01-04-2013, 10:57 AM
Unknown نوشته: به نظر شما وضعیت خودآگاهی یک موجود، صفر و یک (هست و نیست) است، یا طیف پیوستهای میان ایندو؟ من احساس میکنم در شرایطی، مانند مستی، خواب دیدن، یا در میان خواب و بیداری، کمتر خودآگاه هستم تا مواقع دیگر. از اینرو شاید شدت خودآگاهی در میان انسانها هم متفاوت است، و همچنین مرگ هم میتواند یک حرکت پیوسته از یک به صفر باشد. کسی منظورم را میفهمد یا زیادی چرند است؟
خودآگاهی سددرسد زینهبندی (=degrees) دارد.
Unknown نوشته: من چندوقت پیش یک تجربه مستی داشتم، برای اولین بار (چکار کنیم، بچه مثبتیم دیگه)! یکی دوتا تست فکری از خودم گرفتم، به نظرم میآمد که تغییر خاصی در تواناییهای فکریام ندارم، حتی توانایی سخنوریام شاید کمی بهتر شده بود. اما احساس میکردم که کارها خودش دارد انجام میشود و به نوعی رفتهام روی حالت اتوماتیک! یعنی شدت احساسات و خودآگاهیام پایینتر آمده بود. آیا تجربه دوستان هم همینگونه است؟
خود مستی هم زینهبندی دارد، بگوییم:
خوشی
سرخوشی
شنگولی
مستی
سرمستی
سیاهمستی
...
مرگ (:
سرخوشی
شنگولی
مستی
سرمستی
سیاهمستی
...
مرگ (:
من در تراز سیاهمستی هرگز نرفتهام، ولی سرمستی و از خود بیخودی را چرا.
در این تراز خودآگاهی من کمابیش بهتر و بالاتر از همیشه بوده، ولی جنبش و راه رفتن از کنترلم کم کم بیرون میروند.
جدای همه اینها بدید من ناخودآگاه بیشتر کارها را میانجامد، کارکرد خودآگاه نه در برنامهریزی که بیشتر در بازنگری
میکوتاهد. یک همانندی زیبایی سرور مزدک میکردند که خودآگاهی مانند وزیر خردمندی است که گاهی هم نگرش را میپرسند (:
.Unexpected places give you unexpected returns