09-23-2012, 09:09 PM
یه بار شیفت عصر مدرسه بودیم و بچه ها اومدن لامپ ها رو شل کردن و زنگ آخر تقریبا تو تاریکی برگزار شد و معلم ما هم هی به یکی از بچه ها میگفت برو ببین برق نیومده در صورتی که از همون در کلاس معلوم بود که چراغ های داخل راهرو روشن هست ولی نمیفهمید معلم بیچاره...البته آخرش لو رفتیم و پدر اون دو نفری که لامپ رو شل کرده بودن در آوردن!!
یه بار دیگه هم بچه ها یه بوته قاصدک بزرگ آوردن سر کلاس و معلم ما خیلی مسن بود و متوجه نشد...بچه ها آخر کلاس بوته رو آتیش زدن و همین طور که معلم درس میداد گلوله قاصدک آتشین بود که میومد جلو کلاس...واقعا اوضاع دیدنی ای بود!!
یه مورد باحال دیگه هم این بود که ماه مبارک محرم بود و یکی از بچه واکمن آورده بود سر کلاس و آهنگ فکر کنم کویتی پور بود یا نمیدونم آهنگران...دقیقا زمانی که معلم داشت درس میداد یه لحظه صدای ضبط رو بلند میکرد و بعد سریع کمش میکرد و ما هم جای سینه زدن دسته جمعی با پا میکوبیدیم زمین...واقعا یادش به خیر!! در نهایت این مورد هم لو رفت و پدر فرد واکمن آورنده رو هم در آورندند
یه بار دیگه هم بچه ها یه بوته قاصدک بزرگ آوردن سر کلاس و معلم ما خیلی مسن بود و متوجه نشد...بچه ها آخر کلاس بوته رو آتیش زدن و همین طور که معلم درس میداد گلوله قاصدک آتشین بود که میومد جلو کلاس...واقعا اوضاع دیدنی ای بود!!
یه مورد باحال دیگه هم این بود که ماه مبارک محرم بود و یکی از بچه واکمن آورده بود سر کلاس و آهنگ فکر کنم کویتی پور بود یا نمیدونم آهنگران...دقیقا زمانی که معلم داشت درس میداد یه لحظه صدای ضبط رو بلند میکرد و بعد سریع کمش میکرد و ما هم جای سینه زدن دسته جمعی با پا میکوبیدیم زمین...واقعا یادش به خیر!! در نهایت این مورد هم لو رفت و پدر فرد واکمن آورنده رو هم در آورندند