02-05-2013, 01:41 PM
دلیل گرایش به مباحثه که آشکار است: غلبه بر دیگر نرها. مباحثه به نظر نمود برتریطلبی و رقابت جنسی میان نرهای متکلم میرسد. توانایی تحقیر و پیروزی بر دیگری در گفتگو، در برابر آلترناتیو(یعنی توانمندی جسمانی)به سود هر دو طرف است. یعنی نرهایی که برتری خود را از طریق مناسک و کنشهای نمادین شده به اثبات میرسانند از منظر فرگشتیک برتری دارند بر نرهایی که تا مرز مرگ یکدیگر را میدرند، افزون بر این نشاندهندهی ِ ویژگی ثانوی مهمتری برای نوع بشر نیز هست، انسان مدرن بیش از قدرت جسمانی به هوش و دانش متکی بوده و مباحث خوبی بودن محک ِ دقیقتری بر این ویژگی مهم محسوب میشود.
امروز هم اگر نیک بنگریم، میبینیم «گفتگوی منطقی» کار ملالآور و بیطرفداریست که همواره بی شمار سینهچاک و هواخواه ِ ظاهری داشته، که چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند..! زیرا کسان از صرف اینهمه انرژی گرانبها و سخت به دست آمده تنها به خاک مالیدن پوزهی خصم و خودنمایی برای شاهدان ِ عینی یا ذهنی از این پیروزی را دنبال میکنند، و اگر کسی به راستی طالب دانش و آگاهی ِ صرف باشد کتابی مطالعه میکند و آنرا برای خودش نگاه میدارد، این اشتیاق به نمایش دانش بسیار بدوی به نظر میرسد.
امروز هم اگر نیک بنگریم، میبینیم «گفتگوی منطقی» کار ملالآور و بیطرفداریست که همواره بی شمار سینهچاک و هواخواه ِ ظاهری داشته، که چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند..! زیرا کسان از صرف اینهمه انرژی گرانبها و سخت به دست آمده تنها به خاک مالیدن پوزهی خصم و خودنمایی برای شاهدان ِ عینی یا ذهنی از این پیروزی را دنبال میکنند، و اگر کسی به راستی طالب دانش و آگاهی ِ صرف باشد کتابی مطالعه میکند و آنرا برای خودش نگاه میدارد، این اشتیاق به نمایش دانش بسیار بدوی به نظر میرسد.
زنده باد زندگی!