نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

نظرسنجی: از کدام فیلسوف بیشتر الهام گرفته اید؟ -
سقراط
11.76%
2
11.76%
ارسطو
0%
0
0%
رنه دکارت
5.88%
1
5.88%
بندیکت اسپینوزا
5.88%
1
5.88%
جان لاک
0%
0
0%
دیوید هیوم
23.53%
4
23.53%
ایمانویل کانت
11.76%
2
11.76%
فردریش نیچه
23.53%
4
23.53%
ژان پل سارتر
0%
0
0%
برو گمشو بابا؛ فلسفه چیه؟ برین بهش بره!
17.65%
3
17.65%
* چنانچه به گزینه‌ای رای داده اید، با علامت ستاره مشخص گردیده است. نمایش نتایج

رتبه موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

کدام فیلسوف؟ نگر شما چیست؟
#41

folaani نوشته: آخی دلم واسه نیچه خیلی میسوزه.
مرد خوبی بود.
چرا؟!

همین بود زندگی؟! پس تحقیر بیشتر، شکست بیشتر، رنج بیشتر...
پاسخ
#42

Rationalist نوشته: حتما مایل هستم!
در فلسفه آبزورد، انسان خودش و از دیدگاه خودش، زندگی را معنا می دهد؟
به این مفهوم که یک" هدف کلی" و "ارزش اساسی" در این فلسفه برای انسان تعریف نمی شود؟
دقیقا،یعنای معنای زندگی انسان یک معنای شخصیه.
آها،نه ارزش و هدف فرق دارند،زندگی بی هدف ولی در عین حال ارزشمند تلقی میشه.
در واقع در فلسفه آبزورد به این میپردازیم که موجودیت انسان باشعور در تقابل با جهان فاقد شعور، آبزورد رو پدید میاره و در عین حال خودکشی یا مرگ پاسخی با این تضاد نیست و تنها راه مقابله(و نه پیروزی)بر این تضاد زندگی کردنه و از این دید زندگی،چه زندگی ما(در درجه اول) و چه زندگی دیگران ارزشمند تلقی میشه.

To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
پاسخ
#43

Agnostic نوشته: چند کتاب درباره فلسفه خوانده ام . هر فیلسوفی حرف های قشنگی زده و حرف هایی هم زده بود که با آن موافق نبودم. بنا بر این از اکثر فیلسوفانی که درباره شان خواندم کسب دانش کرده ام .
از کدام فیلسوف بیش از دیگر فلاسفه الهام گرفته اید؟ و چرا؟


Agnostic نوشته: همچنین در لیست فیلسوفانی معروف جایشان خالی است:
جان لاک، بنتام، ولتر و...
اگر بیشتر دقت داشتید و سپس می نگاشتید؛ به گمانم چنین سخن کودکانه ای نمی گاشتید!
لازم است توضیح دهم چرا؟

همین بود زندگی؟! پس تحقیر بیشتر، شکست بیشتر، رنج بیشتر...
پاسخ
#44

demeter نوشته: فلسفه همان اندیشیدن است و در واقع همان " تاریخ فلسفه " است .
"اندیشیدن" با "تاریخ فلسفه" دگرسانی دارد.



demeter نوشته: فلسفه ای که هیچ کس را ناراحت نکند و با هیچ کس ضدیت نورزد فلسفه نیست .
کار فلسفه آزردن حماقت است ، فلسفه حماقت را به چیزی شرم آور تبدیل می کند .
فلسفه کاربردی ندارد جز افشا کردن پستی های اندیشه در تمامی اشکالش .
چه لزومی دارد که یک "سیستم فلسفی" ناراحت کننده و آزار دهنده حماقت باشد؟ آنجا که حتی مفاهیمی چون "ناراحتی" و "حماقت" در آن معنا می یابند.

همین بود زندگی؟! پس تحقیر بیشتر، شکست بیشتر، رنج بیشتر...
پاسخ
#45

Rationalist نوشته: "اندیشیدن" با "تاریخ فلسفه" دگرسانی دارد.




