10-20-2012, 12:29 AM
Anarchy نوشته: تقریبا هیچی منو خیلی هیجان زده و بیش از حد خوشحال نمیکنه
چرا آنارشی جان ، فکر کن همسرت بارداره و بچه تا چند ساعت دیگه به دنیا میاد بعدش برق بیمارستان قطع میشه بعد از اون آژیر حمله موشکی صداش میاد بعدش دکتر میاد میگه تا پول ندی بچه رو به دنیا نمیاریم و مرخصی از بیمارستان رو هم جوازش رو صادر نمیکنیم به خاطر حمله هیچ بانکی باز نیست ، پول هم نداری چون همه چیز یک دفعه ای شده ، همه رفقا و دوستان و آشنایان هم از ترس حمله هوایی فرار کردند تو موندی و خودت - یک موشک میخوره نزدیک بیمارستان و خلاصه داری سکته میکنی - بعد ییهو نمیدونی چه طوری میشه که یک چهره آشنا میرسه و پول جور میشه و با وجود بی برقی و موشک بارون بچه هم به دنیا میاد و مادر و بچه هر دو سالمند . هم تا خرخره هیجان زده میشی اولش و هم تا خرخره خوشحال :e057:
این داستان به دنیا اومدن بچه یکی از آشنایان ما بود ! طرف هنوز که هنوزه وقتی یادش میوفته هم هیجان زده میشه و هم خوشحال
خدای ار به حکمت ببندد دری - به کرمک زند قفل محکم تری