نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

رتبه موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

تضاد اسلام با حقوق بشر
#91

m@hdi نوشته: زندگی هر شخص بعد از مرگش بینهایت بار قبل تکرار شده و بینهایت بعد تکرار میشه.
شما هنوز تکلیفتان با خودتان روشن نیست البته حق هم دارید؛ برزخ بین ایمان و کفر

ما در عالمي زندگي مي‌كنيم كه جلوه‌گاه خداوند متعال است و جاذبه او اعماق وجود هر موجودي را فرا گرفته است و در پرتو همين جاذبه، از بزرگترين پديده‌هاي عالم تا كوچك‌ترين ذره آن، ميل دروني به سوي مبدأ اعلا دارند. بزرگان عرفان و حكيمان هستي‌شناس نام اين ميل را ابتهاج و شوق معشوقي يا عشق نهاده‌اند. يعني خداوند متعال با شوق باطني صبغه عاشقي را همراه صبغه معشوقي دارد. خداست كه اول عاشق ما شده است و عشق او هم خالص است، اما عشقبازي‌هاي ما عموماً با غرض و منافع ما همراه است. دكتر اسماعيل منصوري لاريجاني
پاسخ
#92

کوشا نوشته: ما گفتیم ثابت هم کردیم:

اخوی اینی که نوشتید ثابت کردن نیست! نظر شخصی خودتون هست.
پس شما باید :

0 - ؟؟؟
1 - ثابت کنید که اصلن خدایی هست!
2 - ثابت کنید که این دنیا ساخته و پرداخته دست خداست!
3 - ثابت کنید این اطلاعاتی که از طریق پیامبران و ... به دست شما رسیده و شما آنها را بازگو میکنید از طرف همان خداییست که همه این کارها را کرده!
4 - ثابت کنید جهان و زندگی پس از مرگ وجود دارد! و انسان پس از مرگ به آن جهان و زندگی ترنسفر میشود و اصلن آن جهان و زندگی برای دوران پس از مرگ انسان در نظر گرفته شده.
5 - ....
X - بعد از اثبات 1 و 2 و 3 و 4 و .... ثابت کنید بدون خدا هستی پوچ است! اون هم نه با شعار و پاسخهای سه خطی! بلکه اثبات منطقی و علمی!

حالا ما برای اینکه کار شما راحت تر بشه فرض رو بر این میگیریم که شما 1 و 2 که پایه های اصلی استدلال شما رو تشکیل میدند رو ثابت کردید!!!! حالا باید ثابت کنید X و قبل از X رو با استدلال و پاسخ در خور و توضیح دهید چرا با فرض وجود خدا جهان پوچ نیست ولی بدون خدا پوچه ؟!
یعنی اینه که شما باید از پس ثابت کردن زندگی پس از مرگ و عالم ارواح و بهشت و جهنم و حوری و جن و پری هم بر بیایید چرا که این واژه هاست که کمک میکنند عدم پوچی دنیای با خدا را توجیه و اثبات کنید! و اگر پس از مرگ حتا با وجود خدا چیزی نباشد و مرگ = نابودی باشد باز هم بود و نبود خدا فرقی دری پوچ بودن یا نبودن هستی نمیکند.

پس همون طوری که میبینید کار برای شما خیلی سخت تر از یک پاسخ سه خطی بی سر و ته هست و برای ثابت کردن هر ادعا باید یک ادعای دیگر بکنید تا جایی که دیگر مجبور به مطرح کردن ادعاهای جدید نباشید! به عبارت ساده تر پایور شدن ادعای X منوط به پایور شدن ادعای X-1 هستش در سیستمی که شما ازش حرف میزنید، و مدام باید ادعاهای پشت سر هم را پایور کنید مادامی که X-1=0 بشود! یعنی آخرین ادعای مطرح شده برای پایور شدن وابسته به ادعای قبل از خودش نباشد. این را پیشتر برای شما بارها توضیح دادیم و به قول جناب مزدک هوش نکردید!!! باشد که این بار به قول خودمان فهم کنید.

کوشا نوشته: اگر برای فرار از بحث پیچاندن موضوع روی بلاهت مخاطب حساب کرده اید کاملا در اشتباهید.

نه خیر ما روی عدم توانایی شما در پاسخ گویی خیلی حساب کرده ایم و داریم نتیجه حساب کتابمان را هم با پاسخهای سه خطی و به دور از استدلال شما میبینیم!!!

خدای ار به حکمت ببندد دری - به کرمک زند قفل محکم تری  
پاسخ
#93

کوشا نوشته: شما هنوز تکلیفتان با خودتان روشن نیست البته حق هم دارید؛ برزخ بین ایمان و کفر

شک حالت مطبوعی نیست اما ایمان مطلق مسخره است. (ولتر)
پاسخ
#94

sonixax نوشته: اخوی اینی که نوشتید ثابت کردن نیست! نظر شخصی خودتون هست.
[URL="http://www.hawzah.net/fa/book/bookview/45217/14869"]درس شانزدهم صناعات خمس

[/URL]
نقل قول:در درسهای گذشته، مکرر درباره مواد قیاسها بحث کردیم مثلا در قیاس:

سقراط انسان است.

