01-21-2014, 02:17 AM
undead_knight نوشته: همونطور که داریوش گفت،متاسفانه(بخش خودشیفته!) ما شباهت های زیادی داریم به جز در طرفداری از فمنیسم.(تا همینجاشم در تعجبم اگه سر این یکی هم توافق داشتم شک میکردم توطئه ای چیزی هست!) +اگر کسی ین چیزها رو قبلا تجربه کرده باشه میتونم بهت بگم اصلا دیدش اون چیزی که فکر میکنی نیست! :)) جدیدا یه رمان خوندم به نام "گل هایی برای الگرنون" که داستان مردی 32 ساله رو روایت میکنه که عقب مونده ذهنی هست و با انجام آزمایشی موقتا نابغه میشه... یک جورهایی از آنالیز نویسنده در مورد هوش و البته مسئل احساسی مرتبط باهاش خیلی خوشم اومد. حالا ربطش به وضعیتم اینه که فکر میکنم این حالتم یک جور "پیر شدن" هوش هست،یعنی اشتیاق به یک سری چیزا اولش خیلی زیاده تا اینکه به یه نقطه اوج میرسه،بعد کم میشه:) +نکته بی ربط:من باب علاقم به لزبین ها گاهی فکر میکنم یک دختر با شخصیت من چطور میتونست باشه،اغوا کردن پسرونه ! کار خیلی ساده ای هست خیلی هم از دید من اروتیک نیست ولی اغواکردن دخترونه جذاب تره،مخصوصا اغوا کردن همجنسش. با از دید من یه دختر با مشخصات روانی من خیلی جذاب میتونه باشه ولی مطمئنا نمیتونیم هم رو زیاد تحمل کنیم:)) البته داریوش نگران نباش احتمالا دوجنس گرا میبود، she would probably fuck you :))))همین الان یک مورد اختلاف دیگر پیدا کردم! من وقتی عصبانی، دلخور، ناراحت و در کل پریود باشم، نه تنها هرگز نمیتوانم جک بگویم و شوخی بکنم، که از زمین و زمان بیزارم! من فکر نمیکنم علاجی برای دردت باشد جز اینکه خودت راهی برایش بیابی، اما...اما هیچ؛ بیشترین ترس من از این است که تلاشم برای بهتر کردنِ حالت نتیجهی معکوس دهد، اتفاقی که در مورد تلاشِ دیگران برای بهتر کردنِ حالِ من در این مواقع، همیشه میافتد!
کسشر هم تعاونی؟!