01-22-2013, 11:25 PM
undead_knight نوشته: خب من اصولا به نقاط اشتراک علاقه ای ندارم تفاوت هاست که باعث قدرت گرفتن اندیشه میشه،و گاهی بازی در نقش وکیل مدافع شیطان هم بد نیست:) (البته کلا موافقم زیاد هم نمیشه همینجوری مخالفت کرد بهتره مخالف واقعی وجود داشته باشه)منهم «علاقهی» خاصی ندارم وانگهی مخالفت چندانی میان ما نیست.
اصلا متافیزیک به معنای عام ناگزیره،حتی مثلا متریالیسم یک دیدگاه متافیزیکی به حساب میاد چون اصل اولیه متریالیستی رو به هر حال به شکل یک گزاره متافیزیکی مطرح میکنه،اینکه "همه واقعیت فقط ماده هست"ذاتا و ناخوداگاه یک دیدگاه متافیزیکی هست چون یک ناظر فرضی داره از بیرون واقعیت رو تفسیر میکنه.
مسئله اینجاست اگر به نسبی بودن و موقتی بودن حقیقت باور داشته باشیم دستاوردهای دانش دیگه یک باور قاطع و ابدی نیست،این به همون فلسفه علم برمیگرده که ظاهرا پوزویتیسم به شدت در این حوزه پیشتازه.
من پوزیتیویسم رو انحراف نمیدونم بلکه یکی از دیدگاه های فلسفه علم میدونم،در حال شاید یکی از قوی ترین دیدگاه ها در فلسفه علم باشه(که واقعا هم توانایی زیادی درکم اعتبار کردن سایر حوزه ها داره).دیدگاه من پوزویتیسم مثل یک شاخه هست،یک روش ، یک متود اینکه اینها انحراف هستند یا نیستند از نظر من تشخیص دادنی نیست.
مشکل اصلی من با متافیزیک مدرنیته پیشانگاشته بودن آنست نه متافیزیکی بودن ِ آن(البته آنهم مشکل است). اینکه برتری با اثبات عقلیست نه ایمان کور باوریست متاخر و برآمده از کوششهای نویسندگان روشنگری، بیهیچ دلیل عینی(بجز «کارکرد» که دلیل عینی نیست، زیرا خود محور گرفتن کارکرد هم باز برآمده از نگرشی یوتیلیتاریانیستیست و..). پیشفرض گرفتن اینکه شناخت ممکن است(پس شناخت علمی ارجحیت به شناخت دینی دارد و...الخ)دشواری دیگریست که من از طریق آن درک شما از «علم» را به چالش میکشم.
Russell نوشته: با اینکه پوزیتیویسم هم راهی جز مواجهه با متافیزیک نداره ولی اساسا کل این جریان برای خلاص شدن (تا حد ممکن بوجود اومده) از متافیزیک فلسفه هایی مثل فلسفه هگلی.بنظر من با پیشرفت عظیم علم در واقع اساسا فلسفه بسیار ضعیف و حتی نابود میشه و به چیزی تبدیل میشه برای خدمت به علم و فلسفه هست که باید یکجورایی خودش را به علم ببنده و توجیه کنه نه برعکس.
پ.ن:امیر جان در اینجا بگمانم ارای دوستان شرکت کننده در بحث جوری موافق پوزیتیویسم است که خودت رو مجبوریم تنها مخالف حساب کنیم.
فلسفه برای من یعنی روش نه متن، روشی برای برسی پدیدهها و اندیشهها. فلسفه در این بحث به خصوص به ما کمک میکند تا مچ ِ «علم»(و دیگر پایگاههای مشابه)را بگیریم هنگامی که میکوشد از یقینی ناممکن با ما سخن بگوید. عریانی پوزیتیویسم در همینست که خود به جای خرافهای که از نقد آن منشاء گرفته مینشیند، به گمانم نخستین کسی که متوجه این موضوع شد لیوتار بود، هم او بود که گفت علم هم به مانند تمامی دیگر انواع «آگاهی» خود را از طریق زبان منتقل میکند و از آفت ِ «تأویلپذیری» در آمان نیست.
زنده باد زندگی!