هر انسانی فانی است.
پس سقراط فانی است.
دو قضیه صغری و کبری ماده قیاس را تشکیل میدهند، ولی این دو قضیه در اینجا شکل خاص دارند، و آن اینکه اولا حد وسط تکرار شده، و ثانیا حد وسط محمول در صغری و موضوع در کبری است و ثالثا صغری موجبه است و رابعا کبری کلیه است این چگونگیها به این دو قضیه شکل خاص داده است و اینها صورت قیاس را تشکیل میدهند.

قیاسات از نظر اثر و فائده پنج گونه مختلفند و این پنج گونگی قیاسات مربوط است به ماده، نه به صور آنها. انسانها که قیاس میکنند و استدلال قیاسی میآورند هدفهای مختلفی دارند، هدف انسانها از قیاسها یکی از آثار پنجگانهای است که بر قیاسها مترتب است.


اثری که بر قیاس مترتب میشود و هدفی که از آن منظور است گاهی یقین است، یعنی منظور قیاس کننده این است که واقعا مجهولی را برای خود و یا برای مخاطب خود تبدیل به معلوم کند و حقیقتی را کشف کند. در فلسفه و علوم معمولا چنین هدفی منظور است و چنین نوع قیاساتی تشکیل میشود.

البته در این وقت حتما باید از موادی استفاده شود که یقین آور و غیر قابل تردید باشد.


ولی گاهی هدف قیاس کننده مغلوب کردن و به تسلیم وادار کردن طرف است. در این صورت ضرورتی ندارد که امور یقینی استفاده شود، و میتوان از اموری استفاده کرد که خود طرف قبول دارد ولو یک امر یقینی نباشد.
و گاهی هدف اقناع ذهن مخاطب است برای اینکه به کاری وادار شود و یا از کاری باز داشته شود، در این صورت کافی است که از امور مظنون و غیر قطعی دلیل آورده شود، مثل اینکه میخواهیم شخصی را از کار زشتی باز داریم، مضرات احتمالی و مظنون آن را بیان میکنیم.
گاهی هدف استدلال کننده صرفا این است که چهره مطلوب را در آئینه خیال مخاطب زیبا یا زشت کند، در این صورت با پوشاندن مطلوب به جامههای زیبا یا زشتخیالی استدلال خویش را زینتی میدهد.
و گاهی هدف صرفا اشتباه کاری و گمراه کردن مخاطب است. در این صورت یک امر غیر یقینی را بجای یقینی و یا یک امر غیر مقبول را بجای مقبول و یا یک امر غیر ظنی را بجای یک امر ظنی به کار میبرد و اشتباهکاری مینماید.
پس هدف انسان از استدلالهای خود یا کشف حقیقت است، یا به زانو در آوردن طرف و بستن راه است بر فکر او، و یا اقناع ذهن اوست برای انجام یا ترک کاری، و یا صرفا بازی کردن با خیال و احساسات طرف است، که نازیبائی را در خیال او زیبا و یا زیبا را نازیبا و یا زیبائی را زیباتر و یا نازیبائی را نازیباتر سازد، و یا هدف اشتباهکاری است.
به حکم استقراء قیاسات از نظر اهداف منحصر به همین پنج نوع است. و مواد قیاسات از نظر تامین این هدفها مختلفند.


1- قیاسی را که بتواند حقیقتی را کشف کند « برهان» نامیده میشود.


ماده چنین قیاسی یا باید از محسوسات باشد مثل اینکه میگوئیم « خورشید یک جسم نور دهنده است» و

یا باید از مجربات باشد مثل اینکه « پنی سلین کانون چرکی را در بدن از بین میبرد» و

یا از بدیهیات اولیه است مثل اینکه « دو شیء مساوی با شیء سوم، خودشان مساوی یکدیگرند»
و غیر از این سه نوع نیز قضایای یقینی داریم و حاجت به ذکر نیست.

بحث رو پشت و رو فهمیدید !
تمام هدف این است که ثابت شود دست بیخدا به هیچ کجا بند نیست اما اینکه
خدا وجود دارد یا ندارد، بر فرض وجود، خالق هست یا نیست، بر فرض خالق بودن بهشت و جهنمی خلق کرده است یا نه مربوط به قدم بعد است که خداباور بتواند از پس اثبات آن برآید یا نه

پس حتی اگر خدا ثابت نشود:

مرگ مساوی با عدم و نیستی است، (هم محسوس است هم مجرب)
انتهای زندگی دنیا مرگ است
پس زندگی دنیا مساوی با عدم و نیستی است.

ما در عالمي زندگي مي‌كنيم كه جلوه‌گاه خداوند متعال است و جاذبه او اعماق وجود هر موجودي را فرا گرفته است و در پرتو همين جاذبه، از بزرگترين پديده‌هاي عالم تا كوچك‌ترين ذره آن، ميل دروني به سوي مبدأ اعلا دارند. بزرگان عرفان و حكيمان هستي‌شناس نام اين ميل را ابتهاج و شوق معشوقي يا عشق نهاده‌اند. يعني خداوند متعال با شوق باطني صبغه عاشقي را همراه صبغه معشوقي دارد. خداست كه اول عاشق ما شده است و عشق او هم خالص است، اما عشقبازي‌هاي ما عموماً با غرض و منافع ما همراه است. دكتر اسماعيل منصوري لاريجاني
پاسخ
#95

m@hdi نوشته: شک حالت مطبوعی نیست اما ایمان مطلق مسخره است. (ولتر)

اولا که ولتر یه نفر بدبخت فلک زده مثل من و شماست و یه چیزی گفته

ثانیا ایمان کورکورانه و به قول ایشان مطلق نه تنها عقلا مذموم است بلکه دین هم آن را از ما نخواسته و دائما امر به تعقل و تدبر خصوصا در آیات آفاقی و انفسی کرده است.

