12-17-2010, 11:38 PM
شوروی در کمتر از دو دهه از یک کشور عقب مانده، جنگ زده، و قحطی زده تبدیل به یک ابرقدرت جهانی شد. این روند ِ استثنایی و بی نظیر ِ رشد، تا مدتی(اوایل دهه 70)ادامه داشت، اما ناگهان از ناکجا، مشکلاتی خُردکننده ظاهر شدند : شاخص ِ بهره وری ِ صفر و ضایعات تولید ِ بسیار زیاد، و وقتی می گویم «بسیار زیاد»، منظورم در حدی فاجعه آمیز زیاد است. دلیل آن را روش ِ تولید پراکنده و غیرمتمرکز در آن کشور می دانند. شوروی، برخلاف تمام کشورهای دنیا(بجز آمریکا_1)، بجای ِ تمرکز به روی ِ صنعتی مشخص و تبدیل آن به محصولی بین المللی با بازاری بسیار وسیع، سالها برای خودکفا شدن در همه ی ِ زمینه ها تلاش کرده بود(همین حالا روسیه با هیچ کشوری مراوده ی ِ اقتصادی حقیقی ندارد، چراکه از هر جهت بی نیاز است.)، و این ناگهان باعث ِ انباشت کالا شد. اقتصادی که بازاری برای عرضه ی ِ محصولات ِ تولیدی ِ خود نداشت، اندک اندک ویران شد. هرچند گورباچف در اواسط ِ دهه ی ِ 80 جانی دوباره به اقتصاد ِ شوروی بخشید(با استفاده از روش تولیدی ِ «ارائه ی ِ تکنولوژی ِ جدید»)، اما مردم ایمان خود به سیستم را از دست داده بودند. مکانیزم ِ ناعادلانه و ناسیونالیستی ِ روسیه ی ِ شوروی در برخورد با جماهیر ِ دیگر که طی ِ نقطق های آتشین ِ آندروپف یادآوری شده بود، به حال ِ خود رها شد و این احساسات ناسیونالیستی در میان ِ ملتهای ِ غیر ِ روس بیدار کرد، آنها بیشتر مطالبه می کردند و بیشتر نبود. و از اینجا به بعد ضربه ها یکی/یکی آغاز می شوند: نفت طی پنج سال از 40 دلار به 12 دلار رسید، گورباچف از افغانستان عقب نشینی کرد و این شکست ِ روحی ِ بسیار بزرگی بود، او همچنین به پیمان ورشو پشت کرد(بعدها گفت به این خاطر که تصور می کرد شرق باری اضافی بر قطار است و مایل بود هرچه زودتر آنها را پیاده بکنند)، این ضربه ی ِ آخر بود. مثل ِ بنایی که از ورقهای بازی درست می کنند، وقتی ورق ِ افغانستان و جمهوری ِ دموکراتیک آلمان از وسط ِ بنا بیرون کشیده شد، بزرگترین امپراطوری ِ تاریخ بشر نیز از هم پاشید.
1) در آمریکا بدلیل وجود ِ بازاری بسیار بزرگ، پراکندگی در تولید خاصیت ِ مرگ بار ِ خود را از دست می دهد و بالعکس تبدیل به موتور ِ محرکی بسیار قوی می شود، علاوه بر این، در مواقع بحران که قدرت ِ خرید از بین می رود، سیستم بانکی ِ بسیار هوشمندانه ای طراحی شده که هم صنعت را حفظ بکند، هم تمام کشور را بدهکار ِ دولت. علاوه بر تمام ِ اینها، آمریکا برگ برنده ای در اختیار دارد که شوروی نداشت : بازار جهانی.
1) در آمریکا بدلیل وجود ِ بازاری بسیار بزرگ، پراکندگی در تولید خاصیت ِ مرگ بار ِ خود را از دست می دهد و بالعکس تبدیل به موتور ِ محرکی بسیار قوی می شود، علاوه بر این، در مواقع بحران که قدرت ِ خرید از بین می رود، سیستم بانکی ِ بسیار هوشمندانه ای طراحی شده که هم صنعت را حفظ بکند، هم تمام کشور را بدهکار ِ دولت. علاوه بر تمام ِ اینها، آمریکا برگ برنده ای در اختیار دارد که شوروی نداشت : بازار جهانی.