02-19-2013, 07:14 AM
shirin نوشته: داریوش وقتی پستای منو نخوندی بیجهت نیا حمله کن.شما ، طرفهای گفتگو و کسانی چون من را که به هردلیل از سخنان طرف مقابل شما حمایت و تشکر کرده است، مورد حمله ی شخصی کرده قرار داده و ادب را زیر پا گذاشتید؛ و همه ی اینها نشان از بی تجربگی شما در حضور در جمعی اینچنینی دارد ؛ وگرنه میدانستید که با چنین کارهایی صرفا خود را در معرض ریشخندهای جمع قرار میدهید . بگذریم از اینکه سخنانتان هم به طور مشخص چیزی جز جیغ و داد های زن پرستانه و مردستیزانه تهی از معنا نیستند و شرایط را طوری تصویر میکنید که گویا شخصی در حال توصیف سرزمینی خارج از کهکشان راه شیری است! و شما در جمع دوستانتان میتوانید اینها را برای هم تعریف کنید و مجلس روضه خوانی راه بیندازید، اما در اینجا به چیزی بیش از اینها نیاز دارید.
پ.ن 1:
برای قضاوت در مورد یک جنبش از جمله فمنیسم، من کمترین ارزشی برای مانیفست ها قائل نیستم و صرفا به عملکردها نگاه میکنم و هر رفتاری که بطور میانگین در آن جنبش فراگیر باشد، به حساب آن جنبش میگذرام و شاخصی از آن خواهد بود .در این مورد حتی حق دارم عملکرد بخش حداکثریِ هموندانِ آن جنبش را هم به حساب آن جنبش بگذارم.در غیر اینصورت، هم اکنون باید به دنبال مسیحیت ناب انجیلی باشیم! و به طور خاص در مورد جنبش فمینیسم بد نیست این نقل قول را از نیچه اینجا داشته باشیم(هوشمندان میدانند که من چرا این را نقل میکنم):
"در حال نفرت، زنان خطرناک تر از مردان هستند، به خصوص اینکه هیچ توجهی به رعایت انصاف در آن احساس خصمانه نمیتواند مانع آنان شود و حس نفرت آنان تا بی نهایت بی هیچ مانعی برانگیخته خواهد شد و چون در این کار مهارت دارند ، زخم ها را (که هر انسانی دارد) می یابند و حمله به آنجا میکنند.اینچنین عقل بسیار برنده ی آنها بهترین خدمت را انجام میدهد، در حالی که مردان با مشاهده ی زخم ها پاپس میکشند و اغلب بزرگوار و آشتی پذیر هستند."
پ.ن2:
بخش قالب جنبش فیمینسم چیزی نیست جز فرو کردن حق و حقوق غالبا نوساخته، غیرقابل تشخیص و غیرقابل تعیین (از نظر حوزه) به چشم مردان، و تحمیل آنها به هر قیمتی از قبیل زیر پا گذاشتن و یا بی اعتنایی به حقوق مشروع مردان! یعنی اینجا ما صرفا با گروهی "نق زن" طرف هستیم که نه به دنبال راهکار بلکه به دنبال گردنی برای انداختن بار کاستی های خودشان رویش هستند.به محاکمه کشیدن مردان ، آنهم برای سنتی پی آمده از هزاره ها ( که آنهم تاکنون هم چندان بمخالف منافع زنان نبوده) بی شرمانه ترین بهانه ای است که میتوان برای آن جنبشی براه انداخت.(بازنگویید که در فلان کاغذپاره ی فمنیسم چنین نیامده است).من براستی در آرزوی جنبشی اصیل هستم که به دنبال بازتعریف و بازنشانی نقش های شایسته زنها در کنار مردها باشد نه چنین چیزی که صرفا آه و ناله و یا انتقام جویی و کینه ورزی باشد. اگر چه حتی همین جنبش فمینیسم هم میتواند دستاوردهایی داشته باشد، اما در دراز مدت معکوس میشود.چنین است که میبینید اکثرآ زنان بالای سنین میان سالی به این جنبش گرایش دارند!!!
پ.ن3:
ولی جداً بد نیست زنان به هوشمندی خود بنازند! آنان دقیقا خود را معترض چیزی نشان میدهند که در هزاره ها از آن سودها برده اند.زنان با تظاهر به زیردست بودن، برتری و حاکمیت خویش را تضمین میکنند. حتی نگهداری از کودکان را در اصل با هوشمندی بهانه ای ساخته اند تا در حد امکان از کار دوری کنند.حتی اگر هم کار کنند ، بازهم خیلی خوب میدانند که از کاری کوچک چون خانه داری، چنان سروصدایی برپاکنند که مردان بنابر عادت، ارزش خدمت آنانرا ده برابر درنظر آورند!
اگر این خدمتِ خواسته یا ناخواسته ی هزاران ساله ی مردان، هم اکنون محل اعتراض زنان است و براستی به دنبال شرایط برابر هستند، بفرمایند، این گوی و این میدان.وگرنه ما از هزار زوج هم یکی ندیدیم که مرد در خانه بنشیند و زن بیرون کار کند.و هتا در صورت چنین اتفاقی، بدا به حال آن مرد.چرا که احتمالا همه ی خانواده، اهل محل و فامیل به دنبال این هستند که آیا او خایه دارد یا خیر . و عوضش همین سنت مردسالارانه هزار ساله به مرد امروزی فهمانده که باید به خود افتخار کند که زنش در خانه میخسبد و خود هر روز به معنای واقعی کلمه "پاره" میشود تا زنش بتواند در انتهای ماه سرویس طلایش را عوض کند و پوزِ زنِ ناصر آقا را بزند؛ و دقیقا همین جاست که باید نفرین و لعنت فرستاد به مردان ستمگرِ ظالمِ بیشرمِ زن ستیز!
پ.ن4:
احساس میکنم در این بحث در نهایت به دشنامهایی چون ایکبیری و نکبت و همچنین به برخوردهایی چون پرتاب لنگه کفش برمیخوریم . و روحیات من یکی به من اجازه نمیدهد در یک جنگ روانی کودکانه شرکت کنم.
کسشر هم تعاونی؟!