نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

رتبه موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

دیدگاه خداباوران دربرابر ناخداباوران به زندگی
#41

Fox نوشته: شما چرا اینقدر سعی میکنید در افکارِ من پیش بروید و مثلا نیهیلیسم را از آن بیرون بکشید و به وسیله‌ی آن مرا محکوم کنید؟ باشد، من باور دارم هیچ معنایی در جهان وجود ندارد، اکنون این چه ارتباطی به این جستار دارد ؟
ما گفتیم شما یا هر کس دیگر در توسل به درستی یا نادستی 2+2=4 ناچار به تفاوت قائل شدن بین متن و معنای آن هستید،دیدیم که در سخن خودتان هم حتی مجبور به استفاده از معنا شدید که درستی سخن ما را نشان داد،دیگر چکار قرار بود بکنیم که شما ارتباط آنرا به جستار میپرسید من نمیدانم؟!!
ضمنا بحث را اینقدر شخصی نبینید گرامی.


Fox نوشته: تنها دلیلی که برای حقیقی نبودنِ اخلاقیات ارائه کردم، مطلقِ نبودنِ آن نبود . دلیلِ اصلیِ من این است که "وجود ندارد" و ما آنرا در طولِ تاریخ صرفا وضع کرده‌ایم! وقتی که میگویم جهان سیستمی است که از یک برنامه پیروی میکند (که برپایه قوانین ریاضی و فیزیک است) و اخلاقیات در این برنامه جایی ندارد، منظورم همین است . ما میتوانیم بر اساسِ سرشتِ خود هزار جور نگرش و پروتکل ارتباطیِ مختلف برای خودمان و ارتباط با جهانِ خارج وضع کنیم، اما هیچکدام از آنها در ذاتش وجود ندارند .

ما هم گفتیم گرفتاری شما با سیستم بودن و قانونمند بودن یا نبودن دنیا نیست،شما وقتی چیزی را (اخلاق را) بکل ناموجود میدانید و نوعی توهم، خب مشخص است که یکی از جاهایی که آنرا نخواهید یافت سیستم است(جهان بصورت سیستم ).با این ضد تئوری شما در این بحث بجایی نخواهید رسید.حداقل برای بررسی شما نیاز دارید عینک نهیلیستی را که نبود ارزش را اصل میگیرد از چشم بردارید و فرض کنید برای خاطر ادامه بحث که شاید ارزش اخلاقی وجود دارد.کل سخن ما از ابتدا همین بوده.

Fox نوشته: البته شاید بشود ازدواج و سکس با دختر 9 ساله را هم یکجوری در از دستگاه‌های اخلاقی خارج کنیم.
شما رسما دارید شوخی میکنید دیگر !!
حالا که ما برای شما حکم آوردیم برای ما جک تعریف میکنید؟
مشخص است بین اینکه "کد جهانی اخلاقی ای وجود" دارد (E)، با اینکه «هر» (every) حکم اخلاقی جهانی‌ست تفاوت وجود دارد گرامی که ما دومی را مدعی نشده‌ایم مشخص است.بحث من و شما سر گزاره اول است.

Fox نوشته: دوستِ گرامی، تغییرِ سخنانِ شخصِ مقابل و ریشخند به آن در شانِ یک بحثِ اینچنینی نیست . من گفتم اگر مریخی‌ها بیایند از کجا معلوم به همین اخلاقی که ما داریم پایبند باشند (یعنی همانطور که ما اخلاقیات را فرضا از جهانِ پیرامون اثبات میکنیم آنها هم اثبات کنند).

Fox نوشته: خیر این شما هستید که باید وجودِ اخلاقیات را اثبات کنید . که این مهم را هم دو هزار سال فلسفه درش مانده است . شما هستید که باید اخلاقیات را از حالتِ سابجکتیوش خارج کنید.
خوب حالا به بحث شیرین توسل به مرجعیت رسیدیم.ببینیم از افلاطون تا کانت و هیوم و مور و... فلاسفه اخلاقی نهیلیست بوده‌اند یا قائل به ارزش‌هایِ ابژکتیو اخلاقی !!
بفرمایید بما توضیح دهید ما را روشن فرمایید !!