ما در عالمي زندگي مي‌كنيم كه جلوه‌گاه خداوند متعال است و جاذبه او اعماق وجود هر موجودي را فرا گرفته است و در پرتو همين جاذبه، از بزرگترين پديده‌هاي عالم تا كوچك‌ترين ذره آن، ميل دروني به سوي مبدأ اعلا دارند. بزرگان عرفان و حكيمان هستي‌شناس نام اين ميل را ابتهاج و شوق معشوقي يا عشق نهاده‌اند. يعني خداوند متعال با شوق باطني صبغه عاشقي را همراه صبغه معشوقي دارد. خداست كه اول عاشق ما شده است و عشق او هم خالص است، اما عشقبازي‌هاي ما عموماً با غرض و منافع ما همراه است. دكتر اسماعيل منصوري لاريجاني
پاسخ
#96

کوشا نوشته: بحث رو پشت و رو فهمیدید !
تمام هدف این است که ثابت شود دست بیخدا به هیچ کجا بند نیست اما اینکه
خدا وجود دارد یا ندارد، بر فرض وجود، خالق هست یا نیست، بر فرض خالق بودن بهشت و جهنمی خلق کرده است یا نه مربوط به قدم بعد است که خداباور بتواند از پس اثبات آن برآید یا نه

پس حتی اگر خدا ثابت نشود:

مرگ مساوی با عدم و نیستی است، (هم محسوس است هم مجرب)
انتهای زندگی دنیا مرگ است
پس زندگی دنیا مساوی با عدم و نیستی است.

و عدم و نیستی = پوچی نیست!
به فرض که خدا هم ثابت شود باز از وجود خدا ثابت نمیشود که مرگ برابر با عدم و نیستی نیست!!! میتواند خدایی باشد و پس از مرگ هم عدم و نیستی باشد.
در عین حال تعریفی که از برهان بیان شده اشتباه و ناقصه، تعریف درست :

نقل قول:برهان، نوعی استدلال است که صورت آن از شکل‌های معتبر قیاس خصوصاً شکل یکم و مادهٔ آن هم باید از قضیه‌هایی تشکیل شود که درستیشان قطعی باشد.

(روح‌الله عالمی. منطق. چاپ دوم. تهران: شرکت چاپ و نشر کتاب‌های درسی، ۱۳۸۹.)

به عبارت ساده تر شما نمیتوانید وجود خدا را به عنوان یک مساله قطعی به خورد ما بدهید! (که پیشتر سعی داشتید بدهید) از وجود خورشید و ماه و ستاره و ... هم نمیتوانید به وجود خدا برسید.
همچنین براهینی که برای اثبات خدا مطرح شده اند همگی پیشتر رد شده اند! مگر اینکه یک برهان جدید بیاورید که هنوز نقدی بر آن وارد نشده باشد که تازه باز هم آن برهان چیزی را ثابت نمیکند.
همان طور که پیشتر هم گفته شده وجود خدا از بدیهیات نیست! و برای ثابت کردن وجود خدا هست که شما آویزون بدیهیات میشید! که تازه از همان راه هم تا کنون نتوانسته اید وجود خدا را ثابت کنید!

حالا من نمیخوام بیسوادی و مزخرف نویسی مطهری رو اینجا باز کنم! چرا که مشخص این آدم سواد و دانش درست و حسابی نداشته و حتا نمیتونسته از فلسفه درست استفاده کنه!
من پیشتر هم گفته ام فلسفه علم نیست! بلکه ابزاره! پس اگر داده های ورودی به این ابزار اشتباه باشه خروجی هم مزخرف خواهد بود. متریال و داده اولیه رو علمه که تامین میکنه . یعنی اینجا این علمه که میگه زمین صاف نیست!!! پس اگر مطهری بیاد با فرض اینکه زمین صافه! یا پنی سیلین (به قول خودش) وظیفه اش از بین بردن کانون چرکیست!!!! (که مشخصه این آدم نه میدونسته کار پنیسیلین چیه و نه چرک چیه!!!) استدلال کنه نتیجه میشه همان چرندی که بالاتر کپی کرده اید! که نه بار علمی دارد و نه فلسفی.
بگذریم.

پس تا اینجا رسیده ایم به اینکه پس از اثبات خدا شما باید ثابت کنید که :

1 - حتمن پس از مرگ دنیایی و زندگی و جهانی دیگر هست!
2 - حتمن این جهان برای زندگی پس از مرگ انسان در نظر گرفته شده!

که در صورت پایور نشدن این دو مورد با فرض وجود خدا هم مرگ = عدم و نیستی!

