01-27-2013, 02:14 PM
Mehrbod نوشته: چرا نمیشود درباره ارزش مطلق شادیای که گرفتن دست کودکی در ما میآورد سخن گفت؟
شادی و درد (پاداش و پادافره) ابزارهای مغز برای راستادهی به کُنشهای ما هستند. زمانیکه کار درستی میانجامیم (کسی را شاد میکنیم)، مغز به ما پاداش میدهد
که همان خوشی باشد و برای همین در آینده باز بسوی انجام آن کار میرویم، زمانیکه مغز پادافره میدهد (کسی را بیخود میرنجانیم)، دچار درد میشویم و در آینده
رفتار را دیگر نمیانجامیم.
اینکه چرا گرفتن دست کودکی فقیر ما را شاد میکند، از اخلاقیات نهادینه ما میاید که در روند گزینش طبیعی در گذر میلیونها سال
فرگشته (evolved)
فرموده ی شما در رابطه با درنظرگرفتن سیر تکاملی برای هنجارهای اجتماعی واخلاقی درطول زمان های طولانی وتثبیت ان را در ذهن قبول دارم.اما درباره ی کسانی که به چنین شادی هایی و اعمال نیکی بی تفاوت هستند چه؟(اگرچه به دلیل حضور در جامعه از بدو تولد غالبا افراد خواسته یا ناخواسته درگیر این ارزش ها میشوند اما باور دارم میتوانند در طول زمان این عادات را در خود ترک دهند.) یا قضاوتتان درباره ی کودکانی که بالفرض تحت یک ازمایش ،در محیطی به دور از این ارزش های اخلاقی رشد میکنند چیست؟میتوان انهارا به نحوی باراورد که دیدن مرگ یا درد هیچ انسانی انهارا تحت تاثیر قرار ندهد و فقط به فکر منافع خود باشند.ایا این دسته از افراد رادیوانه یا بیمار میدانید فقط به این دلیل که تحت هنجارهایی که تا به الان در بین اکثر جوامع انسانی مشترک بوده اند،قرار نگرفته اند؟
بگذارید واضح تر بگویم به عقیده ی من اگر نتوانیم بگوییم این هنجارها حاصل تصادف و عبور از پیچ وخم موقعیت های سیاسی ،فرهنگی ،دینی، اقتصادی وغیره هستند دست کم میتوانیم ادعا کنیم که یه راحتی قابل تغییرودست کاریند. این هنجار ها مثل ایده ی جهان های موازی می مانند که در ازای هرکدام از انها میتوانست هزاران نوع برخورد ونگرش دیگر وجود داشته باشد. فقط به این دلیل که اینها اکتسابی و ساخته و پرداخته خود بشر هستند. اگرموافق باشید به گمانم این مشکل با وجود خدا حل میشد زیرا تمام این هنجارها مبرا از تجارب وخطاهای انسانی میبودندو همه ی اینها اعتبارخود راازو میگرفتند. بنابراین میشد ادعا کرد حتی اگر انسان نیز به هزار شکل دیگر در می امد باز این هنجار ها همواره درست بودند. اما میبینیم که قرار نیست مشکل به این راحتی حل شود.
نکته ی دیگر که در پست قبلی نیز اشار ه کردم این بود که مایلم بدانم نظرتان درباره ی درست و غلط بودنشان چیست ؟اصلا کاربرد چنین واژه هایی درباره ی انها جایز است؟
Mehrbod نوشته: میبینید که چرا این شادی برای ما خوب است و چرا گرفتن دست کودک ندار "اخلاقی" است.جان کلام رابگویم ببخشید اگر طولانی شد،به نظرم چون این ارزش ها بی ثبات ومتغیرند (منظورم در جریان تکامل وبهتر شدن نیست به سادگی اینکه، بین ما وشما در این زمینه تفاوت هایی دیده میشود)نمیتوان به انها اطمینان کرد.بله وجود دارند ولی سرمایه گذاری روی انها بی معنی است.
مطلب اخر که درباره ی هم ارزی اخلاق و سودمندی بیان کردید، در جدال بین انتخاب نجات جان خودم یا دیگری بالاخره کدامیک از این انتخاب ها اخلاقی است.من هرکدام راکه برگزینم مرتکب یک عمل اخلاقی ویک عمل غیر اخلاقی شده ام.زیرا این وسط فقط یکی از ما دونفر میتواند از شرایط موجود سود ببرد؟(اگر این هم ارزی برایم دچار سوتفاهم شده لطفا تذکر دهید)
سپاس