نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

رتبه موضوع:
  • 11 رای - 4.91 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

پاتوق شب نشینی

دوستان من هم امشب زیادی بیدار ماندم. شب بخیر تا بعد.

کسشر هم تعاونی؟!
پاسخ

Parisa نوشته: درود، مرسی!
اینجا زیادی مردونه‌ و ضدزن هست آخه

خوش آمدید.
نه این طور نیست! نسوان انجمن جملگی کوچ کردند رفتند میدان را برای این زنخواران زن ستیز دوست داشتی باز گذاشتند :دی

خدای ار به حکمت ببندد دری - به کرمک زند قفل محکم تری  
پاسخ

دوستان، من از آنجا که دیروز برای دومین بار با پرسشی شبیه به اینکه «شما تا چند وقتِ پیش در ورشکستگی مالی بودید و در حال خداحافظی با انجمن، چه شده که ناگهان در انجمن به این سخن‌پراکنی‌های سخیف می‌پردازید؟» مواجه شدم، و چون فکر می‌کنم برای دیگران هم چنین چیزی موضوع پرسش باشد، گفتم بهتر است همین جا در این مورد یک توضیح مختصر بدهم. البته من عمیقا از اینکه اینجا بحث‌ها به مسائل خصوصی کشیده شده متاسف هستم و هرگز راضی به چنین وضعی نبودم، مقصر هم کمابیش خودم هستم که مشکلاتِ شخصی خودم را به اینجا آوردم؛ از این بابت از شما پوزش می‌خواهم، چرا که اینکار نه در شان من بود و نه در شان این انجمن. اما گاهی شرایط سخت و یاس و ناامیدی چنان انسان را محاصره می‌کنند که تشخیص سره از ناسره برایش مثل تشخیص آبِ چشمه از آب ِ دریا با قوه‌ی بینایی می‌شود.

حقیقت‌اش من حدود یکسالِ پیش تقریبا تمامِ دارایی خویش را در یک پروژه سرمایه‌گزاری کردم(همان موقع که اگر دوستان یادشان باشد می‌گفتم می‌خواهم به روزی برسم که دیگر بی‌نیاز از کار کردن بشوم) و بی‌تجربگی من باعث شد که تمام ِ سرمایه و دارایی من بر باد بروند. تا مدتها من در برابر قبولِ این واقعیت مقاومت می‌کردم و همچنان امیدوار بودم که دادگاه و پیگیری‌های قضایی و... پولم را بازگرداند تا اینکه بالاخره چند ماه پیش واقعیت خودش را در من فرو کرد و من حاصل سالها رنج سخت ِ خویش را بر باد یافتم.

از آن موقع مقدار زیادی بدهی نیز برایم مانده است که ماهیانه تقریبا 60 درصد از درآمد خالص مرا دربرمی‌گیرد. خوشبختانه من تعدادی دوستِ بسیار نزدیک و بامعرفت داشتم که به کمک آنها و برنامه‌ی 12 ماهه‌ای که خودم چیده‌ام می‌توانم پس از آن از این وضع رها شده و دوباره از صفر شروع بکنم.

تمامِ این رویدادها تقریبا همزمان شد با آشفتگی ذهنی من. من تقریبا همه‌ی اندیشه‌های اصیل خویش را که مدتها برای آموختن ِ آنها سرم را در هر سوراخی فرو کرده بودم را تماما پوچیده می‌یافتم چرا که دچار تناقض‌های شدید و عمیق شده بودند. در واقع تا مدتها من پشته‌ای از عقاید و ایده‌ها را ذهنم انبار کرده بودم بی آنکه بخواهم سازگاری و ارتباطِ میانِ آنها را به درستی برقرار بکنم و چفت و بست بین‌شان بزنم. تا چند وقت پیش که در برابر یک پرسش بسیار احمقانه و سبکسرانه‌ی یک دوست دچار عارضه‌ی شدید دکارتی شدم و تمامِ آن ایده‌ها و ارمان‌ها شبیه به برگ‌های خشکی شدند در برابر طوفان.

یکی دو نفر از دوستان صمیمی‌ترِ این انجمن شاهدند که من تمامِ این موارد را با آنها نیز تقریبا با همین اندازه از جزئیات در میان گذاشته بودم همان موقع. من حقیقتا هم قصدم این بود که از اینجا برای مدتی نامحدود بروم، چرا که دیگر نه می‌توانستم بیاندیشم و نه اصلا توانایی زایایی فکری در خودم می‌دیدم. در گفتگوی خصوصی با یکی دو نفر از دوستان، تصمیم بر این شد که من فعلا به هر شکل شده اینجا بمانم تا هم اینجا کمی بیشتر پا بگیرد و هم اینکه سر مدیران کمی خلوت شود. البته خودم هم از آنجا که به اینجا علاقه‌ی زیادی داشتم و به نوعی به آن وابسته شده بودم، پس از مدتی که کمی از بارِ آن کوه یاس کاسته شد، بیشتر مشتاق شدم که اینجا بمانم. چرا که اینجا هنوز تقریبا تنها جایی‌ست که من می‌توانم «مخدر ثقیل‌اندیشی» را مصرف بکنم.

