نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

رتبه موضوع:
  • 3 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

زن‌ستیزی عفونی [+18]

mosafer نوشته: این نمونه ها در مقابل زنان کتک خورده خیلی کم هست

با آمار و چکیده‌ی بیش از دویست مطالعه و تحقیق مستند نشان دادیم که نیست، شما (احتمالا چون زن هستید) فقط عکس را دیدید. مظلوم‌نمایی و بازی دائم نقش قربانی توسط زنان/فمینیستهاست که باعث می‌شود تصور بکنید زنان بیشتر از مردان قربانی خشونت خانگی هستند، تمام شواهد چیز دیگری را نشان می‌دهد. بله مردان قدرت بدنی بیشتری از زنان دارند(که فمینیستها اینرا انکار می‌کنند)، اما حجم به مراتب بیشتری از آن زور، زنجیر اخلاقی، مذهبی، فرهنگی، قانونی و اجتماعی برپاد آن پی ریزی شده و استفاده از زور توسط مرد در هنگام مشاجره با زن هم در جامعه‌ی سنتی و هم در جامعه‌ی مدرن تقبیح می‌شود. تقبیحی که برای همان رفتار خشونت‌آمیز از سوی زن نیست، و زنان هرگز بابت کتک زدن مردان مجازات نمی‌شوند(حتی گاهی تشویق و تحسین هم می‌شوند که چطور در برابر «مردان خراب» ایستاده‌اند)و هیچ محدودیت انحصاری برای زنان وجود ندارد. من خودم در ایران قربانی اتفاقی مشابه این بوده‌ام:‌ Happy slapping - Wikipedia, the free encyclopedia

خشونت خانگی مذموم است و مردان، خصوصا پسربچه‌ها به اندازه‌ی هرکس دیگری از آن رنج می‌برند. فقط فرق آنها اینست که هیچکس به رنج ایشان اهمیتی نمی‌دهد.
پاسخ

Ouroboros نوشته: با آمار و چکیده‌ی بیش از دویست مطالعه و تحقیق مستند نشان دادیم که نیست، شما (احتمالا چون زن هستید) فقط عکس را دیدید. مظلوم‌نمایی و بازی دائم نقش قربانی توسط زنان/فمینیستهاست که باعث می‌شود تصور بکنید زنان بیشتر از مردان قربانی خشونت خانگی هستند، تمام شواهد چیز دیگری را نشان می‌دهد. بله مردان قدرت بدنی بیشتری از زنان دارند(که فمینیستها اینرا انکار می‌کنند)، اما حجم به مراتب بیشتری از آن زور، زنجیر اخلاقی، مذهبی، فرهنگی، قانونی و اجتماعی برپاد آن پی ریزی شده و استفاده از زور توسط مرد در هنگام مشاجره با زن هم در جامعه‌ی سنتی و هم در جامعه‌ی مدرن تقبیح می‌شود. تقبیحی که برای همان رفتار خشونت‌آمیز از سوی زن نیست، و زنان هرگز بابت کتک زدن مردان مجازات نمی‌شوند(حتی گاهی تشویق و تحسین هم می‌شوند که چطور در برابر «مردان خراب» ایستاده‌اند)و هیچ محدودیت انحصاری برای زنان وجود ندارد. من خودم در ایران قربانی اتفاقی مشابه این بوده‌ام:‌ Happy slapping - Wikipedia, the free encyclopedia

