01-11-2013, 10:18 PM
نقل قول:در هر دو صورت در پایان به هیچ میرسیم به پوچیبزار من این رو از زاویه فلسفه مورد علاقم یعنی آبزوردیسم بگم:)
1.به آماج برسیم و پس از آن هیچ
2.آماج ما برابر با هیچ باشد و هرگز به آن نرسیم
در نهایت نیهیلیسم هست،
با توضیحاتی که داده شد میشه به این نتیجه رسید که در دیدگاه نهیلیستی این جهان به خودی خودش معنایی نداره.یعنی جهان باید طور دیگه ای باشه تا معنا دار باشه.
خب آبزورد میگه که اینکه انسان به دنبال معنا میگرده عجیب نیست،حتی اینکه جهان بی معنا هم باشه عجیب نیست ولی اینکه انسان در جهانی که بی معناست دنبال معنا بگرده عجیبه!یا طبق واژه انگلیسی مسخرست!
بنابراین وضعیتی که وجود داره نتیجه یک موجود معناگرا و یک جهان بی معناست.
نقل قول: In this context absurd does not mean "logically impossible", but rather "humanly impossible"یعنی یافتن معنا از دیدگاه منطقی آبزورد نیست ولی از دیدگاه انسانی یک سره بیهودست.
نقل قول:پرسشی که الان تو ذهنم هست اینه که این وقت کشی و به فردا موکول کردنِ نیهیلیسم چه سودی داره؟ابدیت و امید دو دشمن اصلی زندگی در این دیدگاه محسوب میشند.ابدیت یعنی چنگ زدن به هر مبنای ابدی برای تفسیر این جهان(و در نتیجه به خاطر نسبی و کوتاه بودن، زندگی بی اهمیت به نظر میرسه) رو و امید به هر چیزی در آینده که باعث رها کردن این زندگی میشه.
نکته اینجاست که حتی زندگی ابدی(به معنای واقعی کلمه نه مثلا چند هزار یا حتی چند میلیون سال) لزوما یک چیز خواستنی نیست ولی چون آدمها به هیچ وجه تجربش نکردند(و نمیتونند بکنند) براشون یک حالت رازآلود و مبهم داره.
نقل قول:چرا همین الان دنیا رو با بمب اتم پودر نکنیم؟ و همه چیز تموم شه؟این دقیقا نقطه ای از نهیلیسم هست که دیگرکشی و خودکشی یک ارزش پیدا میکنند:)به نوعی ما دیگران رو هم رستگار میکنیم:))
هرچند تنها نهیلیسم خالص خودکشیه و باقی فقط یک نهیلیسم با غلظت کمتره،چون نابودی خود ما راحت تر از دیگرانه و نیازی به نابودی اونها نیست:)
نقل قول:جوابی که میدی شاید اینجوری باشه:حالا بزار یک سوال ازت بکنم،اینکه زندگیت یک معنای خارجی(یعنی یک هدف از قبل مشخص شده) داشته باشه یا اینکه اون ور یک زندگی ابدی واقعی داشته باشی چه ارزشی داره؟:)
این مانند مرگ هست که پس از اون نابود میشیم ولی تو سامکینگ چرا پس الان خودکشی نمیکنی؟
جوابی که من میدم اینه:
خوب چون هنوز کامل به این باور نرسیدم که اونور هیچی نیست و چون بهش باور ندارم فکرمو مشغول نکرده که به جایی برسم که خودکشی کنم
نقل قول:ولی برخی هستند که به این باور میرسند و فکرشونو مشغول میکنه و در نهایت تصمیم به خودکشی میگیرندمن با الهام از مارکس میتونم بگم"امید افیون انسان هاست!"اگر دقت کنی شاد بودن ربطی به امید نداره به زندگی در لحظه مرتبطه،البته ممکن این شخص به چیزی هم امید داشته باشه،در واقع امیدی که منظور من هست زندگی در لحظه رو میگیره و به جاش یک رویا رو میفروشه!
برخی هم هستند که پیش خودشون گمان میکنند که به باور کامل رسیدند و لی شاد و خوشحال دارن زندگی میکنن، اینا در واقع هنوز کمی امید در دلشون هست که شاید یک آماجی بیابند که تا ابد سرگرمشان کند.
حالا چرا خودکشی هم اشتباهه؟
خودکشی فلسفی یک پرش هست از روی این برخورد انسان و جهان،دقیقا مثل امید که پرش از نوعی دیگه هست.هر دو برای انکار واقعیت هست.در صورتی که از نگاه ابزورد این زندگی تنها فرصت برای این هست که اهداف شخصی داشته باشی،یعنی بین هدف های بیشماری که به هیچ کسی تعلق نداره بتونی انتخاب کنی.
یعنی از نگاه ابزورد جهانی که اهداف ما،انتخاب ما نباشند بی ارزشه.
نقل قول:نتیجه من = در نهایت نیهیلیسم سراغ هممون میاد، و این جایی هست که انسانهایی که همیشه ادعا میکردند که در پی حقیقت هستند، از حقیقت فرار میکنن و نهیلیسم رو به فردا موکول میکنناین تهی شدن از معنا حتی برای کسی که ابزورد رو تجربه میکنه بیش از همه اتفاق میافته ولی خب یک پادزهر براش داره:)هرچند تحمل این مفهوم چندان هم ساده نیست.
نقل قول:پرسش: اگر اصل بر این هست که حقیقت همیشه خوبه و یک چنین مثال نقضی داشته باشه، چرا زندگی کنیم؟و به دنبال حقیقت/آماج/.... باشیم؟حقیقت خوب نیست،جستجوی حقیقت خوبه ،مسئله اینجاست که ما در اینجا از دیدگاه انسانی نمیتونیم به یک حقیقت نهایی برسیم حتی اگر وجود داشته باشه.بنابراین چون ما همه انسان هستیم میگیم حقیقت نهایی وجود نداره یا رسیدن بهش ناممکنه:)
نقل قول:چرا سعی کنیم که چیزی مانند خدا رو نادیده بگیریم(با دست آویز اینکه مثال نقض داره)؟و برای این کار تلاش کنیم و وقت و انرژی بزاریم؟چون همونطور که گفتم جستجوی حقیقت خوبه،میتونم بگم در راه حقیقت هرچیزی که ما رو سرگرم کنه خوبه،اصلا زندگی همینه:)
نقل قول:چرا برای رسیدن به حقیقتی که در نهایت به دشمن و نابود کننده ما تبدیل میشه تلاش و زندگی کنیم؟و چرا اصلا باید زندگی کنیم،وقتی میدونیم اینها حقیقت نیست؟:) (در واقع به همون ایده میرسیم که ادیان هم به نوعی نهیلیستی هستند)
این بود خلاصه ای از فلسفه ابزورد:)))
To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
Tacitus-