نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

رتبه موضوع:
  • 2 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

بازشناسی پدیده‌یِ ترولش (trolling)
#31

Mehrbod نوشته: ولی این هیچ چیز را به هیچ چیز نمیکاهد, بساکه[١] 'می‌افزاید'!

بایستی اینجا نون[٢] بپرسیم خب دگرآزاری چرا باید خوشایند باشد؟ آیا خوشایند است چون توان‌رانه[٣]* را خوشنود میکند؟
(و توانرانه از دیدگاه فرگشتیک[٤] خوب است, زیرا جانداری که نتواند بر پیرامون[٥] خود بهناید[٦] شانس فرازیست[٧] کمتری دارد؟)

شما که تازگی‌ها خود ترول‌باز برجسته‌ای شده‌اید مهربد جان و به دشنام‌گویی کشیدن بانو آلیس در آن جستار دیگری از استادانه‌ترین نمونه‌های تله‌گذاری بود که در این انجمن دیده‌ایم(شوالیه یادداشت بردارد)!
پس اندکی پیرامون انگیزه‌های خود روشنگری بکنید چه بسی به پیشرفت این بحث پیرامون چرایی ترولش بیانجامد؟‌ E404

زنده باد زندگی!
پاسخ
#32

Ouroboros نوشته: شما که تازگی‌ها خود ترول‌باز برجسته‌ای شده‌اید مهربد جان و به دشنام‌گویی کشیدن بانو آلیس در آن جستار دیگری از استادانه‌ترین نمونه‌های تله‌گذاری بود که در این انجمن دیده‌ایم(شوالیه یادداشت بردارد)!
پس اندکی پیرامون انگیزه‌های خود روشنگری بکنید چه بسی به پیشرفت این بحث پیرامون چرایی ترولش بیانجامد؟‌ E404
به این نتیجه رسیدم خودشیفته بودن برای یک ترول ضعفه چون یک ترول هیچ وقت نباید اقرار بکنه که داره ترول میکنه:))
من فکر کنم امتیازم بالاتر باشه،سابقه از کوره به در کردن چند نفر رو دارم:))

To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
پاسخ
#33

undead_knight نوشته: به این نتیجه رسیدم خودشیفته بودن برای یک ترول ضعفه چون یک ترول هیچ وقت نباید اقرار بکنه که داره ترول میکنه:))
من فکر کنم امتیازم بالاتر باشه،سابقه از کوره به در کردن چند نفر رو دارم:))

شدت موفقیت مهم است نه شمار آن. شما چند نفر را به ورطه‌ی اخراج شدن انداخته‌اید؟!

زنده باد زندگی!
پاسخ
#34

Ouroboros نوشته: شدت موفقیت مهم است نه شمار آن. شما چند نفر را به ورطه‌ی اخراج شدن انداخته‌اید؟!
مگه میشه باعث اخراج مدیر هم شد!؟:)))
در ضمن اینکه "قربانی" کی باشه هم مهمه،اگر همه عوامل رو درنظر بگیریم اون وقت قدرت ترولش رو میشه سنجید:))

To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
پاسخ
#35

undead_knight نوشته: مگه میشه باعث اخراج مدیر هم شد!؟:)))
در ضمن اینکه "قربانی" کی باشه هم مهمه،اگر همه عوامل رو درنظر بگیریم اون وقت قدرت ترولش رو میشه سنجید:))

چراکه نشود؟
ولی اینکه سوالات سقراطی بپرسید، چهارتا لغت انگلیسی بیاندازید آن وسط، تاپیک جدی دیگران را با جیف فمدام و عکس پورن اسپم بکنید، مقداری پرانتز و نقطه ته هر خط بچینید و هر مسئله را پنجاه بار تکرار بکنید دست بالا همان نادیده گرفته شدن را برایتان به ارمغان می‌آورد، اینست که هنوز راهی دراز برای رسیدن به استاد مهربد دارید! E402

زنده باد زندگی!
پاسخ
#36

Ouroboros نوشته: چراکه نشود؟ ولی اینکه سوالات سقراطی بپرسید، چهارتا لغت انگلیسی بیاندازید آن وسط، تاپیک جدی دیگران را با جیف فمدام و عکس پورن اسپم بکنید، مقداری پرانتز و نقطه ته هر خط بچینید و هر مسئله را پنجاه بار تکرار بکنید دست بالا همان نادیده گرفته شدن را برایتان به ارمغان می‌آورد، اینست که هنوز راهی دراز برای رسیدن به استاد مهربد دارید! E402
i don't kill my prey :)) البته"راه" داره ولی نیاز به نقشه و تلاش زیاد داره که با تنبلی من جور در نمیاد:)) در هر صورت اگر فقط "شدت" رو در نظر بگیریم میپذیرم مهربد موفقیت زیادی رو کسب کرده:))

