02-17-2013, 10:14 PM
Russell نوشته: اینجا دو چیز را باید متمایز شد.یکی بحث قانونی و حقوقیست که فکر نکنم هیچکس با تساوی حقوق اساسی و شهروندی مخالف باشد یک بخش منظر تبعیض اجتماعیست و در بعد فرهنگی، این بخش هم بسیار مهم است ولی این شیوه طرفگیری در موردش جواب نمیدهد (من گمان میکنم نشان دادن اشتباهات فمینیسم بسیار موثرتر باشد تا دامن زدن به آن با راه اندازی گروه حمایت از مردان) اینکه. زنان بروند یکطرف مردان هم یکطرف هر کس سعیش را بکند مثل مثلا جدال بین کشورها یا احزاب سیاسی و در آخر نتیجه ای بیرون بیاید.جنسیت مقوله ایست بسیار متفاوت است.وقتی صحبت از زن و مرد است صحبت از زن و شوهر و پدر و مادر و... هم هست نه این کشور و آن کشور.چطور مرد به همراه مرد همسایه علیه زن و دختر و مادر خود توطئه میکند آخر یا میخواهد آنها را استثمار کند.خود مرد هم همانطور که گفته شد اینجا قربانیست.مردی که بخواهد مردانگی از خود نشان ندهد شما ببینید در اجتماع چه بلایی از سر همین زنان و رمدان بسر او خواهد آمد.من تا بحال تقبیه اجتماعی به اندازه مردی که مردانگی در جامعه از خود بروز ندهد را ندیده ام.خوب در اینجا یک مسئله ی مهم پیش می اید
اینکه چه کسی قرار است فمنیست را نقد کند؟و اینکه حقیقتا پیام اصلی فمنیست چیست و از زبان چه کسی قرار است بیان شود؟
گاها دیده ایم که مذهبیون هم در چارچوب های اعتقادی خود فمنیست را به نقد میکشند و از ان ایراد میگیرند.یا معمولا در جوامع سنتی تر هم اینگونه انتقاد ها بیشمار است و فمنیست برای مقابله با این نوع از انتقاد ها مواجه است و شاید یکی از علت هایی که فمنیست را به انحراف دچار میکند همین موضع گیری های غیرمتخصصانه باشد.
از این روست که من میگویم برای اینکه به اینگونه مسائل ومشکلات دامن زده نشود لازم است که حقوق زنان از زبان زنان و حقوق مردان از زبان مردان مطرح شود و با بررسی و کارشناسی نقاط تلاقی آنها یافت و مورد بازبینی قرار گیرد.
در کل فمنیست قصد دارد پژوهش ها یی که برای زنان است را توسط خود زنان انجام دهد.
من خود به شخصه معتقدم فمنیست ها در صورتی میتوانند نوعی جامعه شناسی فمنیستی دانشی جامع تر و کامل تر پدید آورند که در تحقیقات علاوه بر زنان به مردان هم توجه کنند البته با این شرط که پژوهش از چشم انداز زنان انجام شود.
Russell نوشته: یک مساله هم بگویم انهم اینکه اساسا فمینیسم یک جنبش فلسفی سیاسیت که از لحاظ فلسفی هم حرفی ندارد چندان چه برسد به دانش بوده.اگر عینیت داشت که مشکلی نبود.اساسا در علم و واقعیت که نمیشود طرفگیری کرد.بدترین کاری که میشود در علم کرد همین است که آنرا سیاسی کنیم و با این کار نه خود علمی تولید کنیم و نه بگذاریم دیگران اینکار را بکنند.خوب سیاسیت چون نه تنها در صدد تفسیر جامعه بلکه در پی متحول کردن آن است.
این را در نظر بگرید که واقعیات زندگی برای همه ی زنان یکسان نیست و زنان به شیوه های مختلفی فرودست میشوند.تجربه ها و مشاهدات ماهم که به خودی خود چیزی به ما نمی گویند.باید آنها را توضیح داد و به صورت نظریه در اورد.همین کار های نظری میتواند این امکان را به زنان بدهد که به درکی از زندگی خود و عوالم فکری و فرهنگی و سیاسی خود دست یابند.با این وجود هم فمنیست ها هرگز ادعا نمیکنند که جهان را از دریچه ی علم نگاه می کنند