Fox نوشته: من براستی از تفاوتِ دیدگاه چیزی را قضاوت نمیکنم ولی گویا شما همش میخواهید از دیدگاه‌های من در موردِ همه‌ی دیگرِ افکارم و اهدافم قضاوت کنید .
خداناباوری هم بسیار بیشتر از خداباوری استعداد تنوعِ تفکر و اندیشه را دارد .
شما دوستِ گرامی مدافع اخلاق هستید و من فکر نمیکنم کمتر از شما بخواهم از اخلاقیات دفاع کنم . من اخلاق را همانطور که گفتم به عنوانی پروتکلی جهانروا مفید و لازم میدانم ولی شما گویا میخواهید از جهان و هستی اخلاق را طوری تعریف کنید که مثلا در شش کهکشان آنورتر هم اگر حیاتی هست، اخلاق هم هست.

شما اخلاق را با حکم اخلاقی یکی گرفته‌اید ،این اشتباه مثل یکی گرفتن 5 با "5" (مفهوم 5 ) است.بله من مدعی شده‌ام و هستم که احتمالا در 6 کهکشان آنورتر اگر حیاتی هست و شعوری هست درک ریاضی هم هست و مفاهیم اخلاقی هم هست.حالا چه دشواری یا چیز عجیبی در آن هست.
توجه کنید این مانند اینست که یک زیستشناس مثلا وجود حیات را در جای دیگر پیشبینی کند و حدس بزند.من اینجا بیش از اینکه درباره فضایی‌ها ادعا کرده باشم از مثال آن برای انتقال معنی سخن خود پیرامون اخلاق استفاده کرده‌ام.
سخن من هم درباره خداناباوری هم دقیقا همین گستردگی آن بود،شما گویا در بحث سخنان موافق ما را هم برعکس معنی میکنید.سخن من هم این بود که خداناباوری آنقدر وسیع و متنوع است که اساسا دستگاه فلسفی نیست (میتواند بیشمار دستگاه فلسفی را در خود جای دهد ولی خودش چنین نیست) و یکی از تنوع‌هایِ آن مشخص است که در نگاه به اخلاق است.

"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound

پاسخ
#42

Russell نوشته: ما گفتیم شما یا هر کس دیگر در توسل به درستی یا نادستی 2+2=4 ناچار به تفاوت قائل شدن بین متن و معنای آن هستید،دیدیم که در سخن خودتان هم حتی مجبور به استفاده از معنا شدید که درستی سخن ما را نشان داد،دیگر چکار قرار بود بکنیم که شما ارتباط آنرا به جستار میپرسید من نمیدانم؟!!
تفاوت بین معنا و لفظ وجود دارد اما چیزی که اینجا من در موردش سخن میگفتم معنا بود . معنا را هم در فرمِ تحت‌اللفظی به کار بردم که سخنم را بتوانم پیش ببرم از این که نمیشود به این نتیجه رسید من قائل به وجودِ معنایی هستم یا نیستم که جناب. حکمی چون 2+2=4 چه در زبانِ صوری برقرار است چه در جهانِ واقع .


Russell نوشته: ضمنا بحث را اینقدر شخصی نبینید گرامی.
کجا من بحث را «اینقدر» شخصی دیدم؟!


Russell نوشته: ما هم گفتیم گرفتاری شما با سیستم بودن و قانونمند بودن یا نبودن دنیا نیست،شما وقتی چیزی را (اخلاق را) بکل ناموجود میدانید و نوعی توهم، خب مشخص است که یکی از جاهایی که آنرا نخواهید یافت سیستم است(جهان بصورت سیستم ).با این ضد تئوری شما در این بحث بجایی نخواهید رسید.حداقل برای بررسی شما نیاز دارید عینک نهیلیستی را که نبود ارزش را اصل میگیرد از چشم بردارید و فرض کنید برای خاطر ادامه بحث که شاید ارزش اخلاقی وجود دارد.کل سخن ما از ابتدا همین بوده.
ببینید دوستِ گرامی من نمیدانم چه میشود در این بحث که سخنِ من از اساس دگرگونه میشود . من همانقدر که نمیتوانم وجود اخلاق را در جهان باور کنم، همانقدر هم نمیتوانم وجودِ نظم ، هدف و... را در جهان باور کنم. عینکِ نیهلیستیِ را اگر بردارم اخلاق را در جهان میتوانم کشف کنم یعنی؟
باید بگویم سیستم اخلاقی را میتوان ساخت چرا که هم‌اکنون اخلاق تعریف شده و در اختیار است اما برای سیستمی چون جهان که وجودش مقدم بر تعریف‌کنندگانِ چیزی به نامِ اخلاق بوده، عملا اخلاق قابلِ کشف نیست بلکه قابلِ وضع است . ما میتوانیم هم‌اکنون عروسکِ زیبا بسازیم ، اما مثلا آسمان را فقط میتوانیم زیبا توصیف کنیم.