خشونت خانگی مذموم است و مردان، خصوصا پسربچه‌ها به اندازه‌ی هرکس دیگری از آن رنج می‌برند. فقط فرق آنها اینست که هیچکس به رنج ایشان اهمیتی نمی‌دهد.
اغراق هست این
و برداشت من از صحبتهای شما:
مردها بخاطر مرد بودن احساس تحقیر میکنند که عنوان کنند از دست یک "زن"کتک خورده اند و همین سکوت باعث شده زنها مظلوم نمایان بشوند چون زنها در مقابل این سکوت نمیکنند
حتی گاهی خوشنود میشوند چون مدرکی برای مظلومیتشون جور میشه
همینطوره؟
پاسخ

mosafer نوشته: اغراق هست این
و برداشت من از صحبتهای شما:
مردها بخاطر مرد بودن احساس تحقیر میکنند که عنوان کنند از دست یک "زن"کتک خورده اند و همین سکوت باعث شده زنها مظلوم نمایان بشوند چون زنها در مقابل این سکوت نمیکنند
حتی گاهی خوشنود میشوند چون مدرکی برای مظلومیتشون جور میشه
همینطوره؟

هر نوع مخالفتی با هژمونی عقیدتی فمینیستی یا زن‌محوری بیولوژیکی که در مان جریان دارد، در آغاز به نگر بزرگنمایی می‌آید. برای مثال اگر من به شما بگویم آمار جدایی زوجهای لزبین بیشتر از مردان گی است شاید تعجب بکنید و شگفت‌زده بشوید چراکه تصویر و مدل سنتی این بوده که «مردان از تعهد می‌ترسند» و «مردان خائن هستند» و «طلاق همیشه تقصیر مرد است» و ... حالا شاید برای شما تعجب‌برانگیز نباشد چون مسلمان و سنتی هستید و شاید اینرا بگذارید پای همجنسگرایی آنها و اینکه چه می‌دانم، «بی بند و بار» هستند و اینها، اما اصل استدلال سر جای خود است: همه چیز در آغاز غلط به نظر می‌رسد.

مرد قربانی خشونت یک زن بجای حمایت توسط جامعه تحقیر می‌شود، اگر این مزیت زنی نیست پس چیست؟ از سوی دیگر، اگر به راستی زنان با مردان برابر هستند و به اندازه‌ی ما می‌توانند باهوش، دلیر و با همت باشند، پس به اندازه‌ی ما می‌توانند عوضی و دگرآزار و مریض هم باشند، و از این که یک زن می‌تواند با خیال آسوده به صورت یک مرد سیلی بزند، یا در خیابان هرچه دلش خواست به او دشنام بدهد، بی آنکه مرد قادر به دفاع از خود باشد باعث می‌شود آن زنان عوضی و دگرآزار و مریض از این شرایط سوء استفاده بکنند.

آمار، در کشورهایی که آمار می‌گیرند، نشان می‌دهد که خشونت خانگی را زن و مرد به یک اندازه شروع می‌کنند، و حتی در روابطی که هیچ مردی حضور ندارد(مثل روابط زنان لزبین)میزان آن «بیشتر» از روابطی‌ست که مرد در آنها حضور دارد.
پاسخ

Ouroboros نوشته: هر نوع مخالفتی با هژمونی عقیدتی فمینیستی یا زن‌محوری بیولوژیکی که در مان جریان دارد، در آغاز به نگر بزرگنمایی می‌آید. برای مثال اگر من به شما بگویم آمار جدایی زوجهای لزبین بیشتر از مردان گی است شاید تعجب بکنید و شگفت‌زده بشوید چراکه تصویر و مدل سنتی این بوده که «مردان از تعهد می‌ترسند» و «مردان خائن هستند» و «طلاق همیشه تقصیر مرد است» و ... حالا شاید برای شما تعجب‌برانگیز نباشد چون مسلمان و سنتی هستید و شاید اینرا بگذارید پای همجنسگرایی آنها و اینکه چه می‌دانم، «بی بند و بار» هستند و اینها، اما اصل استدلال سر جای خود است: همه چیز در آغاز غلط به نظر می‌رسد.

