یه نفر نوشته: خیر. کل بحثها تاثیر گذار بود.فقط جمله ی شما دقیقا حرف دل من بود که نمیتونستم به این واضحی بیان کنم..
من ولی آن زمان در اشتباه بودم، هیچ میزانی از «آگاهی عمومی» نمیتواند سیستمی به پیچیدگی و بزرگی تکنولوژی را «کنترل» بکند و از عوارض زیانبار آن بکاهد. هم «پیشرفت» و هم «کنترل» هر دو توهماتی هستند که مردم عادی را فریب میدهند و به سیستم پایبند نگاه میدارند، هیچکس در کنترل نیست، پیشرفت غیرممکن است. من آن زمان هم به رهیافت داروینیستی «پیشرفت» باور داشتم، این که بشر در گذر زمان پیشرفت میکند و هزار سال دیگر حتما ما به مرحلهای از آگاهی رسیدهایم که درک بکنیم چرا نباید کُدهای ژنتیکی انسان را دستکاری کرد یا بمب اتم ساخت و ... هم آنکه - به طور تناقضآمیزی - منکر طبع انسان بودم و گمان میکردم اگر میل و غریزهی به آدمکشی هست حتما باید کار ایمان مذهبی و ... باشد و آگاهی میتواند این رانههایی که انسان بودن ما را معنی میکنند از میان ببرد. آنچه در واقعیت رخ میدهد بالا و پائین رفتن سورسوره وار است نه پیشرفت، یکجا بالا میرویم اما جای دیگری ناچار به فرو رفتن میشویم. آنچه در واقعیت رخ میدهد با توهم خدشهدار کردن و توجیه کردن رانههای به اصطلاح مخرب آدمی در جهتهایی حتی مخربتر است، نه «کنار گذاشتن آنها از طریق آگاهی».
درست اینست که ما تلاش بکنیم سیستمهای منظم را نا-آرام و بینظم بکنیم و سیستمهای پرآشوب را به نظم و آرامش در بیاوریم. چراکه نظم زیادی به انفجار سیستم میانجامد و نظم اندک به سقوط آن منجر میشود. من امروز گمان میکنم که
یک رانهی بالذات درون سیستمها کشف کردهام که به طور خودانگیخته بی نیاز از آگاهی این قاعده را به عینیت در میآورد. به هر حال ارادهی عمومی تا اندازهی بسیار زیادی (تقریبا تماما) بر سرنوشت سیستمها بیتاثیر هستند و سرنوشت آنها را شاخص نفوذ و جمعیت و قدرت ِ کسانی که به آن کمک میکنند، کسانی که از آن استفاده میکنند و کسانی که از آن سوء استفاده میکنند بستگی دارد.