11-29-2012, 07:32 PM
مشکلات اصلی اسلام که الان به ذهنم میرسه، بطور کلی اینها هستند:
1-دروغ بودن ادعاهای متافیزیکی محمد مانند دریافت وحی و ... . همچنین افسانه بودن بسیاری از داستانهای قرآن که محمد بدروغ آنها را واقعیت دانسته است. پس اسلام از پایه سوار بر دروغ است. (این مشکل لزوما دستورات و تکالیف دین را زیر سئوال نمیبرد، چون یک دروغگو هم ممکن است حرفهای خوبی بزند.)
2-تاریخ ننگین اسلام. داشتن دستورات و قوانین غیراخلاقی فراوان، و جنایتهای بیشماری که در طول تاریخ براساس این دستورات و قوانینِ غیراخلاقی انجام شده است. مانند زن ستیزی، مجازاتهای غیر انسانی، خشونت، کشتار دگراندیشان، لشکرکشی و ... . کارهای غیراخلاقی خود محمد هم شامل همین مورد میشود.
3-این جنایتها در قرن بیست و یکم همچنان بطور گسترده در جهان و بخصوص ایران انجام میشود، پس پیروی از اسلام غیر اخلاقی است. مسلمانان اسلام را به اخلاق ترجیح میدهند(منظور اخلاقیاتیه که خودم قبولشون دارم). اینها باعث میشه که حتا نخوام اسم مسلمون هم روم باشه.
4-اما پیروی از دستورات اسلام گذشته از غیر اخلاقی بودن، برای خود فرد هم سودمند نیست. تکالیف دینی بسیار دست و پاگیر هستند و وقت تلف کننده. همچنین تقریبا تمام زیباییها و لذتها از نظر اسلام حرام هستند.
5-ظلم و دشواریهایی که به خاطر اسلام به مردم ایران و فرهنگ آن رفت و تمدن ایران را به نابودی کشاند. منظور حمله اعراب و اتفاقات بعد از آن مثل حمله ترکها و ... که مایه تاسف برخی از ایرانیان میباشد، است.
برای من بیشتر موارد 3 و 4 مهم هستش.
مورد 4 باعث میشه از تکالیف اسلام پیروی نکنم!
مورد 3 هم بتنهایی باعث میشه علاوه بر پیروی نکردن از تکالیف و دستورات اسلام، از گذاشتن نام مسلمان بر روی خودم نیز کناره گیری کنم.
وگرنه اگه دین اسلام مثل مسیحیت تا حدی اصلاح شده بود و حکومتمون دینی نبود و کلا چوب اسلام رو نمیخوردم و نمیخوردیم، رسما از اسلام خارج نمیشدم و دشمنیِ خاصی باهاش نداشتم (مثل خیلی از مسیحی ها و یهودیهای دنیا که لزوما آدمای چندان معتقدی نیستند)، یا اگر از اسلام خارج میشدم، حداقل تا این اندازه از اسلام متنفر نمیشدم.
موارد 1 و 2 و 5 برای من در درجه اولِ اهمیت قرار نمیگیرند.
1-دروغ بودن ادعاهای متافیزیکی محمد مانند دریافت وحی و ... . همچنین افسانه بودن بسیاری از داستانهای قرآن که محمد بدروغ آنها را واقعیت دانسته است. پس اسلام از پایه سوار بر دروغ است. (این مشکل لزوما دستورات و تکالیف دین را زیر سئوال نمیبرد، چون یک دروغگو هم ممکن است حرفهای خوبی بزند.)
2-تاریخ ننگین اسلام. داشتن دستورات و قوانین غیراخلاقی فراوان، و جنایتهای بیشماری که در طول تاریخ براساس این دستورات و قوانینِ غیراخلاقی انجام شده است. مانند زن ستیزی، مجازاتهای غیر انسانی، خشونت، کشتار دگراندیشان، لشکرکشی و ... . کارهای غیراخلاقی خود محمد هم شامل همین مورد میشود.
3-این جنایتها در قرن بیست و یکم همچنان بطور گسترده در جهان و بخصوص ایران انجام میشود، پس پیروی از اسلام غیر اخلاقی است. مسلمانان اسلام را به اخلاق ترجیح میدهند(منظور اخلاقیاتیه که خودم قبولشون دارم). اینها باعث میشه که حتا نخوام اسم مسلمون هم روم باشه.
4-اما پیروی از دستورات اسلام گذشته از غیر اخلاقی بودن، برای خود فرد هم سودمند نیست. تکالیف دینی بسیار دست و پاگیر هستند و وقت تلف کننده. همچنین تقریبا تمام زیباییها و لذتها از نظر اسلام حرام هستند.
5-ظلم و دشواریهایی که به خاطر اسلام به مردم ایران و فرهنگ آن رفت و تمدن ایران را به نابودی کشاند. منظور حمله اعراب و اتفاقات بعد از آن مثل حمله ترکها و ... که مایه تاسف برخی از ایرانیان میباشد، است.
برای من بیشتر موارد 3 و 4 مهم هستش.
مورد 4 باعث میشه از تکالیف اسلام پیروی نکنم!
مورد 3 هم بتنهایی باعث میشه علاوه بر پیروی نکردن از تکالیف و دستورات اسلام، از گذاشتن نام مسلمان بر روی خودم نیز کناره گیری کنم.
وگرنه اگه دین اسلام مثل مسیحیت تا حدی اصلاح شده بود و حکومتمون دینی نبود و کلا چوب اسلام رو نمیخوردم و نمیخوردیم، رسما از اسلام خارج نمیشدم و دشمنیِ خاصی باهاش نداشتم (مثل خیلی از مسیحی ها و یهودیهای دنیا که لزوما آدمای چندان معتقدی نیستند)، یا اگر از اسلام خارج میشدم، حداقل تا این اندازه از اسلام متنفر نمیشدم.
موارد 1 و 2 و 5 برای من در درجه اولِ اهمیت قرار نمیگیرند.