چه لزومی دارد که یک "سیستم فلسفی" ناراحت کننده و آزار دهنده حماقت باشد؟ آنجا که حتی مفاهیمی چون "ناراحتی" و "حماقت" در آن معنا می یابند.

در معنای خود فلسفه ، فلسفه همان تاریخ فلسفه است از این حیث که که اندیشه در یک معنای واحد به دست اندیشمندان ورز داده می شود و در رودخانه تاریخ سیلان است . که البته قرار نیست
حقیقت عالم از آن بدست بیاید ؛ کار فلسفه شخم زدن در زمین است است نه کاشتن چیزی که محصول دهد .

اصولا یکی از زوایای فلسفه آزردن حماقت است که در تاریخ باعث شده فلسفه تکفیر شود که البته در اینجا با روش نیچه ای گفته شده E404


نظر سنجی شما هم من متوجه نمی شوم . الهام گرفتن از کدام فیلسوف اما بیشتر کسانی که پست دادن در این مورد متوجه شدن که
کدام را بیشتر دوست دارید ؟ مگر فوتبالیست هستند فیلسوف ها
یا اینکه به معنای پارادایم فکری منظور شما بوده که به هر حال توضیح بدهید که این نظر سنجی بر چه پایه ای است .
پاسخ
#46

از فلاسفه اسلامی هم چند مورد میذاشتید که انقدر یه طرفه قضاوت نکنید.
پاسخ
#47

ما فلاسفه بزرگی داشتیم واقعن. چه تو دوران معاصر و چه توی فلاسفه قدیمی مثل ابوعلی سینا و بیرونی.
توی معاصر واقعن مطهری خیلی کار درسته و من خیلی بهش ارادت دارم. واقعن درود به روحش. پیشنهاد میکنم حتمن کتاباشو بخونید
پاسخ
#48

undead_knight نوشته: خودکشی یا مرگ پاسخی با این تضاد نیست و تنها راه مقابله(و نه پیروزی)بر این تضاد زندگی کردنه و از این دید زندگی،چه زندگی ما(در درجه اول) و چه زندگی دیگران ارزشمند تلقی میشه.
صرفا " زندگی کردن" جدا از کیفیت،انگیزه ها و اهداف آن چگونه می تواند برای "انسان روشنفکر " ارزشمند و با معنا باشد؟! در حالیکه در حالت عادی، زندگی بسیار غم انگیز و مسخره است.

همین بود زندگی؟! پس تحقیر بیشتر، شکست بیشتر، رنج بیشتر...
پاسخ
#49

demeter نوشته: در معنای خود فلسفه ، فلسفه همان تاریخ فلسفه است از این حیث که که اندیشه در یک معنای واحد به دست اندیشمندان ورز داده می شود و در رودخانه تاریخ سیلان است . که البته قرار نیست
حقیقت عالم از آن بدست بیاید ؛ کار فلسفه شخم زدن در زمین است است نه کاشتن چیزی که محصول دهد .
در جستار "فلسفه چیست؟" به یکی از دوستان پاسخ داده ام که چرا مخالف برابر خواندن "فلسفه" با "تاریخ فلسفه" هستم. بسیاری از اندیشمندان به شکلی متفاوت اندیشه را ورز داده اند و مکتب فلسفی خودشان را داشته اند. پس کسی که بخواهد آزادانه و مستقل به فلسفه بپردازد و مکتب فلسفی خودش را به طور مستقل بنا نماید؛ بایسته است که در فلسفیدن، وابستگی به تاریخ فلسفه نداشته باشد.




demeter نوشته: اصولا یکی از زوایای فلسفه آزردن حماقت است که در تاریخ باعث شده فلسفه تکفیر شود که البته در اینجا با روش نیچه ای گفته شده
گویا به پاسخم دقت نکردید!
اینکه برای ما در بیشتر مواقع پرداختن به فلسفه موجب آزار حماقت می باشد؛ متفاوت است با اینکه آن را به عنوان یک گزاره سراسری صادر کنید.
مفهوم "حماقت" در مکاتب فلسفی گوناگون، ممکن است معانی گوناگونی نیز داشته باشد.




