Mehrbod نوشته: میشود بمهر برابر نزدیک و درست اینها را بیاورید؟
حقه
حیله
مکر
خدعه
حقه همان جعبه/قوطی است و حقه باز ها کسانی بودند با جعبه ها چشم بندی میکردند، مانند اینکه لوبیا زیر کدام جعبه است.
این است که حقه زدن و حقه بازی همان چشم بندی است که اکنون برای نمونه در لاس وگاس هم یارو انجام میدهد.
حقه زدن = چشم بندی کردن/ ولی امروزه بهترین برابر آن =
ترفند ( چون این کار با یک فند همراه است) = Kunststueck=trick (crafty)
آرنگ و تردستی هم میشود گفت.
این فرایافت ،بار نایسته ی چندانی ندارد.
---------------------------------------------
حیلة = در تازی همان چاره سازی و زرنگی است ولی باز در فارسی دگرگون شده و بهترین برابر آن
زیرکی است
حیله گر = زیرک. این همان است که درآلمانی List / Listig میشود = cunning
این یک زاب نایسته نیست چون در گاه نیاز و سختی ناچار، چاره و زرنگی بکار بسته میشود.
----------------------------------------------
مکر =
گول ، گول زدن- ( با درویی و بد سگالی) یک واژه خوب دیگر پارسی برای این هست: ریو [ riiv ] = betruegen
= insidiousness . این یک زاب نایسته است، چرا که از دوستی و نیک گمانی کسی کژ بهره میبرد.
در اینجا نمیشود بجای مکر چندان " فریب" را گفت چون فریب چندان بد نیست، مانند زنان فریبا ( verfuehren/seduce )
چرا که فریب همواره برای کار بد کردن نیست
واژه ی عربی که فریب میتوان جانشین آن باشد، برای نمونه "اغواء/اغفال/عشوه" میباشد.
-----------------------------------------
خدعه =
نیرنگ Taeuschung/deception
این فرایافت، اندکی بار نایسته دارد چون در جنگ ها و ایستار های هماوردی بکار بسته میشود.
----------
شور بختانه از انجاییکه عربی در زبان ما بیشتر ندانسته بکار میرود.
اکنون همه ی این فرایافت ها در نزد مردم یکسان بکار میروند و زبان
را از باریکی و نازکی و پرمایگی انداخته اند!
•