با تمامِ اینها من همچنان تصمیم دارم از اینجا دیر یا زود خداحافظی بکنم، چرا که فکر نمی‌کنم حالا حالاها حرفِ درخوری برای دوستانِ فرهیخته‌ی اینجا داشته باشم. اینبار اما بی خبر خواهم رفت، چرا که «خداحافظی» دیگر زیادی لوس و بی‌مزه شده است. فعلا اگر هستم، بیشتر به این خاطر است که در حالِ کوشیدن برای آوردنِ کاربرانِ نو به اینجا هستم، چرا که در برابرِ همه‌ی آن چیزهایی که از کاربرانِ اندیشمندِ اینجا اموخته‌ام در خود احساس مسئولیت می‌کنم(دوستانی که به جستار نهان دسترسی دارند در جریان هستند که مظنورم از آن تلاش‌ها چیست). بنابراین دوستان کمی بیشتر ما را تحمل بکنند، سپاس.E306

کسشر هم تعاونی؟!
پاسخ

این حرفها کدامست. همه‌ی ما از اینجا خداحافظی کرده‌ایم ولی به آن برگشته‌ایم. شک نداشته باشید که هرچه آدمهایی که با ایشان سر و کار دارید بدردبخورتر می‌شوند سطح شعورشان هم پائین‌تر می‌رود و نیازتان به محیطی مثل اینجا بالاتر می‌رود. هرکس هم چشم ندارد ببیند بگویید تا من ادبش بکنم. :e108:

زنده باد زندگی!
پاسخ

Alice نوشته: پریسا جون پای حرف اینا بشینی صب تا شب دارن درباره دختربازی حرف می زنن! دیگه خودت حساب کن دغدغه های زندگیشون تا چه حدیه ! ╍●‿●╍

به‌به ببین که آمده، درود :e303:
کجا بودی آلیس جان، رفتی برای امتحانات ولی بگمانم کار به ترم تابستان کشید‌ ها !!
----------
مزاحم کسب و کار ما نشوید، حتا شما دوست عزیز !!

"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound

پاسخ

سلام راسل جان ؛ خوبی ؟ امتحاناتو ک گند زدم! تا مرز مشروطی پیش رفته بودم ولی ب خیر گذشت... اینجا هم چن بار دورادور آنلاین شده بودم ولی فعالیت نداشتم.. راسل مهسا کجاس؟؟؟ @.@
پاسخ

Ouroboros نوشته: ین حرفها کدامست. همه‌ی ما از اینجا خداحافظی کرده‌ایم ولی به آن برگشته‌ایم. شک نداشته باشید که هرچه آدمهایی که با ایشان سر و کار دارید بدردبخورتر می‌شوند سطح شعورشان هم پائین‌تر می‌رود و نیازتان به محیطی مثل اینجا بالاتر می‌رود
امیر گرامی، من تمایل ندارم بیش از این در این مورد سخن بگویم، هر قدر که در این انجمن گفتگوها به مسائلِ شخصی کشیده شده‌اند، کافی‌ست. اجازه بدهید همین طور سرپوشیده باقی بماند.

Ouroboros نوشته: هرکس هم چشم ندارد ببیند بگویید تا من ادبش بکنم.
فعلا که دست‌تان بند است و مشغولِ ادب کردن یک نفر در جستارِ «بازی:گفتگو» هستید؛ هر وقت سرتان خلوت شد حتما خبرتان می‌کنم.E409

کسشر هم تعاونی؟!
پاسخ

Alice نوشته: سلام راسل جان ؛ خوبی ؟ امتحاناتو ک گند زدم! تا مرز مشروطی پیش رفته بودم ولی ب خیر گذشت... اینجا هم چن بار دورادور آنلاین شده بودم ولی فعالیت نداشتم.. راسل مهسا کجاس؟؟؟ @.@
من هم بد نیستم شکر اسپاگتی
چرا دورادور؟ از اینجا بگمانم هیچ کدام از ما کاربران قدیمی‌تر اگر بخواهد هم نمی‌تواند دل بکند.
از مهسا هم متاسفانه خبری ندارم. من خودم هم جسته و گریخته بوده‌ام و ممکن است آمده باشد و متوجه نشده باشم.

"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound

پاسخ

Alice نوشته: سلام راسل جان ؛ خوبی ؟ امتحاناتو ک گند زدم! تا مرز مشروطی پیش رفته بودم ولی ب خیر گذشت... اینجا هم چن بار دورادور آنلاین شده بودم ولی فعالیت نداشتم.. راسل مهسا کجاس؟؟؟ @.@
ببینم، از شما دخترها کاری جز گند زدن هم برمی‌‌آید؟
آن «دوست»‌تان هم گویا پروژه‌ی تباه کردنِ یک مرد ِ مفلوک را بر عهده گرفته؛ تا کی شما چنین پروژه‌ای را بر عهده بگیریدE415E11b.

کسشر هم تعاونی؟!
پاسخ

دوستان کسی از مهربد خبر ندارد؟

زنده باد زندگی!
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع / نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 403 مهمان