10-16-2012, 12:53 PM
سال سوم دبیرستان
درس هندسه
امتحان میان ترم گرفت استاد
یادم نمیره ساعت 6 بعد از ظهر بود هوا هم تاریک شده بود و از 6 ساعت توی مدرسه بودن خسته شده بودیم
و اون فضای زندان مانند کلاس ها روح ادمو جر واجر میکرد
استاد همیشه عصبانی درس هندسه و حساب دیفرانسیل
شروع کرد به خوندن نمره ها
40 نفر دانش اموز بودیم
اسم تک تکشونو خوند و نمره هاشونو گفت و کاغذ امتحانی رو داد دست خودشون
به اسم ممد1 که رسید
ورقه رو انداخت رو زمین
رفتم برداشتمش دیدم نوشته 25 صدم
چه حسی بدی داشت خدایی
خنده های تمسخر امیز بچه ها
اخم معلم
به یاد اورری چوبی که بابام قرار بود توی پاچم بکنه
ترس از تجدیدی
بعد از ظهر تاریک پاییزی
خستگی
گرسنگی
کاغذو تو همون کلاس پاره کردم رفتم خونه :e057:
خدا اون روزا رو نیاره دیگه
خیلی بد بود
درس هندسه
امتحان میان ترم گرفت استاد
یادم نمیره ساعت 6 بعد از ظهر بود هوا هم تاریک شده بود و از 6 ساعت توی مدرسه بودن خسته شده بودیم
و اون فضای زندان مانند کلاس ها روح ادمو جر واجر میکرد
استاد همیشه عصبانی درس هندسه و حساب دیفرانسیل
شروع کرد به خوندن نمره ها
40 نفر دانش اموز بودیم
اسم تک تکشونو خوند و نمره هاشونو گفت و کاغذ امتحانی رو داد دست خودشون
به اسم ممد1 که رسید
ورقه رو انداخت رو زمین
رفتم برداشتمش دیدم نوشته 25 صدم
چه حسی بدی داشت خدایی
خنده های تمسخر امیز بچه ها
اخم معلم
به یاد اورری چوبی که بابام قرار بود توی پاچم بکنه
ترس از تجدیدی
بعد از ظهر تاریک پاییزی
خستگی
گرسنگی
کاغذو تو همون کلاس پاره کردم رفتم خونه :e057:
خدا اون روزا رو نیاره دیگه
خیلی بد بود