ارسالها: 3,534
موضوعها: 54
سپاسهای گرفته:
سپتسهای داده: 13
تاریخ عضویت: December 2010
اعتبار:
32
فاز :
والامنش و پرهیزگار دو جانور متفاوت هستند، اولی به نوعی انحرافآلوده و بیمار پیرو لذتپرستیست اما میان انواع مختلف آن تفاوتی وجودشناختی قائل میشود و آنها را سلسلهمراتبی و طبقهبندی شده میداند که یکی پست و گذری و چنینچنان است و دیگری والا و ماندگار و چنینچنان. پرهیزگار منکر لذت به عنوان هدف غاییست و رودربایستی و میانمایگی را کنار گذاشته و همچون مردی اصیل راهی یکطرفه را برگزیده: رستگاری از طریقت پرهیز، به زبانی مبتذل، تزکیهی نفس از طریق ریاضت.
اولی ریاکار ِ بیچیزیست که توان برآوردن لذایذ نقد را ندارد و با لذایذ نسیه درپی خودفریبی جهت فراموش کردن جایگاه نازل خود در جهان است. درپی مواجهه با او در جهان واقعی، اوهامش را با تذکر اینکه لذت نه مفهومی فلسفی که محصول ترشحات هورمنی قابل اندازهگیریست و لذتی که از خواندن یک کتاب خوب و بوسیدن لبان دختری زیبا میبرید دقیقا یک چیز هستند خاکستر بکنید و با یادآوری جایگاه نازلی که در جامعه دارد او را ترول بکنید!
دومی اما، مردیست به غایت حد متصور نایاب و از جنسی مرغوب که دیگر در این نوفروشی مبتذل ِ فاسد ِ فرومایه پیدا نمیشود، در مواجهه با وی بلادرنگ جایگاه حقیر خود را در پیشگاه او باز بشناسید، در برابر عظمت روح اصیل او سری به نشانهی احترام فرو بیاورید و پای میز استادی او به شاگردی بنشینید و درس بزرگمنشی بگیرید!
زنده باد زندگی!