تا اینجا که زیر بار اثبات اینها :

sonixax نوشته: 0 - ؟؟؟
1 - ثابت کنید که اصلن خدایی هست!
2 - ثابت کنید که این دنیا ساخته و پرداخته دست خداست!
3 - ثابت کنید این اطلاعاتی که از طریق پیامبران و ... به دست شما رسیده و شما آنها را بازگو میکنید از طرف همان خداییست که همه این کارها را کرده!
4 - ثابت کنید جهان و زندگی پس از مرگ وجود دارد! و انسان پس از مرگ به آن جهان و زندگی ترنسفر میشود و اصلن آن جهان و زندگی برای دوران پس از مرگ انسان در نظر گرفته شده.
5 - ....
X - بعد از اثبات 1 و 2 و 3 و 4 و .... ثابت کنید بدون خدا هستی پوچ است! اون هم نه با شعار و پاسخهای سه خطی! بلکه اثبات منطقی و علمی!

مانده اید و دست به دامن نوشتار مطهری شده اید!

اینکه دست بیخدا به جایی بند باشد یا نباشد پوچی را نتیجه نمیدهد! چرا که عدم و نیستی پوچی را نتیجه نمیدهد و درک کردن این مساله برای ذهنِ شما ثقیله .

کوشا نوشته: اولا که ولتر یه نفر بدبخت فلک زده مثل من و شماست و یه چیزی گفته

نه مطهری کارش درسته که فکر میکرده پنی سیلین برای از بین بردن چرک درست شده و نمیدونسته وظیفه اش مقابله و نابودی برخی از انواع باکتریست (Gram-positive bacteria) نه خشک کردن چرک :))) و از روی اسم عامیانه اش نتیجه گرفته چه کار میکند E330E105

کوشا نوشته: ثانیا ایمان کورکورانه و به قول ایشان مطلق نه تنها عقلا مذموم است بلکه دین هم آن را از ما نخواسته و دائما امر به تعقل و تدبر خصوصا در آیات آفاقی و انفسی کرده است.

پس ابتدا بروید یاد بگیرید کار آنتی بیوتیک ها چیست! تا دست کم زیر استدلالهای اشتباه مطهری خط قرمز برای جلب توجه نکشید جانم.

خدای ار به حکمت ببندد دری - به کرمک زند قفل محکم تری  
پاسخ
#97

sonixax نوشته: و عدم و نیستی = پوچی نیست!
به فرض که خدا هم ثابت شود باز از وجود خدا ثابت نمیشود که مرگ برابر با عدم و نیستی نیست!!! میتواند خدایی باشد و پس از مرگ هم عدم و نیستی باشد.
چرا هست، تجربه به ما ثابت کرده که تاکنون هیچ مرده ای زنده نشده و تبدیل به عدم و نیستی شده است و اگر خدا ثابت شود خودبخود ثابت می شود که عدم مساوی نیستی نیست چرا؟
زیرا اینکه خدایی باشد و پس از مرگ هم عدم و نیستی باشد تنها یک فرض محض است که هیچ دلیلی از آن حمایت نمی کند چرا که چنین خدایی هنوز خود را به ما معرفی نکرده و ما هیچ تکلیفی در مورد او نداریم اما در مقابل خدای شناخته شده، حتی جزئیات زندگی بعد از مرگ را نیز بیان کرده و از ما تکالیفی نسبت به این زندگی خواسته است.
نقل قول:در عین حال تعریفی که از برهان بیان شده اشتباه و ناقصه، تعریف درست :


(روح‌الله عالمی. منطق. چاپ دوم. تهران: شرکت چاپ و نشر کتاب‌های درسی، ۱۳۸۹.)
چرا؟
حتما به این دلیل که روح الله عالمی گفته و مثلا مطهری نگفته و آنچه عالمی گفته وحی منزل است و مطهر از شیطان الهام گرفته است، در ضمن من اصلا اطلاعی نداشتم که تعریف ذکر شده از شهید مطهری است البته هنوز هم یقین ندارم و از روی گفته شما می گویم.
تعریف برهان از اولیات مباحث منطقی است و فرق اساسی بین این دو تعریف نیست