To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
پاسخ
#37

Ouroboros نوشته: شما که تازگی‌ها خود ترول‌باز برجسته‌ای شده‌اید مهربد جان و به دشنام‌گویی کشیدن بانو آلیس در آن جستار دیگری از استادانه‌ترین نمونه‌های تله‌گذاری بود که در این انجمن دیده‌ایم(شوالیه یادداشت بردارد)!
پس اندکی پیرامون انگیزه‌های خود روشنگری بکنید چه بسی به پیشرفت این بحث پیرامون چرایی ترولش بیانجامد؟‌ E404

امیر نازنین نادادگری میکنید‌ ها, من آنجا نترولیدم, بساکه نیکخواهانه به یاریِ دوستی آمدم.

ولی خب اکنون که خواستید و دوست دارید, من بزبان یک داستانک رویدادها را می‌شکافم.

نخست اینکه چرا میگویم نترولیدم؟ زیرا آماج من ستیز با ترولگری خود کاربر @Alice بود.
او در گفتگویی که با مزدک راه انداخته بود میکوشید وی را بیازارد و درباره‌یِ چیزهاییکه
خود میدانست درست هستند ایشان را میترولید (ب.ن. با اینکه خود بخوبی میداند چندینه
بستن «استاد» به "اساتید" ستمی است بزرگ, ولی در سخن با ایشان آنرا زیرکانه "اساتید"
آورده بود {همان کاری که در گفتگویِ دیگر برای آزردن من در ساختن "مرجح کردن" کرده بود}).


پاتوق شب نشینی - برگ 642
MEHDI نوشته:
Alice نوشته: ...خب شما احتمالا مورد دارید! :) اما همینکه زندگی را به هر قیمتی مرجح می‌کنید هم
نشانگر تمایل ذاتی و غریزی شما به بقاست ...
حالا پارسیک ننویس ولی دیگه مرجح کردن ضایع است. :)
...

پس اینجا از دیدگاه من بنگرید. مزدک گرامی برای من هم دوستی هم‌اندیش و گرانارج و هم
استادی والا و گرانبها هستند و ایشان در facebook تاربرگ پارسیگویی‌ای دارند با بیش از پنجاه هزار هوادار
و هر پیکی که آنجا گذاشته شود دستکم ده هزار خواننده‌یِ یگانه خواهد داشت (و من هم گاهی آنجا همیاری میکنم),
پس شما باید ببینید که ایشان مرده و کشته‌یِ یک پارسیگوی دیگر نیستند که اینجا به هر بهایی بخواهند درستی سخن شان را به کسی بپذیرانند.

در دست دیگر, کاربر آلیس در اینجا دارند زمان گرانبهای همچو کسی
را به هرز میگسارند و بجای آنکه براستی بخواهند چیزی بیاموزند, چیزهاییکه خود بخوبی
میدانند نادرسته را هم درست وامینمایند تا آنجا ایشان را هم آزرده و هم کمی ترولیده باشند.

پس اینجا من تنها برگه‌ای برای مزدک گرامی نهادم و نوشتم که «مزدک جان سخت نگیرید, ایشان تازگی‌ها دارند خود اشان
را به هنری‌هایِ ترولگری می‌آرایاند» که ارجمندانه‌یِ «زمان تان را دور نریزید, ایشان به آماجی دیگر با شما می‌گفتمانند» بود.

در اینجا اگر مونت‌کارلو‌وار ( Monte Carlo method - WiKi ) بخواهیم بنگریم, آلیس میتوانست پاسخ‌هایِ بسیار
گوناگون و خوبی بدهد, ولی درست همین واکنش که از پیک من بسیار خشمگین شده و آنجا نخستین دشنامِ «تو جاییکه
ازت نخواسته‌اند زر نزن مهربد» را داد, از درستیِ برداشت من پرده‌برداشت. این میشود آغاز سراشیبی‌ای که آلیس در آن غلتید.