مرد قربانی خشونت یک زن بجای حمایت توسط جامعه تحقیر می‌شود، اگر این مزیت زنی نیست پس چیست؟ از سوی دیگر، اگر به راستی زنان با مردان برابر هستند و به اندازه‌ی ما می‌توانند باهوش، دلیر و با همت باشند، پس به اندازه‌ی ما می‌توانند عوضی و دگرآزار و مریض هم باشند، و از این مزیت زنانگی، که یک زن می‌تواند با خیال آسوده به صورت یک مرد سیلی بزند، یا در خیابان هرچه دلش خواست به او دشنام بدهد، بی آنکه مرد قادر به دفاع از خود باشد باعث می‌شود آن زنان عوضی و دگرآزار و مریض از این شرایط سوء استفاده بکنند.

آمار، در کشورهایی که آمار می‌گیرند، نشان می‌دهد که خشونت خانگی را زن و مرد به یک اندازه شروع می‌کنند، و حتی در روابطی که هیچ مردی حضور ندارد(مثل روابط زنان لزبین)میزان آن «بیشتر» از روابطی‌ست که مرد در آنها حضور دارد.

متاسفم واقعا، که باید بگم؛موافقم
ولی الان وقتشو ندارم توضیح بدم در موردش
پاسخ

نقل قول:آشکار است که شما نمی‌دانید مدل علمی چیست، و وظیفه‌ی منهم نیست که برایتان توضیح بدهم.
Argument from ignorance ؟! :)
خب مثل اینکه اختلاف سابق سر مفهوم "پوچش پذیری" به اینجا هم کشده میشه و خب من هم طبق رویه ای که دارم این رو هم باید توضیح بدم:)) (اصولا هم مشکل اصلی من با ادعاهای علمیت هست)
اتفاقا یکی از مهمترین ویژگی های مدل علمی اینه که آزمایش پذیر(پوچش پذیر)باشه یا پیش بینی های پوچش پذیر داشته باشه.
نقل قول:It doesn't need to be falsified you moron
تئوری علمی که نیست این، مُدل علمی‌ست. مدل علمی هم نه لازم است ابطال‌پذیر باشد، نه لازم است اثبات‌پذیر باشد، نه می‌تواند حتی درست یا غلط باشد، فقط کافی‌ست بتواند شرایط موجود را توضیح بدهد
و بزار اضافه بکنم که نه حتی لازم علمی باشد:))
مدل اتمی بور،مدل اتمسفری لورنز یا مدل مارپیچی دی ان ای همگی بدون استثنا پوچش پذیر هستند.
نکته این هست که وقتی یک مدل علمی از داده های علمی استفاده میکنه خواه ناخواه باید پوچش پذیر باشه چون اون داده ها از روش علمی بدست اومدند:)
مثلا هم قرار هست با متهم کردن من به نادانی و قرار از زیر بار اثبات؛علمی بودن یک مدل رو بپذیریم!؟لااقل یک نمونه مدل علمی معتبر نشون بده که پوچش پذیر نباشه:)

Ouroboros نوشته: > اینجا درباره‌ی روانشاسی فرگشتیک صحبت می‌کنیم نه بیولوژی. روانشناسی «علم» نیست، و توانایی ارائه‌ی اثبات علمی ندارد. ادامه‌ی این روند که شما طی آن خواستار توجیه رفتار انسانی با دقتی به اندازه‌ی همان ِ فیزیک می‌شوید چیزی بجز لات‌بازی برآمده از عدم آشنایی با علم نیست.
البته این ادعا که روانشناسی علم نیست رو قبلا پاسخ دادم ولی جدا از اون استفادت از روان شناسی فرگشتیک که قبلا بهش اینقدر تاختی هم جالبه:))
نقل قول:ادعا درباره‌ی ریشه داشتن «مردسالاری» و مزیت مردی» در تکامل فارغ از نادرستی آن تا مرز تخیلی بودن، می‌رود در شاخه‌ی روانشناسی-مردم‌شناسی فرگشتیکی قرار می‌گیرد که هنوز در مرحله‌ی نونهالی و پیشاعلمی هستند و خودشان جای پای محکمی پیدا نکرده‌اند، نه بخشهای به راستی دانشیک آن که پیشتر ذکر شده‌اند. در نتیجه همانطورکه گفتم شما تلاش کرده‌اید ادعاهای فمینیستی را با جعل کردن مفاهیمی در روانشناسی فرگشتیکی(که البته آنها را هم تحریف کرده‌اید، هیچ جای روانشناسی قرگشتیکی نمی‌گوید مردان بطور سیستماتیک اقدام به سرکوب زنها و زنانگی کرده‌اند)، که خود انباشته از ادعاها و فرضیه‌های درون‌تهی و غیرعلمی‌ست اثبات بکنید، یا به عبارت بازهم ساده‌تر، به ریسمان پاره‌ی بدرد نخوری چنگ زده‌اید.
حالا بماند که انتخاب اینکه کدوم بخشش علمی هست کجا علمی نیست هم باید به استاد بزرگ واگذار بشه:))