نقل قول:به عبارت ساده تر شما نمیتوانید وجود خدا را به عنوان یک مساله قطعی به خورد ما بدهید! (که پیشتر سعی داشتید بدهید) از وجود خورشید و ماه و ستاره و ... هم نمیتوانید به وجود خدا برسید.
اصلا لازم نیست وجود خدا قطعی باشد وجود احتمالی او هم برای انسان عاقل کافی است که احتیاط کند
نقل قول:همچنین براهینی که برای اثبات خدا مطرح شده اند همگی پیشتر رد شده اند! مگر اینکه یک برهان جدید بیاورید که هنوز نقدی بر آن وارد نشده باشد که تازه باز هم آن برهان چیزی را ثابت نمیکند.
یکی از اشکالات اساسی شما کافر جماعت این است فکر می کنید اگر چند سطر در برابر حرف و استدلال خداباور نوشتید و تایپ کردید این می شود جواب!
نه عزیز جان این گونه نیست برای نمونه مراجعه کن به رد برهان علیت از اردشیر پاینده در سایت زندیق و با انصاف اون رو بخون ببین جفنگ تر از کلماتی که این شازده سر هم کرده می شه حرف زد یا نه !
نقل قول:همان طور که پیشتر هم گفته شده وجود خدا از بدیهیات نیست! و برای ثابت کردن وجود خدا هست که شما آویزون بدیهیات میشید! که تازه از همان راه هم تا کنون نتوانسته اید وجود خدا را ثابت کنید!
بدیهیات نیاز به اثبات ندارند بلکه بدیهیات پل قرار می گیرند برای رسیدن به امور غیر بدیهی و آویزون شد من به بدیهیات تنها برای اثبات پوچی دنیا بود که اثبات هم شد.
نقل قول:حالا من نمیخوام بیسوادی و مزخرف نویسی مطهری رو اینجا باز کنم! چرا که مشخص این آدم سواد و دانش درست و حسابی نداشته و حتا نمیتونسته از فلسفه درست استفاده کنه!
من پیشتر هم گفته ام فلسفه علم نیست! بلکه ابزاره! پس اگر داده های ورودی به این ابزار اشتباه باشه خروجی هم مزخرف خواهد بود. متریال و داده اولیه رو علمه که تامین میکنه . یعنی اینجا این علمه که میگه زمین صاف نیست!!! پس اگر مطهری بیاد با فرض اینکه زمین صافه! یا پنی سیلین (به قول خودش) وظیفه اش از بین بردن کانون چرکیست!!!! (که مشخصه این آدم نه میدونسته کار پنیسیلین چیه و نه چرک چیه!!!) استدلال کنه نتیجه میشه همان چرندی که بالاتر کپی کرده اید! که نه بار علمی دارد و نه فلسفی.
بگذریم.
شکسته نفسی می فرمایید استاد !

پ
نقل قول:س تا اینجا رسیده ایم به اینکه پس از اثبات خدا شما باید ثابت کنید که :

1 - حتمن پس از مرگ دنیایی و زندگی و جهانی دیگر هست!
2 - حتمن این جهان برای زندگی پس از مرگ انسان در نظر گرفته شده!

که در صورت پایور نشدن این دو مورد با فرض وجود خدا هم مرگ = عدم و نیستی!

تا اینجا که زیر بار اثبات اینها :



مانده اید و دست به دامن نوشتار مطهری شده اید!
گفته شد که مقصود از این بحث اثبات مطالب فوق نیست

نقل قول:اینکه دست بیخدا به جایی بند باشد یا نباشد پوچی را نتیجه نمیدهد! چرا که عدم و نیستی پوچی را نتیجه نمیدهد و درک کردن این مساله برای ذهنِ شما ثقیله .
به همین علت است که ما دست به دامان استاد گرانقدر و بلند پایه ای چون شما شدیم که این مطلب ثقیل را با بیان شیوایتان قدری فهمش را برای ما آسان کنید و توضیح دهید که اگر سرنوشت محتوم هر موجود زنده ای در پایان مرگ و نابودی است، هدف از زندگی چیست و چرا زندگی پوچ نیست.


نقل قول:نه مطهری کارش درسته که فکر میکرده پنی سیلین برای از بین بردن چرک درست شده و نمیدونسته وظیفه اش مقابله و نابودی برخی از انواع باکتریست (Gram-positive bacteria) نه خشک کردن چرک :))) و از روی اسم عامیانه اش نتیجه گرفته چه کار میکند E330E105



پس ابتدا بروید یاد بگیرید کار آنتی بیوتیک ها چیست! تا دست کم زیر استدلالهای اشتباه مطهری خط قرمز برای جلب توجه نکشید جانم.
اولا که خودتان هم معترفید که عملکرد عامیانه پنی سلین همین است که در متن آمده است و قصد نویسنده بحث علمی پیرامون این موضوع نبوده و برای درست کردن ماده برهان همین مقدار کافی است و الا مثلا در قضیه اینکه خورشید منبع نور است نیز اگر دقت علمی کنیم می توان در آن خدشه کرد چرا که از نظر علمی نور آن چیزی که عامه مردم فکر می کنند نور است، نیست.

از استادی مثل شما بعید بود که در مثال مناقشه کنید !

ما در عالمي زندگي مي‌كنيم كه جلوه‌گاه خداوند متعال است و جاذبه او اعماق وجود هر موجودي را فرا گرفته است و در پرتو همين جاذبه، از بزرگترين پديده‌هاي عالم تا كوچك‌ترين ذره آن، ميل دروني به سوي مبدأ اعلا دارند. بزرگان عرفان و حكيمان هستي‌شناس نام اين ميل را ابتهاج و شوق معشوقي يا عشق نهاده‌اند. يعني خداوند متعال با شوق باطني صبغه عاشقي را همراه صبغه معشوقي دارد. خداست كه اول عاشق ما شده است و عشق او هم خالص است، اما عشقبازي‌هاي ما عموماً با غرض و منافع ما همراه است. دكتر اسماعيل منصوري لاريجاني
پاسخ
#98

کوشا نوشته: چرا هست، تجربه به ما ثابت کرده که تاکنون هیچ مرده ای زنده نشده و تبدیل به عدم و نیستی شده است و اگر خدا ثابت شود خودبخود ثابت می شود که عدم مساوی نیستی نیست چرا؟
زیرا اینکه خدایی باشد و پس از مرگ هم عدم و نیستی باشد تنها یک فرض محض است که هیچ دلیلی از آن حمایت نمی کند چرا که چنین خدایی هنوز خود را به ما معرفی نکرده و ما هیچ تکلیفی در مورد او نداریم اما در مقابل خدای شناخته شده، حتی جزئیات زندگی بعد از مرگ را نیز بیان کرده و از ما تکالیفی نسبت به این زندگی خواسته است.