در اینجا من بازکنش چندانی ندادم و میگذارم گردانندگی به دشنام رسیدگی نماید, ولی آلیس
همچنان خشمگین است و اگر بخواهیم در ایستار روانی او فرورویم, همچو انگیزه‌هایِ کنشگر میباشند:
١- او خود اش را یک دختری نازنازی میبیند و می‌بیناند, زیرا اینجور بارآمده که اگر دختر باشی و ناز و نازک‌نارنجی نرفتاری دیگران درباره ات بد خواهند اندیشید.

٢- او از اینکه دست اش براه روشنگری من روشده خشمگین است و میاندیشید "دیگران" به ترولگری او پی‌برده‌اند (پاسخ پسین مزدک
که اینبار بجایِ اینکه همچو همیشه شیکبانه و بزرگوارانه و بلند و گویا باشد, کوتاه و چکیده و خشک‌تر شده به این کفه سنگینی میدهد).

٣- او از اینکه بازیچه اش که آزردن مزدک و سربه‌سر او گذاشتن باشد را گرفته‌ام رنجیده است و مرا آنجا "مگس ناخوانده" میبیند.

٤- ...

پس همه‌یِ این پراسنج‌ها رویهم نمیگذارند او از خشمی نگونیگ که در آن گرفتار آمده بیرون
آید و در همین بازه‌هایِ زمانیک کسرا با دشنام او به من برخورد گردانندگی میکند و خشم او فزونی میابد
و میکوشد بجایش مرا بدنام ساخته و رفتار درست من (آوردن سخنی کهن از او را) یکجوری رفتاری نادرست
جابزند: اینها کثافت‌کاریِ شماست مهربد که برداشتید سخن من از چند ماه پیش را اینجا آوردید:

Mehrbod نوشته:
Alice نوشته: دشنام برای این است که علاقه‌ی وافری دارید تا از من مچ‌گیری کنید و دست به کثافتکاری می‌زنید.
در جستار دیگری همین کار را کردید و پیام زدوده شده‌ی دویست سال پیش را در تالار آوردید و بعد
هم من ناراحت شدم و چیزی نگفتم، اما این بار اگر تکرار کنید بی‌شک حالتان را جا میاوریم. :)
کودن.

اینجور نیست, بنمایه آوردن و نشان دادن دورویی شما که کثافت‌کاری نیست,
بوارونه, این دورویی‌ها و دشنام‌ها و سرانجام ترولهایِ شما هستند که کثافت‌کاری به شمار میروند! (:


پاسخ من چنانکه باز میبینید نه ترول است, نه دروغ. این را هم من میدانم, هم آلیس میداند, از همینرو
به بهترین ابزار پسین روی میآورد: در ایستار کنونی دفترچه و گفتگو‌هایِ پیرامون کمونیسم, دوستان از اینکه
من مزدک را "سرور" نامیده ام و فرا-اندازه زیر پیک‌هایِ او سپاسیده ام اندک آزرده هستند و چند دشمن مرا "نوچه"
میخواهند ببینانند, پس آلیس این رویداد را به فال نیک گرفته و میکوشد مرا به دستآویز آن کوبیده و دیگران را با خود بهمراهد:

نقل قول:باورهای هرکسی در بستر زمان دگرگون می‌شوند، این بهتر است از اینکه
مثل شما پاچه‌لیس دُگمی و ازلی و ابدی مزدک باشیم. کودن!


در همین بازه‌ها زمانیکه من این پیک و دنباله اش را میخواندم نزد خود کمی درنگیدم, تن ام را کش
و واکشانیده (= کش و قوس داده) و کوشیدم راهبردی بیابم که دو تیر و یک نشان با هم باشد (killing two birds with one stone):
١- نشان دادن اینکه اگر من مزدک را این اندازه ارج مینهم نه از روی دوستی و آشنابازی, که نگرش خردپذیر همپوش ما است.
٢- از میدان بدر کردن آلیس به ناکجاآباد.

برای یکمی من سپاسگزار آلیس بودم, زیرا بتنهایی ناجور بود بیایم بگویم که ببینید, من دیگران را هم "سرور" نامیده ام,
ولی اکنون که او دستیافت اش را برای من فراهیمده بود, بباریکی همین را میتوانستم بگویم: نخست فرتوری از جایی آوردم که خود شما را سرور نامیده بودم:

پاتوق شب نشینی - برگ 662
Mehrbod نوشته: خب این دریافت لغزشمند شماست; گناه من نیست اندیشه‌هایِ من و ایشان همپوشانیِ بسیار بالایی دارند (great minds think alike),
گرنه در جایِ دیگر نیز من با @Ouroboros همپوشانی داشته‌ام و ایشان را هم سرور نامیده‌ام: مردستیزی فراگیر در ایران و جهان
...