نقل قول: من ادعا کرده‌ام که ۱. مردان تحت کنترل غرایز جنسی خود هستند، ۲. این غرایز جنسی همان میل به تولید مثل است، و ۳. این میل به تولید مثل را زنان برای سواری گرفتن = فاحشگی مورد استفاده قرار داده‌اند. سوال اینست که چرا وقتی آشکارا مرد بازنده‌ی تمام و کمال رابطه‌ی میان زن و مرد در قالب کنونی آنست باز هم با همه‌ی خفت و خاری به آن تن در می‌دهد، پاسخ من اینست که چون در حال پیروی کور کورانه از غریزه‌ی تولید مثل خود است، ایراد و جواب شما به این پاسخ اینست که در بالا آمده.
تنها توضیحی که می‌توان برای «این» پیدا کرد، اندیشیدن مردانی بسیار تنها با کیرشان است. «این» چیست؟ «این» این است که مرد آشکارا سود عینی و ضمنی خود را در ارتباط با زنان فراموش می‌کند و حاضر است برای آنها همه کاری بکند، از کشتن مردان دیگر تا به کشتن دادن خودش. من می‌گویم این تصمیمی حقیقتا منطقی نیست و از نیازهای فرگشتیکی انسان برای تداوم نسل، و سوء استفاده‌ی سیستماتیک و آگاهانه‌ی زنان در سرتاسر تاریخ از این نیاز برآمده، شما جواب می‌دهید که بله مرد این نیازهای بیولوژیک را دارد، پس به این دلیل و به آن دلیل بیولوژیک است که منطق و دوراندیشی و منفعت‌طلبی را از پنجره بیرون می‌اندازد!
Symptoms of Advanced Alzheimers :))
نقل قول: چنان است که «مردان کافر به الهه‌ی مقدس» را در محیط مجازی، بی‌استثنا، دیر یا زود به نحوی مستقیم یا غیرمستقیم به محرومیت از دسترسی به کُس، یا به عبارت دیگری نابودی کامل ژنتیکی تهدید می‌کنند
نقل قول:چون ۹۹.۹٪ مواقع شما از غریزه‌ی خود پیروی می‌کنید نه از آگاهی‌تان، به قول لاشخورهای فمینیست «با کیرتان فکر می‌کنید». بجای آنکه حقیقت عریان پیش چشمان خود را ببینید و بسنجید که زن هرگز رابطه‌ای با شما نخواهد داشت «بخاطر خودتان» و به محض قطع شدن نفعی که بابت آن به شما آویزان شده رهایتان خواهد کرد، خودفریبی و توجیه می‌کنید.
آماری که گذاشتم نشون داد که نرخ ازدواج داره سقوط میکنه،یعنی اینکه 99 درصد حتی در این مورد هم چرت محضه،اوکی!؟:))بماند اینکه حتی اثبات تک مورد هم ربطی به این ادعای گزاف نداره که آگاهی رو به هیچ حساب کرده.اینکه ادعات رو بعدا تغییر بدی ادعای اولیه رو عوض نمیکنه:)

ادعای تو زمینه تاریخی هم داره و بنابراین مدلت مشکل داره،من نشون دادم که نیازی به وجود این نیست که آگاهانه زنان این سیستم رو پیاده کرده باشند.