خدای شناخته شده ای وجود ندارد! تنها سند و مدرک شما ادعاهای محمد و مسیح و حسن و موسا هستش که پر از تناقض و اشتباهه!
به عبارت ساده تر هیچ خدایی خودش رو به شما معرفی نکرده و شما فکر میکنید چنین اتفاقی افتاده! خدایی که شما میشناسید چیزیه که خودتون برای خودتون تعریف کردید و جهان شمول نیست. برای همین خدای شما الله است در بهشت! خدای فلان شخص در فیلیپین آلت تناسلی مردانه ای عظیم و نادیدنی و خدای یکی دیگه گاو!!!!!


کوشا نوشته: چرا؟
حتما به این دلیل که روح الله عالمی گفته و مثلا مطهری نگفته و آنچه عالمی گفته وحی منزل است و مطهر از شیطان الهام گرفته است، در ضمن من اصلا اطلاعی نداشتم که تعریف ذکر شده از شهید مطهری است البته هنوز هم یقین ندارم و از روی گفته شما می گویم.
تعریف برهان از اولیات مباحث منطقی است و فرق اساسی بین این دو تعریف نیست

یعنی شما نمیدونید از کجا متنی رو برای ما میذارید ؟!
یعنی منِ کافر از شمای مسلمان بیشتر مطالعه دینی داشته ام ؟! خسته نباشید واقعن کوشا جان.

1 - تن آدمی شریف است به جان آدمیت - نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
2 - تن آدمی شریف است به جان آدمیت - نه، همین لباس زیباست نشان آدمیت!

یک ویرگول به کلی معنی بیت را عوض کرد! چه برسد به حذف یا دستکاری جمله!!! امیدوارم متوجه شده باشید.

کوشا نوشته: اصلا لازم نیست وجود خدا قطعی باشد وجود احتمالی او هم برای انسان عاقل کافی است که احتیاط کند
انسان عاقل بر پایه وجود احتمالی خدایی که معلوم نیست خواسته و دستوراتش چه بوده مسیر زندگیش را مشخص نمیکند جانم!
یعنی اگر شخصی احتمال بدهد که خدا هست! بعد باید احتمال بدهد کدام دین را فرستاده! و بر پایه دو احتمال پوچ برود مثلن دیلدو پرست شود ؟!؟!؟!

کوشا نوشته: یکی از اشکالات اساسی شما کافر جماعت این است فکر می کنید اگر چند سطر در برابر حرف و استدلال خداباور نوشتید و تایپ کردید این می شود جواب!
نه عزیز جان این گونه نیست برای نمونه مراجعه کن به رد برهان علیت از اردشیر پاینده در سایت زندیق و با انصاف اون رو بخون ببین جفنگ تر از کلماتی که این شازده سر هم کرده می شه حرف زد یا نه !

خیلی پیشتر از شما اون رو خوندم! و اتفاقن نه تنها جفنگ نیست بلکه پاسخهایی منطقی و درست هست به جفنگی به نام علیت!!!
برهان علیت خیلی خیلی پوسیده تر از اونی هست که بخواید بهش آویزون بشید. اگر دیوار داغ است حتمن به خاطر این است که پشتش آتش است! بعد از این و مثالهایی مثل این نتیجه گرفته که خدا هست!!!!!
نه عزیزم، این مساله خیلی وقته که پوچ شده.

کوشا نوشته: بدیهیات نیاز به اثبات ندارند بلکه بدیهیات پل قرار می گیرند برای رسیدن به امور غیر بدیهی و آویزون شد من به بدیهیات تنها برای اثبات پوچی دنیا بود که اثبات هم شد.

بدیهیات نیاز به اثبات ندارند! بله من هم با شما موافقم! ولی هر چیزی از بدیهیات نیست که بخواید بهش آویزون بشید دوست عزیز.
یعنی بدیهی نیست که عدم و نیستی = پوچی!!!

کوشا نوشته: شکسته نفسی می فرمایید استاد !

نه عزیزم ما نفس شما را شکسته شکسته میکنیم :))

کوشا نوشته: گفته شد که مقصود از این بحث اثبات مطالب فوق نیست

و گفته شد که بدون اثبات اینها، ادعای شما و مورد مورد بحث شما اصلن نمیتواند مطرح شود!
شما نمیتوانید از حداکثر سرعت و قدرت موتور ماشینی که وجود خارجی ندارد حرف بزنید و سپس نتیجه بگیرید حتمن بوگاتی ویرون سوپر اسپورت را در جنگلهای آمازون میبرد!!! (در صورت انجام این کار فقط دارید حدس و گمان میزنید و چیزی رو ثابت نمیکنید)
یعنی شما باید ابتدا از پس موارد فوق بر بیایید تا زمینه لازم برای مطرح کردن ادعایی که دارید فراهم بشه.

کوشا نوشته: به همین علت است که ما دست به دامان استاد گرانقدر و بلند پایه ای چون شما شدیم که این مطلب ثقیل را با بیان شیوایتان قدری فهمش را برای ما آسان کنید و توضیح دهید که اگر سرنوشت محتوم هر موجود زنده ای در پایان مرگ و نابودی است، هدف از زندگی چیست و چرا زندگی پوچ نیست.