که آلیس هوشمندانه پاسخید:
Alice نوشته: خب نوچه‌ی امیر هم بودید! :)

و من بسادگی به خرد خواننده وانهادم:
Mehrbod نوشته: آهان, پس روشن میشود شما هر کس را دوست ندارید انگ نوچه میزنید و ما نباید دنبال فرنود باشیم.


که او اینبار با پیروزی کوچکی که بدست آورده بود کمی پا را از گلیم فرابرده و تهدیدکنان گفت:
Alice نوشته: هرچه باشد اگر بار دیگر تکرار شود بازهم از ما کشیده‌ی نر و ماده می‌خورید!

که من بسادگی رفتار را "تکرار" کردم و چرخه‌یِ بالا از نو دگربار همارسته شده و خشمی که رو به فروکش بود, بدتر برافروخته شد.

Mehrbod نوشته: نه خواستم بیشتر برآشفته شوید ببینم چند روی دیگر شما را میتوانم بیرون بکشم (:

که اگر نیک بخوانید من باز هم بروشنی آماج ام را آورده‌ام و ترولی در کار نبوده.

در اینجا گفتگو به پایان رسید و یک شباروز گذاشت و تو میاندیشی با یک خواب خوب آلیس به راهبرد بهتری دست‌میابد, ولی نه و بدبختانه
آلیس کینخواه فردا با جستجو میان پیک‌هایِ کهن من (که بیگمان نیم ساعتی بیشتر برایش زمان برده, دریغـ...) میکوشد با برگی برنده پیروز به میدان آید:

پاتوق شب نشینی - برگ 663

Alice نوشته: حواسم نبود، شما نوچه‌‌ی مزدک هستید و "مرید" امیر. این هم سند:

[عکس: 92.jpg]


در اینجا من نخستین چیزیکه دریافتم این بود که این "برگه" به سود من است; ولی
پیش از آن, رهگذری کوتاه میزنیم به نسکی که در جُستار دیگر شناسانده‌ام: Mathematics and Humor


به این نگاره بنگرید:

[عکس: 3.jpg]

این کارکرد یک شوخی را مینمایاند و اینکه چرا میخنداند. اینجور بنگرید که یک شوخی میتواند یکزمان دو آزندش (تفسیر) داشته باشد, برای نمونه:

Mr. Lee: Do you believe in clubs for freshmen?

Mr. Eadie: Yes, but only if kindness fails.


این شوخی اگر آنرا بگیرید شما را میخنداند, زیرا یک بازی با واژه‌یِ clubs شده که دو آزندش دارد, یکی club‌ به چم
باشگاه شبانه, یکی چوبی که برای تنبیه به کار میرود (آزندش دوم). هر چه دورای این دو بیشتر باشد, زمانیکه شما
از آزندش یکم ناگهان به بود دومی پی‌میبرید, بیشتر خواهید خندید. به این میگوییم "افتادن از آزندش یک به دو".

اکنون با بازگشت به سخن, چنانکه گفتم در نخستین نگاه روشن بود این برگه هیچ برگ برنده‌ای نیست ولی خوب آلیس هم
کودن نیست و این را دستکم در ترازی ناخودآگاه میداند (گاس من: ٤١% در این زمان هنوز میداند که نیست), پس پیش از
اینکه من بخواهم این نکته را رونمایانم, میتوانم دنباله‌یِ آماج یکم خویش پیش رفته و بگذارم هم آلیس در آزندش
خود دل‌استوارتر شود هم من به خواسته‌ام برسد, هرچه باشد اگر ببیند نخستین پاسخ من نمیگوید که این برگه
نیست او را به اینکه شاید, شاید براستی توانسته از من آتو بگیرد سومیگیراند (همان چیزیکه شما تله دیده‌اید امیر جان).

پس پاسخ من اینجا بود:
Mehrbod نوشته: درسته, من نوچه‌یِ راسل هم هستم ((:

[عکس: 90.jpg]


پاسخ آلیس:
Alice نوشته: من به واژه‌ی "سرور" کاری ندارم.
گفتم که به وضوح نوچگی مزدک را می‌کنید و در کنار آن یکی از مریدان خشتک‌دران امیر هم هستید!

بگوییم ٤١% به ٣٠% فروکاست.


پاسخ دوم من:

Mehrbod نوشته: من که چیزی نگفتم, گفتم هستم!

