11-04-2012, 04:22 PM
ماتیکان Through the Language Glass (از ورای آییینک/شیشه زبان) درباره یک پیشگزاره بیشتر نیست:
آیا ساختار یک زبان بازتابی از فرهنگ و همبود سخنگویان آن است، یا اینکه پایایی (ثابتی) جهانیک است که براه سرشت آدمی روشن میشود؟
به سخن دیگر، آیا میتوان گفت که ساختار دگرسان دو زبان زنده به دو تراز اندیشیک گوناگون میانجامد، یا اینکه دو تراز اندیشیک یکسان در دو ساختار گوناگون زبان خود را مینمایانند؟
ماتیکان که نگارشی زیبا و گاه خندهآور دارد، با نگرش به نمونههای بیشمار میکوشد نشان دهد که گزاره یکم درست است: اینکه ساختار دگرسان زبان به اندیشه دگرسان میرسد و یا بهتر بگوییم، همکنشی که این دو (زبان و
اندیشه) بر یکدیگر دارند بسیار ژرفتر و گستردهتر از آنی است که زبانشناسان امروز کوشیدهاند به ما بپذیرانند.
برخی از نمونههای بکار رفته این چنین هستند:
که به آنها یک به یک خواهیم پرداخت.
Does the complexity of a language reflect the culture and society of its speakers, or is it a universal constant determined by hamun nature?
آیا ساختار یک زبان بازتابی از فرهنگ و همبود سخنگویان آن است، یا اینکه پایایی (ثابتی) جهانیک است که براه سرشت آدمی روشن میشود؟
به سخن دیگر، آیا میتوان گفت که ساختار دگرسان دو زبان زنده به دو تراز اندیشیک گوناگون میانجامد، یا اینکه دو تراز اندیشیک یکسان در دو ساختار گوناگون زبان خود را مینمایانند؟
ماتیکان که نگارشی زیبا و گاه خندهآور دارد، با نگرش به نمونههای بیشمار میکوشد نشان دهد که گزاره یکم درست است: اینکه ساختار دگرسان زبان به اندیشه دگرسان میرسد و یا بهتر بگوییم، همکنشی که این دو (زبان و
اندیشه) بر یکدیگر دارند بسیار ژرفتر و گستردهتر از آنی است که زبانشناسان امروز کوشیدهاند به ما بپذیرانند.
برخی از نمونههای بکار رفته این چنین هستند:
1. مارِش* رنگ - Color perception
2. مارش اسپاشیک* - Spatial perception
3. مارش پَرگیریک* - Environmental perception
4. ..
2. مارش اسپاشیک* - Spatial perception
3. مارش پَرگیریک* - Environmental perception
4. ..
که به آنها یک به یک خواهیم پرداخت.
* ماردَن -> مارِش = to perceive, notice, feel
* اسپاش، اسپاشیک = space, spatial
* پرگیر = Environment
* اسپاش، اسپاشیک = space, spatial
* پرگیر = Environment
.Unexpected places give you unexpected returns