هدف یک باکتری از زندگی چیست ؟! نکند باکتری هم روح دارد و دست آخر میخواهد به بهشت یا جهنم برود ؟!
خواندن دو تا کتاب چندان هم سخت نیست! باز شما در اینجا یک ادعای دیگه رو مطرح کردید مبنی بر اینکه زندگی و موجودیت هر شی یا جاندار حتمن باید هدفمند باشه!



کوشا نوشته: اولا که خودتان هم معترفید که عملکرد عامیانه پنی سلین همین است که در متن آمده است و قصد نویسنده بحث علمی پیرامون این موضوع نبوده و برای درست کردن ماده برهان همین مقدار کافی است و الا مثلا در قضیه اینکه خورشید منبع نور است نیز اگر دقت علمی کنیم می توان در آن خدشه کرد چرا که از نظر علمی نور آن چیزی که عامه مردم فکر می کنند نور است، نیست.

از استادی مثل شما بعید بود که در مثال مناقشه کنید !

برای مثال همانا زرافه که گونه ای پرنده است که شاخ دراز دارد از گیاهان تغذیه میکند!!!!!!!!
افتاد ؟!

خدای ار به حکمت ببندد دری - به کرمک زند قفل محکم تری  
پاسخ
#99

sonixax نوشته: خدای شناخته شده ای وجود ندارد! تنها سند و مدرک شما ادعاهای محمد و مسیح و حسن و موسا هستش که پر از تناقض و اشتباهه!
به عبارت ساده تر هیچ خدایی خودش رو به شما معرفی نکرده

یک تناقض منطقی در قرآن نشان دهید و پایه ایمان را ویران کنید.
نقل قول:یعنی شما نمیدونید از کجا متنی رو برای ما میذارید ؟!
یعنی منِ کافر از شمای مسلمان بیشتر مطالعه دینی داشته ام ؟! خسته نباشید واقعن کوشا جان.
من از لینکی که بالای مطلب بود کپی پیست کردم؛ از سایت حوزه

نقل قول:انسان عاقل بر پایه وجود احتمالی خدایی که معلوم نیست خواسته و دستوراتش چه بوده مسیر زندگیش را مشخص نمیکند جانم!
چرا وقتی گزینه و چاره دیگری ندارد این کار را می کند.
نقل قول:یعنی اگر شخصی احتمال بدهد که خدا هست! بعد باید احتمال بدهد کدام دین را فرستاده! و بر پایه دو احتمال پوچ برود مثلن دیلدو پرست شود ؟!؟!؟!
عقل را برای چنین روزی خلق کرده اند
نقل قول:خیلی پیشتر از شما اون رو خوندم! و اتفاقن نه تنها جفنگ نیست بلکه پاسخهایی منطقی و درست هست به جفنگی به نام علیت!!!
برهان علیت خیلی خیلی پوسیده تر از اونی هست که بخواید بهش آویزون بشید. اگر دیوار داغ است حتمن به خاطر این است که پشتش آتش است! بعد از این و مثالهایی مثل این نتیجه گرفته که خدا هست!!!!!
نه عزیزم، این مساله خیلی وقته که پوچ شده.
با رجز خوندن چیزی ثابت نمی شه بسم الله برهان علیت رو باطل کن
نقل قول:بدیهیات نیاز به اثبات ندارند! بله من هم با شما موافقم! ولی هر چیزی از بدیهیات نیست که بخواید بهش آویزون بشید دوست عزیز.
یعنی بدیهی نیست که عدم و نیستی = پوچی!!!
عدم و نیستی مساوی با چه چیزی است؟
نقل قول:و گفته شد که بدون اثبات اینها، ادعای شما و مورد مورد بحث شما اصلن نمیتواند مطرح شود!
اینکه کوچه شما بن بست است و به جایی راه ندارد هیچ ربطی به وضعیت کوچه بغلی ندارد.

نقل قول:هدف یک باکتری از زندگی چیست ؟! نکند باکتری هم روح دارد و دست آخر میخواهد به بهشت یا جهنم برود ؟!
خواندن دو تا کتاب چندان هم سخت نیست! باز شما در اینجا یک ادعای دیگه رو مطرح کردید مبنی بر اینکه زندگی و موجودیت هر شی یا جاندار حتمن باید هدفمند باشه!
حدیث قدسى:
خلقت الاشیاء لاجلك ، و خلقتك لاجلى

نقل قول:برای مثال همانا زرافه که گونه ای پرنده است که شاخ دراز دارد از گیاهان تغذیه میکند!!!!!!!!
افتاد ؟!
طبیعی است هذیان بگویید !

این لجبازی و عناد شما هیچ ضرری برای من ندارد و این مهم نیست، بلکه مهم این است که هیچ نفعی هم برای خودتان ندارد.