Russell نوشته: شما رسما دارید شوخی میکنید دیگر !!
حالا که ما برای شما حکم آوردیم برای ما جک تعریف میکنید؟
مشخص است بین اینکه "کد جهانی اخلاقی ای وجود" دارد (E)، با اینکه «هر» (every) حکم اخلاقی جهانی‌ست تفاوت وجود دارد گرامی که ما دومی را مدعی نشده‌ایم مشخص است.بحث من و شما سر گزاره اول است.
خب به مهر شما یکبار اخلاق را از نگاهِ خودتان تعریف کنید تا ما بدانیم چیست که همه ذاتش را قبول دارند و در هرجایی که حیات هست آن هم هست.



Russell نوشته: خوب حالا به بحث شیرین توسل به مرجعیت رسیدیم.ببینیم از افلاطون تا کانت و هیوم و مور و... فلاسفه اخلاقی نهیلیست بوده‌اند یا قائل به ارزش‌هایِ ابژکتیو اخلاقی !!
بفرمایید بما توضیح دهید ما را روشن فرمایید !!
خودتان هم میدانید که از طریقِ مرجعیت حداقل اخلاق را نمیتوان اثبات نمود در این مورد. اگر بشود اخلاق را اثبات نمود هم‌اکنون بهترین وقتش است با کشفیاتِ در حوزه‌ی بیولوژی و زیست و روان‌شناسی و .... . که بازهم نمیشود . ولی حتما در وقتی دگر توضیح خواهم داد که هیچ‌کدام از فلاسفه‌ای که نام بردید اخلاق را آنطور که شما می‌گویید باور نداشته‌اند.
Russell نوشته: شما اخلاق را با حکم اخلاقی یکی گرفته‌اید ،این اشتباه مثل یکی گرفتن 5 با "5" (مفهوم 5 ) است.بله من مدعی شده‌ام و هستم که احتمالا در 6 کهکشان آنورتر اگر حیاتی هست و شعوری هست درک ریاضی هم هست و مفاهیم اخلاقی هم هست.حالا چه دشواری یا چیز عجیبی در آن هست.
توجه کنید این مانند اینست که یک زیستشناس مثلا وجود حیات را در جای دیگر پیشبینی کند و حدس بزند.من اینجا بیش از اینکه درباره فضایی‌ها ادعا کرده باشم از مثال آن برای انتقال معنی سخن خود پیرامون اخلاق استفاده کرده‌ام.
سخن من هم درباره خداناباوری هم دقیقا همین گستردگی آن بود،شما گویا در بحث سخنان موافق ما را هم برعکس معنی میکنید.سخن من هم این بود که خداناباوری آنقدر وسیع و متنوع است که اساسا دستگاه فلسفی نیست (میتواند بیشمار دستگاه فلسفی را در خود جای دهد ولی خودش چنین نیست) و یکی از تنوع‌هایِ آن مشخص است که در نگاه به اخلاق است.
به هیچ وجه اخلاق را با حکمِ اخلاقی یکی نگرفته‌ام اما بالاخره چیزی به نامِ اخلاق را باید بشود یکجوری اثبات کرد . اگرچه معانیِ خودساخته را در بیرون به دنبالش گشتن میشود هدف نه کشف. به هر روی من فکر میکنم شما اگر اخلاق را تعریف کنید راحت‌تر بتوانیم در این مورد بحث کنیم.

