01-02-2013, 06:42 PM
undead_knight نوشته: بلی خنده داره ولی خب طبق ده فرمان! مانیفیست کمونیسم در این یک مورد تردیدی ندارم.
به همین خاطر هم میگم که کمونیسم تاریخ گذشتست!چون برای درست کردنش هی مجبوریم سوتی هاش رو ماست مالی کنیم:))پس تا زمانی که تمام کارها ماشینیزه نشده همه باید کار مساوی انجام بدند.(و بعد از انجام این خدمت به جامعه میتونند به کارای دیگشون هم برسند!)
The Communist Manifesto - Wikipedia, the free encyclopedia
خب پس این بند مانفیست کمونیسم هم بیخود است!
undead_knight نوشته: خب همینو میخواستم بگم به هر حال وقتی قرار باشه به حقوق بشر رجوع کنیم نمیشه که فقط موارد دلخواه رو ببینیم حالا اگر استدلال جداگانه ای بود براش مسئله دیگه ای هست.
ما تنها دلخواه خودمان را بررسی نکردیم، حقوق بشر در راستای حقوق بشر پیش میرود و برای نمونه در جای بایسته آزادی
آدم را هم میگیرد: اینکه هر کس حق زندگی داشته باشد، به این چم است که شما حق کشتن دیگران را ندارد (= ناآزادی در کشتن).
در حقوق بشر باید هر کس حق یک زندگی بی برده شدن نوین برای دیگران (بهرهکشان) را هم داشته باشد، اگر که نیامده،
زیرا این در راستای پاسداری از همان حقوق بشر و آماج آن پیش میرود، که نیازمند ندادن حق مالکیت ابزار فراوری به کَسان (افراد) است
undead_knight نوشته: کمونیسم فقط روی ابزار تولید تاکید نداره،بلکه هرگونه حق مالکیت زمین، ارث و ... هم دست میزاره،لابد اینها هم جز حقوق سرمایه دار هست نه حقوق بشر!:))
در اینکه ابزار تولید میتونه باعث بهره کشی حرفی ندارم ولی از کجا اثبات کردید که تنها کارکردش بهره کشی هست!؟
البته به جز بازار تولید انگار حتی برای حق مالکیت چیزهای نامرتبط به تولید هم محدودیت قائل شدید:)
خب بخوانید تنها کارکرد مهادینش (اصلیش) بهرهکشی است.
undead_knight نوشته: هدف نشون دادن ناکارامدی کمونیسم در بررسی سیستم گردش سرمایه بود:)
حداقل گلی به گوشه جمال کمونیسم!:)
هرچند باز هم احتمالا بنیان گذاران کمونیسم فکر میکردند با آزادسازی! ابزار تولید جامعه بدون طبقه میشه و احتمال گپ های آنچنانی وجود نداره.
ما؟!
این "ما" هر آدم خردورزی است که از توانگری بیش از اندازه یک تن در برابر میلیونها تن میترسد!
undead_knight نوشته: Classless society - Wikipedia, the free encyclopedia
در یک جامعه بدون طبقات اجتماعی-اقتصادی،از لحاظ اقتصادی همه یکسان به دنیا میاند ولی هم همه یکسان نمیمیرند!
پول=توان اقتصادی-حکومت=توان سیاسی.هرچند رابطه این دو دوطرفست ولی بیشتر نمونه هایی که من میشناسم قدرت سیاسی هست که بر قدرت اقتصادی برتری کارکردی داره.
بنابراین نخواستن ما اگر بخواد کارایی داشته باشه نیاز به حکومتی داریم که درآمد دیگران رو کنترل کنه و این یک فرض خود ویرانگر هست! به این دلیل که که ما برای متعادل سازی! توان اقتصادی توان سیاسی رو ناموزون میکنیم که به نظر من خطراتش هم بیشتره.
بنابراین یا خطر دولت کمتر از سرمایه داری هست(که متاسفانه نمونه های گذشته خیلی با این فرض جور در نمیاد)یا شما راهی پیدا کردید که ما ازش خبر نداریم که بشه بدون دولت یا قدرت متمرکز همچین کاری رو انجام داد.
اینکه یک جور سفسته جداسازی بیخود است.
پول <—> قدرت
این دو یگانهای گـَهولیدنی (exchangable) هستند و روشنه که هر کس با پول فراوان میتواند قدرت فراوان داشته باشد و وارونه، نیازی به گفتن من میرود!؟ :e405:
پس کسیکه پول بسیار (بیشتر از 98% مردم رویهم) در میاورد مانند دولتی است که بیش از 98% مردم را میتواند یکجا و درجا کنترل کند = ناخواستنی + بد + ترسناک
undead_knight نوشته: خب در اینکه کنترل وجود داشته باشه مشکلی نیست(در یک جامعه با حکومت دموکرات البته) من هم نگفتم کل سرنوشت جامعه رو به بدیم به نیروی مقدس بازار!:)) (چو این بازار آزاد و نیروی بازار برای بعضی کاپیتالیست ها به نظر چیز مقدسی میاد)
ولی نهایت این دیدگاه در قالب سرمایه داری به سوسیال دموکراسی میرسه که من مخالفت چندانی باهاش ندارم هرچند شاید بهش انتقاد داشته باشم.
undead_knight نوشته: ولی در کل من استدلال خاصی برای نجات کموینسم از این تناقضات ندیدم:) چون نگاه من انتقاد به کمونیسم بود نه کلیت اصول سوسیالیستی.
من اینجا خودم را پدافنندهی کمونیسم نمیدانم، ولی آموزهی کمونیسم بر اینکه ابزار فرآوری بایستی از کنترل کَـسان بیرون باشند را سراسر درست میبینم.
در کنار آن، چنانکه بالا گفتم چه در آموزههای کمونیسم آمده باشد و چه نه، دادن پول (=قدرت) بیش از اندازه به یک تـَنِ تنها ناخواستنی و ناخردمندانه است،
اکنون اینکه با چه راهکاری میتوان از آن پیشگیری کرد خود جای گفتگو دارد؛ به نگر من همان خراج (مالیات) افزاینده (progressive tax) که در مانفیست کمونیسم آمده میبسندد (suffices).
.Unexpected places give you unexpected returns