ما در عالمي زندگي مي‌كنيم كه جلوه‌گاه خداوند متعال است و جاذبه او اعماق وجود هر موجودي را فرا گرفته است و در پرتو همين جاذبه، از بزرگترين پديده‌هاي عالم تا كوچك‌ترين ذره آن، ميل دروني به سوي مبدأ اعلا دارند. بزرگان عرفان و حكيمان هستي‌شناس نام اين ميل را ابتهاج و شوق معشوقي يا عشق نهاده‌اند. يعني خداوند متعال با شوق باطني صبغه عاشقي را همراه صبغه معشوقي دارد. خداست كه اول عاشق ما شده است و عشق او هم خالص است، اما عشقبازي‌هاي ما عموماً با غرض و منافع ما همراه است. دكتر اسماعيل منصوري لاريجاني
پاسخ

کوشا نوشته: یک تناقض منطقی در قرآن نشان دهید و پایه ایمان را ویران کنید.

زپلشک!
عزیزم اینها دیگه خیلی کهنه شده!
بالاترین: سخنان ایرج ناحسابی در باره سنگ قبر فرانسوی خروس دکتر حسابی!
تازه من میتونم 1000 تا برات رو کنم!
1000 Mistakes and errors in the Quran

کوشا نوشته: من از لینکی که بالای مطلب بود کپی پیست کردم؛ از سایت حوزه

یعنی کپی کیلویی کردید بدون اینکه بدانید چه نوشته و که نوشته!

کوشا نوشته: چرا وقتی گزینه و چاره دیگری ندارد این کار را می کند.

چاره ندارد ؟! تنها یک انسان نادان وقتی چاره ندارد آویزانِ موهومات میشود. انسان آگاه و عاقل در بهترین حالتش ندانم گرا میشود.
چرا که انسان عاقل از عقل خود استفاده میکند و زمانی که چیزی برایش قطعی نباشد میگوید نمیدانم! نه اینکه برود مهملات آخوند را باور کند جانم.
در تعریف انسان عاقل هم شما گویا مشکل دارید.

کوشا نوشته: عقل را برای چنین روزی خلق کرده اند

اینی که شما میگی اسمش عقل نیست! اسمش بی عقلی و خرافاته! اسمش جهله.

کوشا نوشته: با رجز خوندن چیزی ثابت نمی شه بسم الله برهان علیت رو باطل کن

مگر من مثل شما بی عقل و نادانم که چرخ را دوباره بسازم ؟!
یک بار این برهان باطل شده! با مهملات کوشا هم اثبات نمیشود! کوشایی که حتا نمیداند از کی و از کجا نوشته کپی کیلویی میکند! کوشایی که نمیداند خیلی بیشتر از یک مورد تناقض در قرآن وجود داره!
کوشا جان ما مثل شما ایمان نداریم! عقل داریم. برای همین مثل شما انتحاری عمل نمیکنیم جانم.

کوشا نوشته: عدم و نیستی مساوی با چه چیزی است؟

باز که دنبال مساوی کردن یک چیز با یک چیز دیگر هستید!
پشگل گوسفند مساوی با چه چیزیست ؟! لابد پهن گاو :)))
ذهن ایمان زده و بیمار شما مدام دنبال جانشین برای واژه ها و حقایق میگرده! برای همینه که نسبت به دنیای واقعی کور هستید و فکر میکنید خورشید شبها میره توی گِل!

کوشا نوشته: اینکه کوچه شما بن بست است و به جایی راه ندارد هیچ ربطی به وضعیت کوچه بغلی ندارد.
هنوز فهم نکردید که این شمایید که در کوچه بن بست گیر کرده اید نه ما!
یک ادعایی کرده اید، که برای مطرح کردنش نیاز دارید 100 تا ادعای دیگه رو ابتدا ثابت کنید که زیر بار همان اولیش زائیده اید! چون سواد و دانش و خرد درست و حسابی ندارید ، 99 تای بقیه پیش کش :)))

کوشا نوشته: حدیث قدسى:
خلقت الاشیاء لاجلك ، و خلقتك لاجلى

با شعار و حدیث پاسخ ندید جانم! با استدلال پاسخ بدید.
این احادیث و دریوریجات اسلامی به درد همان مغز نخودی های عضو داعش میخورد نه اینجا!

کوشا نوشته: طبیعی است هذیان بگویید !

این لجبازی و عناد شما هیچ ضرری برای من ندارد و این مهم نیست، بلکه مهم این است که هیچ نفعی هم برای خودتان ندارد.

پس باز هم معلوم شد که نیوفتاد! پس بزار برایت بندازمش :
من تنها مزخرفگویی شما و استاد بیسواد تر از خودتان (مطهری) را نشان دادم! دیگه انقدر عصبانیت و داغ کردن ندارد که :))
کمترین نفع سنگ روی یخ کردن شما برای من خنده ایست که پس از خواندن پاسخهای شما که از سر بیچارگی و ناتوانی داده میشوند.
هنوز نتوانسته اید حتا یکی از این همه ادعایی که کرده اید را پایور کنید و حرف از منطق و بدیهیات و عقل و علم میزنید! بعدش هم که مساله باز میشه پاسختان میشود دری وری جاتی که بالاتر نوشته اید و کپی کیلویی یک نوشته بدون اینکه آن را خوانده باشید یا بدانید کدام شخص آن را ایجاد کرده، به عبارت ساده تر در عقل و منطق را تخته کرده اید ولی دهان را باز کرده اید و مدام از منطق و عقل حرف میزنید!!!
خوب این دست و پا زدن نافرجام شما مایه خرسندیست جانمE00e

خدای ار به حکمت ببندد دری - به کرمک زند قفل محکم تری  
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 4 مهمان