راستی, نوچه‌یِ @Anarchy هم گویا هستم:

[عکس: 93.jpg]

براستی در یاد ام نبود در زندگی این همه سرسپرده بوده‌ام (:

تنها پیش خود تان بینگارید که آلیس اکنون چه میاندیشید. او براستی دارد کم کم میباورد که من
اینجا در پی گونه‌ای "ماست‌مالی" هستم و از اینکه در گذشته خود ام را "مرید" امیر نامیده‌ام, پشیمان.

Alice نوشته: همانطور که گفتید ماده و جهان ازلی است، کودنی شما هم ازلی و ابدی و دهری‌ست:
من با واژه‌ی "سرور" کاری نداشتم.

اینجا, در این بازه از زمانْ آلیس به آن ایستاری که میشکفتیم, رسید. نوشته اش
را نیک بخوانید, بازی بسیاری زیبایی با "ازلی و ابدی" از درون پیک بالای من نموده و
میتوانیم بگوییم که آزندش یکم به استوارترین ترازی که میتواند رسیده: She HAS WON


در اینجا من خنجر را میزنم:

Mehrbod نوشته: با گیومه چه؟

میدانید زمانیکه یک واژه را درون "" یا «» میگذارند یعنی چه, یا نه هوش اتان نمیکشد؟ (:

[عکس: 94.jpg]

= افتادن از آزندش یک به دو —> مرگ 4

این بدترین و ناکارترین کوبه‌ای بود که آلیس میتوانست برتابد. درست زمانیکه داشت میاندیشید
بازی را سرانجام برده و درست زمانیکه خودباوری از دست رفته اش را داشت بازمیافت, من او را
به آزندش دُرُست دوم انداختم. دردناکترین بخش اینجا این است که آلیس نمیتواند دیگر
«خود» اش را بفریبد و از آنجاییکه ناچار است بپذیرد حق با من است, ناگزیر هم درمیابد دیگر
خوانندگان همینگونه خواهند اندیشید و این او را بیشتر دیوانه و برآشفته میسازد و از این به تیل
به آنور, آلیس هر چه میگوید از سر خشم و از دست رفتگی کنترل است. هر چند که نخست
میکوشد خود اش را همچنان آرام بنمایاند (ولی من و شما میدانیم که در ویر او چه میگذرد):

Alice نوشته: کودن‌الممالک کنون به یک گیومه گیر داده است!
دیگران اگر خویشتن را «مرید» امیر می‌خواندند هم‌زمان نوچه‌ی دیگران هم نبودند.

و پاسخ من:

Mehrbod نوشته: چه میشود کرد, بدبختانه در این جهان هوش را یکسان نهنباخته‌اند, گاه اینجور میشود! E402 (به این هم میگویند کژلبخند).

که دو بخش دارد, هم هوش او را نشانه میرود, هم به نگارک به کار رفته در "برگه" او که آنجا هم کژخندیده بودم می‌نِمارد —> هایستن آزندش دوم

او ناامیدانه ناچار است بپذیرد که گیومه را ندیده (هنگامیکه دیده, ولی نادیده گرفته) و کژخند هم آنجا مهر هایش سنگینی‌ست دیگر بر سخن من.

این واپسین پاسخ مایه‌یِ فروریزی واپسین این سنگر پوشالین میشود و آلیس خشم اَبـَرافروخته‌ اش را سر من و
مزدک و @homayoun که در این میان سربزنگاه آمده تا تنور داغ است خنجری به آلیس بزند می‌تُهیگد که در پیامد, او را به ابدژرفی افکنده و بازداشت میشود.



امیدوارم مانند من از این داستانک خوشی برده باشید E402




پ.ن.
باید بگویم سخن آرش درست است و بردن از یک دختر سبکسر
که چند سال هم از شما کوچکتر است جایِ نازشی ندارد.






پارسیگر

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ
#38

@Mehrbod
من خنگ و پلید و کودک و سبکسر!
شما اگر دروغ نمی‌گوئید و پیام‌های ما همگی در دسترس است و آنرا نزدوده بودیم، آن پیامی را که به مهسا گفتی، همان را برای من لینک کن. (باشیدن)

Catwoman: from here, Bane's men patrol the tunnels. And they're not your average brawlers
Batman: Neither am I
پاسخ
#39

آری این هم چیستان گیرایی بود برای من, زیرا نخستین بار که فرتوری
از آن پیک شما گرفتم و در همین جُستار گذاشتم, دیدم فردایش ناپدید شده!

