02-08-2013, 04:01 PM
نقل قول:ای بابا، خب آندد جان نکته در اینه که "یک اندازه" به هم نمینیازند!1_اگر نر با ماده بخوابه و فرار کنه،فرگشت ماده هایی رو میپذیره که دووم بیارند.
گزیننده گفتیم مادینه است، پس زمانیکه دست به گزینش زد، نرینه دو راه دارد:
1- با او خوابیده و فرار کند (پس شانس اینکه مادینه بچهدار شود + از زایمان نمیرد + ...) را از دست بدهد = ناخواستنی
2- با او خوابیده و وفادار بماند: اگر جرزن (cheater) نباشد (اندک) همین هم میشود.
دیگر اینکه من نمیدانم در تکهمسری چگونه شانس بچهدار شدن نرینه و مادینه را باز یکی گرفتی، در تکهمسری باز هم مادینهها میگزینند و از
آنجاییکه هیچ نیاز فرنودینی بر یکبهیک بودن فرایند نیست، پس باز نرینهها نمیتوانند همگی بچهدار شوند، ولی یک مادینه گفتیم توان بالاتر و شانس نزدیک به 100% دارد.
2_حالا اگر ماده ها به مرحله ای رسیده باشند که حاملگی به این شکل راهکار پایدار فرگشتیک شده باشه،نر برای حفط نژادش نیاز داره از ماده مراقبت کنه(میشه آسیب پذیرتر شدن ماده ها رو هم کلک ژن های ماده دونست!)
یک نکته مهم در مورد راهکارهای پایدارفرگشتیک اینه که خیلی مهمه چه راهکاری اول به بیشینگی(اکثریت؟)برسه،بنابراین هیچ راهکاری نیست که در هر حالتی موفق باشه.
ذهن آدم ها خیلی توسط فرهنگ تحت تاثیره،بیش از انداره داری انسانی میبینیش(مثل همون دیگرخواهی که من به اشتباه نزدیک بودم مفهوم غیر طبیعی رو وارد معادله کنم)بزار یک فرض طبیعی بیارم:)
من یک نر هستم که به دنبال ماده میگردم==>ماده های بسیاری در دسترس هستند، یک ماده رو انتخاب میکنم(من ماده های زیادی رو با این کار انتخاب نکردم)=ماده من رو میپذیره یا رد میکنه.
من یک ماده هستم که دنبال نر نمیگردم(معمولا)==>نرهای های زیادی در دسترس هستند، یک نر منو انتخاب میکنه=من نر رو میپذیرم یا رد میکنم.
این مال زمانی هست که نسبت جنسیتی برابر باشه و راهکار پایدار فرگشتیک هم He-Man نباشه.
راهکار مردها در ابتدا "گزینش گری" و راهکار زن ها "گزینش پذیری هست"در انتها فرایند وارونه میشه و زنها گزینش گر و مردها گزینش پذیر میشند،باز هم تاکید میکنم دید انسانی رو کنار بزار،در فرگشت ابتدا و انتها مهم نیست:)
اینکه مردهای بیشتری تلف میشند یا سختی های بیشتری رو برایداشتن جفت تحمل میکنند به این خاطره که مردها بازیکن های خطرپذیر هستند نه اینکه زن ها گزینشگر باشند:))
در واقع اگربه مرحله ژنی بریم میبینیم ژن های مرد،ژن های زن رو گزینش میکنه و وارونش هم همینه، اگر این فرایند نبود باید برتری با ژن های زن و در نتیجه تغییر نسبت جنسیتی باشه:)
نقل قول:چندهمسری هم باز به سود مادینه است، بویژه تا همین دویست سال پیش، زیرا اینبار میتواند با هر چند نرینهای که خواست همخوابیدهنه به سودش نیست:)بدبختانه فرگشت به این راحتیا به کسی باج نمیده:))
و هیچکدام از نرینهها نمیدانند بچه از آنِ کیست، پس همگی وادارند که آنجا مانده و بجای یک نرینه، چند نرینه از او پشتیبانی میکنند!
اول اینکه در بسیاری از حیوانات نرها به روش های مختلف توله ها و بچه های نر پیشین ماده رو میکشند(چون ژن مهمه نه سکس)از شیرها گرفته تا موش هایی که نوعی ماده شیمیایی ترشح میکنند که ماده بچه رو با بوییدنش سقط میکنه!:)
و البته مهمتر از اون نرها به دلیل اینکه رقابت ژنیشون با همدیگه بیشتر از رقابت ژنیشون با ماده هست قبل از اینکه کار به تولد بچه بکشه یا همدیگه رو میکشند یا سراغ ماده های دیگه میرند:)
تو به عنوان یک موجود هوشمند شاید بتونی چنین کاری بکنی:)ولی چند همسری در مردان به دلیل توانایی پشتیبانی مردان رواج بیشتری داره و چیزی به نام She-woman به عنوان راهکار پایدار فرگشتیک نداریم:))
نقل قول:آری، ولی ما اینجا سرانجام باید از یک نگاهی بتوانیم داستان را بکاویم که از هر دو سو (زن و مرد) پذیرفتنی باشد.اینکه کاملا اشکار هست برای طبیعت هر دو جنس یکسان هستند ولی باز هم من برتری زنانه رو نمیپسندم،بیشتر همون نگاه شرطبندی توجیه پذیر تره.
هر کس بخواهد در زندگی شخصیاش بنگرد، میگوید جنس دیگر برتره (خود منم همین را میگویم)، ولی از دید طبیعت ما
میتوانیم یک دیدگاه کمابیش برآختی (objective) داشته باشیم که کدام برایش باارزشتر بوده، که بی هیچ گمانی
مادینه بوده: این باارزشتر هم نه اینکه طبیعت مادینه را پرستیده، یعنی یک edge یا برتریای به او randomوار داده.
