشتن برای مدتی طولانی میتواند به بحران هویت منجر بشود و خود مایهی عذاب جدیدی فراهم بیاورد.
یک بانویی بود که روانشناسی میخواند در این انجمن؟ ای کاش در این بحث شرکت بکنند.
زنده باد زندگی!