demeter نوشته: نظر سنجی شما هم من متوجه نمی شوم . الهام گرفتن از کدام فیلسوف اما بیشتر کسانی که پست دادن در این مورد متوجه شدن که
کدام را بیشتر دوست دارید ؟ مگر فوتبالیست هستند فیلسوف ها
یا اینکه به معنای پارادایم فکری منظور شما بوده که به هر حال توضیح بدهید که این نظر سنجی بر چه پایه ای است .
در دو پست نخست به روشنی توضیح داده ام! جدا از اینکه کدام فیلسوف نظر مرا بیشتر جلب کرده؛ خودتان از کدام فیلسوف بیشتر آموخته اید و اندیشه تان از او تاثیر گرفته است و چرا؟:e303:

همین بود زندگی؟! پس تحقیر بیشتر، شکست بیشتر، رنج بیشتر...
پاسخ
#50

Rationalist نوشته: در جستار "فلسفه چیست؟" به یکی از دوستان پاسخ داده ام که چرا مخالف برابر خواندن "فلسفه" با "تاریخ فلسفه" هستم. بسیاری از اندیشمندان به شکلی متفاوت اندیشه را ورز داده اند و مکتب فلسفی خودشان را داشته اند. پس کسی که بخواهد آزادانه و مستقل به فلسفه بپردازد و مکتب فلسفی خودش را به طور مستقل بنا نماید؛ بایسته است که در فلسفیدن، وابستگی به تاریخ فلسفه نداشته باشد.

معنای این موضوع این نیست که همه برای یک فلسفه خدمت می کنند . بطور مثال فکر سیاسی یا مکتب های سیاسی از روی آسمان که نازل نشده مثلا برای لاک و ..
قبل تر ماکیاوللی سیاست دنیای جدید را توضیح داده و به همین صورت ادامه پیدا کرده . یا اینکه دکارت چطور یک پارادایم فکری معرفت شناسی که آن هم به نوع فکر قدیم نیز وصل است معرفی می کند .
اینکه حالا نیچه به طور مثال با زن ستیزی و ... اش حال می کنند و فکر هم می کنند فکر فلسفی است موضوع این سیر تاریخی نیست .
چنانکه درقرن جدید با گسترش فلسفه شاخه های گسترده ای شده که از شاخه های بزرگ تر به وجود آمده .
به هر حال من فلسفه را هگلی می بینم و فکر فلسفی مستقل را باید تعریف کنید تا ببینیم منظور شما چیست چون من فکر می کنم در معنای تاریخ فلسفه به توافق نرسیدیم .

Rationalist نوشته: گویا به پاسخم دقت نکردید!
اینکه برای ما در بیشتر مواقع پرداختن به فلسفه موجب آزار حماقت می باشد؛ متفاوت است با اینکه آن را به عنوان یک گزاره سراسری صادر کنید.
مفهوم "حماقت" در مکاتب فلسفی گوناگون، ممکن است معانی گوناگونی نیز داشته باشد.

در دو پست نخست به روشنی توضیح داده ام! جدا از اینکه کدام فیلسوف نظر مرا بیشتر جلب کرده؛ خودتان از کدام فیلسوف بیشتر آموخته اید و اندیشه تان از او تاثیر گرفته است و چرا؟:e303:


به هر حال اگر با فلسفه کشتی بگیرید یک فیلسوفی از ساختار فکری اش لذت بیشتری خواهید برد . البته تمام فیلسوف ها در راهبرد
فلسفه تاثیری داشته اند کم و بیش .
من خودم را تا حدودی هگلی می دانم و در کل فیلسوفان آلمانی قرائت های جذابی برای من دارند .
م
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع / نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
آخرین ارسال توسط ssl4596
04-22-2023, 08:58 AM
آخرین ارسال توسط sonixax
05-04-2013, 11:51 PM

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 16 مهمان