نرها زیاد شرطبندی میکنند برد و باختشون هم شدیده،زن ها کم شرطبندی میکنند برد و باختشون هم خفیفه:)
نقل قول:آری ده برابر و شاید هم بیشتر، احساسی ننگرید، آماروار بگوییم شما از چند هزار سال پیش تاکنون اگر مرد یا زن بودید، در کدامیک شانس بالاتری در فرازیست و زنده ماندن داشتهاید؟اتفاقا من اینجا هیچگونه احساسی رو وارد نمیکنم:)
همسنجی کار سختیه، ولی آماروار بنگریم، اگر مرد باشید شانس مردن بالاتری دارد یا زن؟
ولی باز هم میگم اگر مرد وزن خودآگاه نباشند عمر بیشتر،کیفیت زندگی چندان مهم نیست،گسترش ژن مهمه.
اگر خودآگاهی داشته باشند که عوامل طبیعی میشه ستیز طبیعت بر علیه رسانه ژن ،ولی جاهایی که نفش فرهنگ و خودآگاهی دیده میشه میتونیم دنبال مقصر بگردیم:)
نقل قول:برده کجا بود! یک دختر با یک زیبایی میانه میتواند یک مرد را به کار گرفته و همهی کار را بر دوش او بیاندازد و همسانی خوبی با هماندر این مثال که گفتم بردگی در کار نیست چون برده داری فرایند آگاهانست ولی در مورد مسائل فرهنگی به اندازه کافی بهش پرداختم:)
انگل دارد. روشنه که طبیعت هم به هیچکس بهای بیخودی نمیدهد، زن هم در برابر این بردگی مرد در گذشته باید بچهدار میشده و از خود
بچه بسان همان انگل در تنش برای نزدیک یک سال از جان و دل گذاشته و پس از آنهم چندین سال (همراه با مرد) از زندگی اش را به او بدهد!
از دید من نه مرد نه زن خوشبخت بودهاند، دشواری من اینجا تنها با "خوشبخت شمردن" بیجای مردان و این مردسالاری پوچی است که جاافتاده.
طبیعت چیزی به نام مردسالاری نداره،اینجا رو کامل باهات موافقم ولی فرهنگ چیزی به نام مردسالاری داره و اتفاقا خیلی قوی هم هست،اگر این رو نمیپذیری بگو روشنگری کنم:))
مردسالاری ولی مساوی خوشبختی همه مردان نیست،این تفاوت دیدگاه من و دیگرانه:)
نقل قول:کالبد (قالب) تن ما زنانه نیست، که ویژگیهای مردانه روی آن سوار شده باشند؟نبابا فکر کن مثلا در پرندگان که نر و ماده داریم به جز اسپرم ها کدومشون رو میشه کالبد پایه در نظر گرفت؟:)
اگر کالبد پایه در پستانداران رو حساب کنی سینه مردها کوچیکتره و پایه ای تر میشه در نظر گرفتش:))اندام های جنسی همتفاوت های بنیادین در شکل دارند و هیچکدوم رو نمیشه پایه ای در نظر گرفت:)در هر حال هیچکدوم از این کالبدها پایه ای نیست چون پستانداران نرینگی و مادینگی رو نساختند و باستانی تر از پدید اومدن اونهاست. و به همین خاطر فرگشت هیچکدوم پیشتر از اون یکی نیست.
نقل قول:روشنگری کن! (:جرزن بودن که اشکالی نداره،اتفاقا در فرگشت بسیار کاربردیه:))در واقع به قدری کاربردیه که گاهی ESS میشه:)
فرض کن درابتدا جمعیتی از سلول های جنسی داریم که هم اندازه هستند،بعد از مدتی یک جهش زنی رخ میده و بعضی سلول ها کوچیکتر میشند و اینها به خاطر اینکه هزینه کمتری میپردازند گسترش پیدا میکنند،در مقابل جهش دیگه ای رخ میده و شماری از سلول ها کمی بزرگتر میشند چون بزرگتر هستند مورد اقبال کوچیکتر ها قرار میگیرند.در اینجا ستیز ژنی به سمت بزرگتر شدن و کوچکتر شدن هرچه بیشتر سلول های جنسی میره چون راهکار پایدار فرگشتیک هستند.بزرگتر ها کم کم ثابت و کم حرکت میشند و کوچکتر ها کم کم توانایی پیدا کردن و جستجو برای بزرگتر ها رو پیدا میکنند.
این خلاصه تئوری بوجود اومدن اسپرم و تخمک هست:)
در بعضی جانداران هم که نر و ماده بودن نوبتیه مثل گونه ای از ماهی ها:)
نقل قول:روی سخن با زنان بود!من با تئوری توطئه موافق نیستم و حتی گسترش مردسالاری رو هم نتیجه گسترش میمش میدونم ولی وقتی آگاهی ها بیشتر شده مردسالاری هم شکل و روی واقعی تری پیدا کرده که نمونش رو در مورد ایران گفتم:)
مردم به کار میاندیشد یک دفتر و دستکم و رایانه و ... پیش چشمشان میاید، ولی تا همین دویست
سال پیش کار چیزی بیشتر از جان کندن و زمین کندن و کارهای بیهوده و خستهکنندهی این چنینی نبوده،
داستانی داریم که باید بگوییم بابا مردسالاری نبوده اینها، بیشتر توسری خوری از طبیعت بوده! ((:
در واقع اگر فقط و فقط رنج و زحمت های کار رو در نظر بگیریم مفهوم مردسالاری رو خیلی ساده سازی کردیم:)
To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
Tacitus-