ای که مثل من تک و تنهایی ...
پاسخ
#43

Nâxodâ_Mehrbod نوشته: آنجایش که "دادگری"ِ این نگره‌یِ[SUP][aname="rpa856297905c3b4261bfa4a437e17af259"][[/aname][anchor="pa856297905c3b4261bfa4a437e17af259"]1][/anchor][/SUP] باززایش[SUP][aname="rpa2c25094bdfe147ca9d01ddb445e112fc"][[/aname][anchor="pa2c25094bdfe147ca9d01ddb445e112fc"]2][/anchor][/SUP] در خود هیچ دادگری‌ای ندارد: اینکه کودک سرطانی چیزی از گذشته‌یِ [کثیف] خود به یادنیاورد, ولی برای آن سرطانی باشد
و بمیرد و در زندگی پسین دیگر سرطانی نباشد (و باز چیزی به یاد نیاورد) در خود دادگری ندارد, پس هیچ گرهی از پیش‌انگاشتِ[SUP][aname="rpadf5d1c1983ec4913871146cc209d3eb5"][[/aname][anchor="padf5d1c1983ec4913871146cc209d3eb5"]3][/anchor][/SUP] «جهان دادگرانه باید باشد» نمی‌گشاید.
----
[aname="pa856297905c3b4261bfa4a437e17af259"]1[/aname]. [anchor=rpa856297905c3b4261bfa4a437e17af259]^[/anchor] negar+e::Negare || نگره: فرضیه Ϣiki-En theory
[aname="pa2c25094bdfe147ca9d01ddb445e112fc"]2[/aname]. [anchor=rpa2c25094bdfe147ca9d01ddb445e112fc]^[/anchor] bâz+zây+eš{pasvand}::Bâzzâyeš || باززایش: تناسخ Ϣiki-Pâ, Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ reincarnation
[aname="padf5d1c1983ec4913871146cc209d3eb5"]3[/aname]. [anchor=rpadf5d1c1983ec4913871146cc209d3eb5]^[/anchor] piš{pišvand}+engâšt::Pišengâšt || پیشانگاشت: پیشفرض Ϣiki-En presumption
روح بین زندگی ها یکی و پایدار است و همه چیز در آن ثبت و ضبط میشود.
فراموشی ظاهری و موقتی است.
در بین زندگیها، در برزخ، و بطور کلی در حالت روحانی روح همه چیز را بیاد میاورد.
همچنین در زندگی زمینی نیز در ضمیر ناخودآگاه انسان این خاطره ها و درک وجود دارد.

بعدهم این بحث نیاز به آگاهی در لحظهء جاری (زمان اجرای مجازات) برای اجرای عدالت برای بنده مقداری مبهم و اثبات نشده بنظر میاید.

فرض کنیم مثلا یک نفر مرتکب جنایت شده است و بعد حافظهء خود را از دست داده است. فرضا جرمش با شواهد و مدارک و شاهدان مسلم متعدد و تردیدناپذیر ثابت شده است. آیا نباید او را مجازات کرد؟
اصلا فرض کنید بعد از اینکه خودش هم به جرمش اعتراف کرده است حافظهء خود را از دست داده است.
حال شاید تا آخر عمرش هم حافظه اش برنگردد.
فرض کنید پزشکان و روانشناسان میتوانند بفهمند که واقعا چیزی به یاد نمیاورد و تقلب نمیکند.
آیا باید این فرد را آزاد گذاشت چون چیزی از جرمش یادش نمی آید؟
پاسخ
#44

folaani نوشته: روح بین زندگی ها یکی و پایدار است و همه چیز در آن ثبت و ضبط میشود.
فراموشی ظاهری و موقتی است.

گذرا[sup][aname=rpa05dc][[/aname][anchor=pa05dc]1][/anchor][/sup] یا پایا, چیزیکه آدم به یاد نیاورد به چه درد میخورد؟
این چیزیکه میگویی در همان اندازه چرند است که ما کاری را بکنیم چون در ژن امان است. شما هم کاری را میکنی چون در "روح" ات هست (:



تازه دستکم ژنتیک برای من یک پشتوانه‌ای دارد و میتوانم از خودم بپرسم چرا یک انگیزه‌ای راه اش را به ژنِ من گشوده و بیگمان کارکردی چیزی در گذشته داشته ((:




folaani نوشته: فرض کنیم مثلا یک نفر مرتکب جنایت شده است و بعد حافظهء خود را از دست داده است. فرضا جرمش با شواهد و مدارک و شاهدان مسلم متعدد و تردیدناپذیر ثابت شده است. آیا نباید او را مجازات کرد؟

پادافره‌یِ[sup][aname=rpae766][[/aname][anchor=pae766]2][/anchor][/sup] قانونی را برای این نمیدهند که کسی را گوشمالی دهند (گوشمالی که سودآور نیست) برای بازداری[sup][aname=rpa8934][[/aname][anchor=pa8934]3][/anchor][/sup] دیگران می‌انجامند: بجاآوریِ قانون و گسترش عدالت (= دادگری[sup][aname=rpa4196][[/aname][anchor=pa4196]4][/anchor][/sup]).

تازه کسیکه کارِ خودش را به یاد نیاورد هم خودبه‌خود تخفیف میخورد و اگر کار خطرناکی نکرده باشد او را نخست میفرستند آسایشگاه روانی‌ای جایی تا ویر[sup][aname=rpad65e][[/aname][anchor=pad65e]5][/anchor][/sup] اش را بازیابد.