نشانی باریک پیک این بود: ساختارشناسی زبان پارسیک - برگ 19

که من توانستم آنرا دوباره از google cache بازیابم.

تاریخ پیک شما بود: 12-15-2012

تاریخی که google cache میگوید آنرا انباشته:
کد:
28 Nov 2013 16:14:32 GMT

پس میماند اینکه شما چگونه توانستید آنرا بزدایید; تا جاییکه میدانم اگر
این از پیک‌هایی بوده که شما در گذشته زدوده‌اید و [MENTION=6]sonixax[/MENTION] دیرتر بازگردانیده و سپس
به پافشاری من به شما دسترسی گردانندگی دادند تا دوباره بزدایید, اگر از همانها
بوده تا زمانیکه من آنرا پیشآمدانه خوانده و در گفتگوی همین جُستار فرتور نموده
باززدایی نشده بود, ولی هنگامیکه گذاشتم ٢٤ ساعت دیرتر اش زدوده میشود. چگونه؟

یا یکی از گردانندگان (شاید [MENTION=300]sara[/MENTION] که من خود ام گرداننده کردم)
برایتان زدوده, یا خود اتان هنوز دسترسی دارید و یکی باید درین باره آنجا بررسد.

با این همه, از آنجاییکه میدانستم این روز هم پیش میاید
من از آن برگ و هم برگ بایگانیده‌یِ گوگل یکی یک رونوشت گرفتم:

[عکس: 4.jpg]



همچنین من از همه‌یِ نوشته‌هایِ دفترچه پیوسته براه نشانی زیر پشتیبانی میگیرم:

http://daftarche.com/export/


که اگر سخنان بالا برگه‌یِ بسنده نبود, این را هم بنگرید:
[عکس: 5.jpg]

که از این پرونده‌یِ پشتیبانی برون‌کشیده‌ام: daftarche_export_22-12-2013.xml.gz

که تاریخ آن با سخن من هم‌میخواند.



پس در فرجام میبینیم اینبار هم چون انگار بخوبی میدانستید که بدرستی
همین "یک پست" باشنده نیست, کوشیدید با پلیدی راه خود تان را بگشایید:

Alice نوشته: کاری که شما کردید از اینها زشت‌تر بود، چون می‌دانستید که من را برآشفته و دلخور می‌کند. (پیام زداییده را عکس بگیرید و بالا بیاورید)




ولی افسوس که هوش تان مانند همیشه نکشید! E402




پارسیگر

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ
#40

Mehrbod نوشته: آری این هم چیستان گیرایی بود برای من, زیرا نخستین بار که فرتوری[١]
از آن پیک شما گرفتم و در همین جُستار گذاشتم, دیدم فردایش ناپدید شده!

در واقع آن پیک را من دقایقی بعد از ارسال زدودم، اما چندی پیش در بازگردانی پیام‌هایم آنهم
بازگردانیده شد، بدون اینکه من بفهمم و آنرا بزدایم. بعدها شما از آن عکس گرفتید و به رخ من
کشیدید! و من تازه فهمیدم که پیک زداییده‌ی من در بازگردانی پیشین دوباره بالا آمده و من
فراموش کرده بودم آن را بزداییم. از همین رو به یکی از مدیران سپردم و برایم زدودند و دیگر برای
شما قابل دیدن نبودند! یعنی بار دومی که شما آنرا به رخ من می‌کشیدید، چنین پیامی وجود
نداشت و حرف من راست بود. در حقیقت، من در همان بار اول دقایقی پس از ارسال زدودم تا
بیشتر بررسی کنم و مطمئن شوم. ولی شوربختانه بدون اینکه مطلع باشم بالا آمد.
اینست که می‌گویم کارتان غیراخلافی بوده، چون من اصلا از وجود و بازگردانی چنین پیامی
مطلع نبودم!
---
پلید هم شما هستید، من هیچ کاری به کار کسی ندارم! مگر کسی روی اعصاب ما بالا و پائین
بپرد و بخواهد چهره‌ی ما را خراب و واروونه جلوه دهد. آنگاه زمانی‌ست که به او نر و ماده می‌زنیم.!

Catwoman: from here, Bane's men patrol the tunnels. And they're not your average brawlers
Batman: Neither am I
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع / نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
آخرین ارسال توسط Russell
01-20-2012, 08:56 AM
آخرین ارسال توسط
کمتر‌از 1 دقیقه قبل

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 12 مهمان