01-02-2013, 06:19 AM
نقل قول:واداشتن همگان به کار هم بسی خندهدار بود، این را دیگر از کجای کمونیسم در آوردید undead جان؟
نقل قول:communist are first converted then they read the commandments!بلی خنده داره ولی خب طبق ده فرمان! مانیفیست کمونیسم در این یک مورد تردیدی ندارم.
به همین خاطر هم میگم که کمونیسم تاریخ گذشتست!چون برای درست کردنش هی مجبوریم سوتی هاش رو ماست مالی کنیم:))پس تا زمانی که تمام کارها ماشینیزه نشده همه باید کار مساوی انجام بدند.(و بعد از انجام این خدمت به جامعه میتونند به کارای دیگشون هم برسند!)
نقل قول:Equal liability of all to labour. Establishment of industrial armies, especially for agricultureThe Communist Manifesto - Wikipedia, the free encyclopedia
نقل قول:حقوق بشر که آیهی قرآن نیست و میتواند نادرست باشد.خب همینو میخواستم بگم به هر حال وقتی قرار باشه به حقوق بشر رجوع کنیم نمیشه که فقط موارد دلخواه رو ببینیم حالا اگر استدلال جداگانه ای بود براش مسئله دیگه ای هست.
نقل قول:حقوق بشری که بگذارد شما با ابزار فرآوری (=تولید) دیگران را بهرهکشی کنید هم دیگر حقوق بشر نیست، حقوق سرمایهدار است.کمونیسم فقط روی ابزار تولید تاکید نداره،بلکه هرگونه حق مالکیت زمین، ارث و ... هم دست میزاره،لابد اینها هم جز حقوق سرمایه دار هست نه حقوق بشر!:))
حق مالکیت ≠ حق مالکیت ابزار فرآوری
دومی تنها زیرگردآیهی (subset) حق مالکیت است و چون تنها کارکرد آن بهرهکشی است، ناخواستنی است.
در اینکه ابزار تولید میتونه باعث بهره کشی حرفی ندارم ولی از کجا اثبات کردید که تنها کارکردش بهره کشی هست!؟
البته به جز بازار تولید انگار حتی برای حق مالکیت چیزهای نامرتبط به تولید هم محدودیت قائل شدید:)
نقل قول:هر چیزی تنها به یک چیزی نمیرسد، خب!؟هدف نشون دادن ناکارامدی کمونیسم در بررسی سیستم گردش سرمایه بود:)
نقل قول:رویهمرفته هیچکس نباید از یک ترازی هم بیشتر پول در بیاورد - چه در کمونیسم آمده باشد چه نه.حداقل گلی به گوشه جمال کمونیسم!:)
هرچند باز هم احتمالا بنیان گذاران کمونیسم فکر میکردند با آزادسازی! ابزار تولید جامعه بدون طبقه میشه و احتمال گپ های آنچنانی وجود نداره.
نقل قول:پول = توان؛ ما نمیخواهیم هیچکس، چه کسیکه بیشترین سود را به بیشریت رسانده چه هیچکس دیگریما؟!
بتواند یک تنه بیشتر از 98% مردم پول داشته باشد، چیزی که فت و فراوان در همبودهای سرمایهداری میبینیم.
نقل قول:Classless society refers to a society in which no one is born into a social class. Such distinctions of wealth, income, education, culture, or social network might arise and would only be determined by individual experience and achievement in such a society.Classless society - Wikipedia, the free encyclopedia
در یک جامعه بدون طبقات اجتماعی-اقتصادی،از لحاظ اقتصادی همه یکسان به دنیا میاند ولی هم همه یکسان نمیمیرند!
پول=توان اقتصادی-حکومت=توان سیاسی.هرچند رابطه این دو دوطرفست ولی بیشتر نمونه هایی که من میشناسم قدرت سیاسی هست که بر قدرت اقتصادی برتری کارکردی داره.
بنابراین نخواستن ما اگر بخواد کارایی داشته باشه نیاز به حکومتی داریم که درآمد دیگران رو کنترل کنه و این یک فرض خود ویرانگر هست! به این دلیل که که ما برای متعادل سازی! توان اقتصادی توان سیاسی رو ناموزون میکنیم که به نظر من خطراتش هم بیشتره.
بنابراین یا خطر دولت کمتر از سرمایه داری هست(که متاسفانه نمونه های گذشته خیلی با این فرض جور در نمیاد)یا شما راهی پیدا کردید که ما ازش خبر نداریم که بشه بدون دولت یا قدرت متمرکز همچین کاری رو انجام داد.
نقل قول:به به، باز هم رسیدیم به "طبیعی بودن دادوستد". این را همینجا برایتان کوتاه میکنم: سفسته ارجاع به طبیعی بودن (= پس درست بودن کار)عزیز من آخه کی نشون دادم که طبیعی بودنش ربطی به درست بودنش داره؟!:)
نقل قول:کشتن دیگران هم طبیعی است (+ در پیشگیری از آن نیاز به زور میرود)، مردن از بیماری قند هم طبیعیبله طبیعی بودن اصلا معیاری برای درستی یا نادرستی اخلاقی نیست(اشتباه تایپی بود) ولی نکته من چیز دیگه ای بود.به این خاطر که منبع این زور خودش غیر اخلاقی تر و خطرناک تر از چیزهای دیگست!
است (+ برای نمردن از آن نیاز به زور دارو میرود)، ولی هیچکدام نه اخلاقی است نه درست و نه پیشگیری زوری آن بد و نااخلاقی.
نقل قول:پس اقتصاد آزاد یا free enterprise هم نباید بی در و پیکر باشد و اندکی کنترل در آن بایسته است.خب در اینکه کنترل وجود داشته باشه مشکلی نیست(در یک جامعه با حکومت دموکرات البته) من هم نگفتم کل سرنوشت جامعه رو به بدیم به نیروی مقدس بازار!:)) (چو این بازار آزاد و نیروی بازار برای بعضی کاپیتالیست ها به نظر چیز مقدسی میاد)
در اینجا هم مالیات افزوده باید از بیشتر شدن پول از یک آستانهای فراتر پیشگیری کند.
ولی نهایت این دیدگاه در قالب سرمایه داری به سوسیال دموکراسی میرسه که من مخالفت چندانی باهاش ندارم هرچند شاید بهش انتقاد داشته باشم.
ولی در کل من استدلال خاصی برای نجات کموینسم از این تناقضات ندیدم:) چون نگاه من انتقاد به کمونیسم بود نه کلیت اصول سوسیالیستی.
To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
Tacitus-