----
[aname=pa05dc]1[/aname]. [anchor=rpa05dc]^[/anchor] gozar+â{pasvand}::Gozarâ || گذرا: متعدی; موقتی Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ transitive
[aname=pae766]2[/aname]. [anchor=rpae766]^[/anchor] pâd+afrah::Pâdafrah || پادافره: سزایی که دربرابر بدی (افره) داده شود Ϣiki-En punishment
[aname=pa8934]3[/aname]. [anchor=rpa8934]^[/anchor] bâz+dâštan::Bâzdâštan || بازداشتن: پیشگیری کردن; دستگیر کردن to deter
[aname=pa4196]4[/aname]. [anchor=rpa4196]^[/anchor] dâd{pišvand}+gar+i{pasvand}::Dâdgari || دادگری: عدالت Ϣiki-En, Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ justice; fairness
[aname=pad65e]5[/aname]. [anchor=rpad65e]^[/anchor] Vir || ویر: حافظه; یاد; memory

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ
#45

Nâxodâ_Mehrbod نوشته: گذرا[SUP][1][/SUP] یا پایا, چیزیکه آدم به یاد نیاورد به چه درد میخورد؟
این چیزیکه میگویی در همان اندازه چرند است که ما کاری را بکنیم چون در ژن امان است. شما هم کاری را میکنی چون در "روح" ات هست (:
خب دیگه شما فرض میکنی همه چیز جسمه یا اونطوری که شما فکر میکنیه.
درحالیکه بحث روح و ضمیر ناخودآگاه و این حرفا هم هست.
وقتی ما بحث رو با فرض زندگیهای چندگانه کردیم، یعنی نباید اونطور مثل شما همه چیز رو در بعد مادی و شناخته شده و درحد دانش/درک/تجربهء خودمون محدود کنیم.
اگر میخواستی اینطور بحث کنی باید از اول میگفتی اصولا بحثهای ماورایی و زندگی چندگانه برات قابل قبول نیست چون در حوزهء دانش و دسترسی و درک بشری نیست.
نقل قول:تازه کسیکه کارِ خودش را به یاد نیاورد هم خودبه‌خود تخفیف میخورد و اگر کار خطرناکی نکرده باشد او را نخست میفرستند آسایشگاه روانی‌ای جایی تا ویر[SUP][5][/SUP] اش را بازیابد.
بقول شما تخفیف میخوره، اما آزاد و بدون هیچ مجازاتی هم نمیمونه.
پس شما سر حدش بحث داری، نه اصل مجازات در عین ناآگاهی ذهنی مجرم.
هر کسی هم که کار خطرناکی کرده باشه لزوما بیمار روانی نیست و تنها بعضی ها از این نوع تشخیص داده میشن.
بعضیا از روی آگاهی و ارادهء کامل و بدون مشکل روانی خاصی جنایت میکنن و وکیلشون نمیتونه با برچسب بیمار روانی زدن به اونا مجازاتشون رو کم/لغو کنه.
تازه منظور از کار خطرناک هم مبهمه.
شاید طرف میلیاردها کلاهبرداری کرده. آیا این کار خطرناک نیست و بنابراین مجازاتی نداره واسه کسی که حافظش رو از دست داده؟
باید آزادش کنن تا از زندگی لذت ببره؟

ضمنا چه بسا خداوند هم با این بیاد نداشتن به نفع ما کار میکنه و تاجاییکه میشه تخفیف میخوریم.
اما اگر این مجازات حداقلی هم صورت نگیره، روح پاک نمیشه و امکان نجات پیدا نمیکنه. وقتی در حالت آگاه خودش قرار بگیره، این مشکل و بار رو بر دوش خودش خواهد دید. و چه بسا رنج به مراتب بیشتری رو متحمل بشه در اون حالت (میگن مجازات روح لطیف در اون حالت به مراتب رنج بیشتری داره براش).
پس اینطور مجازات هم میتونه خاصیتی داشته باشه.
پاسخ
#46

کی گفته سواس؟
خب من فکر میکنم ضمیرناخودآگاه جزیی از روح بشری/حیوانی باشه.
اما روح ملکوتی هم با این روح بشری درآمیخته و ترکیب شده.
این چیزیه که بعضیا میگن.
زمانی که جسم میمیره، روح ملکوتی ازش و از روح حیوانی جدا میشه.
پاسخ
#47

