Theodor Herzl نوشته: جناب فلانی خسته نمیشی اینهمه جستار کس شعر باز میکنی ۱۰ تا پراگراف بی سر و ته مینویسی که هیچ کی نمیخونه و میخواهی ثابت کنی که سکس چقدر چیز بدی هست؟
نخیر بنده تاحالا در هیچ کجا نگفتم سکس چیز بدیه.
چیزی که میگم عمدتا اینه که افراط در سکس، بی بند و باری جنسی، چیز بدیه.
و اینکه یک لذتی هست که مردم رو براحتی به سمت خودش میکشه و بخش بزرگی از افکار و رفتار و وقت و انرژی اونا رو میگیره.
که البته یک دلیلش هم همین عدم آشنایی مردم با لذت های عمیق تر و پایدارتر و بطور کلی قدرتهای اصیل و درونی است. یعنی مردم اهمیت اینها رو درک نمیکنن و تجربهء کافی نکردن و دانش و بینش در این زمینه رو ندارن، در نتیجه تنها سرگرمی ها و لذات سطحی و زودگذر رو میشناسن و طرفش میرن.
چیزی که بنده خودم همیشه در اطرافم و مثلا در محیط کار و همکاران و دوستان دیدم جز این نبوده.
مثلا الان در محیط کارم میبینم که وقت و انرژی افراد همش داره سر این مسائل میره و حتی روی کارشون هم تاثیر منفی میذاره. این افراد دیگه دنبال ورزش یا علم و حتی دانش و مهارت بیشتر در تخصص و کار خودشون نمیرن، مگر اینکه مجبور بشن. در نتیجه اکثرشون انسانهای نسبتا ضعیف و ناتوانی از تمام جهات دیگر زندگی و دانش و توانایی هستن.
ضمنا این طرز تفکر و زندگی مسلما میتونه منجر به مصرف گرایی و اسراف و پول خوره و راحت طلبی و غیره هم بشود، که خودش میتونه عوارض و پدیده های دیگری رو تولید کنه.
منم بحثم این که الان دوران طلایی واسه دوتا چیزه:
- یکی همون سکس و شهوات و عیاشی.
- دیگری علم و فناوری و دانش و توانایی و قدرتهای اصیل و درونی.
یعنی الان امکانات و دانش و فرصت برای هردوی اینها به حدی که شاید در تمام تاریخ دیده و حتی تصور هم نشده، در دسترسی عموم مردم قرار داره.
مثلا من بچه که بودم دنبال جواب یک سوال علمی میگشتم، خیلی دچار محدودیت و مشکل بودم و بعد از مدتها شاید به طریقی چیزی در اون مورد از کسی و جای میشنیدم یا میخوندم بطور ناقص و نامطمئن.
ولی الان به برکت رایانه و اینترنت جواب کامل و دقیق و خیلی مطمئن تری برای تقریبا تمام سوالات علمی آدم میتونه با راحتی و سرعت و بدون هزینه، پیدا کنه.
بخوای هر علم و فن و هنری رو یاد بگیری، دانش و منابعش در دسترسی عمومی است.
و حتی میتونی با دیگران در سراسر دنیا آزادانه همکاری و بحث کنی در هر زمینه ای.
درحالیکه در قدیم مثلا طرف باید مدتها مسافرت میکرد راههای سخت و خطرناک رو طی میکرد با کلی محدودیت و شک و تردید و مشکلات و هزینه، تا به یک استاد و عالم درست و حسابی در زمینه ای خاص بتونه دسترسی پیدا کنه.
همینطور شما درنظر بگیر حتی منابع هنرهای رزمی و کتاب و فیلم هاش که قبلا در دسترسی عمومی ساده و سریع نبود، الان در دسترس هست.
موضوعی که بنده بهش اشاره میکنم اینه که باوجودی که هردوی این دو دسته امکانات و فرصت ها در دسترس عموم یا اکثریت بشریت قرار گرفتن، اون دستهء اول یعنی سکس و شهوت رانی و عیاشی عمدهء وقت و انرژی و توجه و هدف اکثر افراد رو تشکیل میده و دیگه به دستهء دوم یعنی دانش و توانایی ها و قدرتهای اصیل و درونی توجه خیلی کمتری میشه. درحالیکه الان بهترین فرصت برای پیشرفت و استفاده از این شرایط و دوران طلایی است.
من نمیگم سکس بده سکس نکنید. نمیگم تفریح بده.
من میگم دیگه سکس هم همه چیز نیست و همه چیز به انسان نمیده.
و اگر انسانها دانش و افکار عمیق تری داشتن و لذت های فراتری رو هم میشناختن، و این ظرفیت رو داشتن، دیگه اینقدر هم همش عمدهء وقت و انرژی و فکر و کار و بارشون سکس و چیزهای سطحی و مبتذل و کس شعر گویی نمیشد و مقداری هم دنبال قدرتهای اصیل و درونی میرفتن.
البته باید بگم این کار راحتی هم نیست و از هر آدمی به این راحتی ساخته نیست. چون یک نیرو و اراده و استارت اولیه میخواد. مثل اینکه اول باید از یک کوهی بالا بری.
چون این مانع هست و یک لذتی نیست که از اولش بدون زحمت و همینطور طبیعی و بدون نیاز به اراده و همت باشه، طبیعتا عمدهء مردم دنبالش نمیرن. ولی سکس چیزی نیست که دنبالش رفتن به دانش و عمق و همت و اراده و هدف والای خاصی نیاز داشته باشه. هنری نیست. چیزی هم از بابتش برای بعدهای آدم باقی نمیمونه جز یکسری خاطرات که شاید کمی لذت بخش باشن.
من میگم انسانها بیشتر تک بعدی شدن. یعنی فقط دنبال همین لذتهای سطحی و غرایز اولیه هستن.
و این مسئله جای تحلیل و آسیب شناسی داره.
من میبینم مثلا همکارهای من همش دنبال این چیزا هستن گاهی گوش میکنیم یا چیزی میگن میبینم همش حرفهای بی معنی و کس شعر و سرکاری و فقط مخ رو اسگول کردنه و نه چیز دیگه. به ندرت چیز عمیق و بدردبخوری توش پیدا میشه. و تعجب میکنم از اینکه چرا دیگران اینقدر به این کس شعرها گوش میکنن، میگن، و براشون جذابیت داره. من این کس شعرها رو بیهوده میبینم و با خودم میگم مگه کسخلم علافم که بجای یادگیری چیزهای جدید مفید و افزودن به قدرتهای اصیل و درونی خودم، بیام و شبانه روز این اراجیف رو بگم و گوش کنم! فقط بخاطر اینکه یخورده بیشتر سکس کنم! اصلا بدم میاد. من میگم دوتا دوست هم که هستن باید حرفهای درست و مفید و عمیق و بدردبخور بزنن، نه اینکه صرفا مخ همدیگر رو سرکار بذارن و وقت گذرانی کنن.
این ابتذالی که در این افراد دیده میشه رو طبیعتا من مستقیما به این قضیهء فکر و هدف اونها ربط میدم و اینکه از این همه دنبال شهوت و عیاشی بودن هیچ چیز مفید و درست و حسابی عاید نمیشه و مدتها وقت و انرژیت رو فقط باید به شکل کس شعر و مخ تعطیل تلف کنی تا به یخورده سکس برسی. البته شاید اونا از این کس شعرها لذت هم میبرن! من نمیدونم. ولی بازم برام جای تعجب داره!