من حوصله خوندن كتابهای فلسفی و دینی رو ندارم
شاید از یه دختر 21 ساله انتظار بیشتری نمیره!
ولی هم به سایت شما و هم سایت های مذهبی سر میزنم
و هر چیزی رو كه خوشم بیاد میخونم
من خودم در خانواده ای هستم كه ازادی های رفتاری و عملی دارند!
ولی من چند وقته با این افكار كنار نمیتونم بیام
دلیلش رو دقیق نمیدونم!
حالا سوالم اینه
ایا برای شما خدا ناباوران اخلاق در زندگی جایگاهی داره؟
فقط یه خدا باور ممكنه به اخلاقیات گرایش داشته باشه؟
ایا اخلاق ممكنه منجر به تمایل به دین بشه!؟



یه مسله دیگه اونهایی كه در ایران زندگی میكنن
و خودشون رو كافر میدونن قطعا نمیتونن تفكراتشون رو جایی ازادانه بگن
پس برای تحصیل در دانشگاه یا مثلا كار
شما گرایش مذهبیتون رو چه چیزی انتخاب میكنید؟
اگه روی باورتون هستید پس نباید مخفی كنید و اسلام رو انتخاب كنید !
حالا چجوریاست!!؟؟
پاسخ
#48

parvaz نوشته: ه مسله دیگه اونهایی كه در ایران زندگی میكنن
و خودشون رو كافر میدونن قطعا نمیتونن تفكراتشون رو جایی ازادانه بگن
پس برای تحصیل در دانشگاه یا مثلا كار
شما گرایش مذهبیتون رو چه چیزی انتخاب میكنید؟
اگه روی باورتون هستید پس نباید مخفی كنید و اسلام رو انتخاب كنید !
حالا چجوریاست!!؟؟
چرا اگر روی باورمان هستیم نباید مخفی کنیم؟
همواره بزنید شیعه دوازده امامی ذوب در ولایت فقیه !!
انسان خردمند که الکی دستی دستی برای خودش دردسر درست نمیکند،مبارزه هم جا و مکان دارد لازم نیست همه جا حرکت انتحاری کرد که.

"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound

پاسخ
#49

Alice نوشته: من می‌گویم سواست !
جُستار «ضمیرناخودآگاه» دانشیک و علمی‌ست ؛ «روح» ولی خرافه‌ایست از باستان
که از ریگ فرهنگی (ارث فرهنگی) به ما رسیده است ؛ سخن شما که روح و ضمیر
ناخودآگاه را باهم درمیامیزید پیرو تیغ اوکام پذیرفتنی نیست !
شما بفرمایید دقیقاً کارکرد و نشانه‌های هستی روح چیست ؟

آری ؛
در اندیشه‌های باستانی که چیزی از کارکرد بدن و ژن‌ها نمی‌دانستند «روح» از جنس
باد مایه‌ی زندگانی بود ؛
در قران هم واژه‌ی روح به چم "باد" از پارادایم کلاسیک آمده که الله آن را در انسان فوت کرد
و ما «جان» گرفتیم !

روح کجاست ؟ (آثار وجودیE418)

اوه زدی توی بحثهای دیگه.
بحث اول اولش از اونجا شروع شد که چطور عدالت و رحمت در دنیا با واقعیت هایی که میبینیم جور درمیاد.
این یه بحث درون معنویه. یعنی موضوع و قصد اثبات منطقی مسائل بنیادین نیست؛ بلکه با این فرض که خدا و خلقتی هست و خداوند چنان صفاتی داره میخوایم ببینیم چطور میشه واقعیت های جهان ماده رو باهاش آشتی داد.
منم قصد اثبات روح رو به شما ندارم و نمیتونم. من خودم احتمال میدم روح باشه.
درمورد ضمیر ناخودآگاه و این حرفا هم خب علمه دیگه و خطا پذیره و نمیشه نسبت بهش اطمینان 100% داشت. اونم توی اینطور حیطه ها. باز شیمی و فیزیک باشه یه چیزی.
پاسخ
#50

folaani نوشته: بحث اول اولش از اونجا شروع شد که چطور عدالت و رحمت در دنیا با واقعیت هایی که میبینیم جور درمیاد.
این یه بحث درون معنویه.

بحث درون دینی در انجمن دفترچه ! E40d

Catwoman: from here, Bane's men patrol the tunnels. And they're not your average brawlers
Batman: Neither am I
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 4 مهمان