نقل قول:این قصه‌ها را نمی‌دانم چه کسی برایتان تعریف کرده، اما استراتژی جنسی مطلقا وابسته به شرایط محیطی‌ست، «این خوب است» و «آن بد است» مال کتب آشپزی‌ست، در این بحث جایی ندارد. بی‌بند و باری جنسی برای شامپانزه‌ها به اندازه‌ی گرایش به تک‌همسری در انسانها خوب عمل کرده و آنها را به اینجا که هستند رسانده. برای انسان بله، بی‌بند و باری جنسی استراتژی بسیار بدی می‌بوده(چراکه ماده برای همه چیز خود مطلقا وابسته به نر بوده و نر ناتوان از اداره کردن بیش از یک زن تا همین چند هزار سال پیش)، این حقیقتا چه ربطی می‌تواند داشته باشد به اینکه چرا اکثریت قاطعی از مردان مدرن و به قول شما تحت تاثیر فرهنگ هنوز زیر بار ازدواج می‌روند؟ چون فارغ از اینکه چقدر فلش شما روبه پائین است، این حقیقت دارد که هنوز در همان ایالات متحده بیشینه‌ی مردان تن به ازدواج می‌دهند، با آنکه قوانین آشکارا بر پاد آنها تنظیم شده، و همانطورکه گفتم در سه سال اول ۹۰٪ احتمال جدایی وجود خواهد داشت.
غیب گویی میکنیا:))مشخص هست که وابسته به شرایط محیطیه.ولی من در مورد ESS حرف میزنم،promiscuity میتونه وجود داشته باشه ولی برای تولید مثل راهکار پایدار فرگشتیک نیست:)
خب دقت نکردی دیگه،با از دست رفتن امتیازاتی که مردان در ازدواج داشتند نرخ ازدواج هم داره کم میشه و حدود 20 تا 30 سال دیگه نزدیک صفر میشه!اگر تئوری تخیلی 99 درصد درست بود اصلا یک همچین روندی نباید وجود داشته باشه:)

نقل قول:1. ترجیحی وجود ندارد، شما حق انتخاب چندانی ندارید و در پایان روز بنده‌ی رانه‌های بیولوژیک خود هستید. می‌بینید که حتی من با وجود باور بر انحطاط مطلق این روابط سرتاسر سلطه‌ورزی و سوء استفاده‌، هنوز زیر آواتارم نوشته عاشق.
blaming the nature!؟ :))
تو به ازدواج حمله کردی مگرنه در رابطه ای که محدودیت های ازدواج رو نداره قرار نیست کسی مسئول نیازها و خواسته های ما باشه:)
نقل قول:2. بخاطر خودتان یعنی نه بخاطر چیزی که می‌توانید برای او فراهم بکنید = سوالات بی‌مورد و معنی برای خسته کردن مخاطب.
سکس=چیز.پول=چیز.عذا=چیز.سرپناه=چیز!؟خب اگر این خود "شخصیت" محسوب میشه آیا احساسات مرد یا ارضای احساس زن "چیز" محسوب میشه یا نه!؟خط کشی رو برای این تعاریف گسترده باید مشخص کرد و البته اثبات علمی هم سرجاش مورد نیازه مگر اینکه مدعی علمی بودنش نباشی.

نقل قول:3. اینکه عشق احتمالا چیزی بجز تحریک غدد و ترشح هورمنها نیست و این تحریکها رندم نمی‌توانند باشند. ازدواج هم نگفتم برآمده از عشق است، نوعی شرط نوکری‌ست که زن، مرد را از طریق کنترل و شرطی کردن سکس به آن وادار می‌کند.
نقل قول:زیرا تمایل بیولوژیک قبلی (Biological predisposition) دارند به اینکه زنی را پیدا بکنند و عاشق او بشوند و به خدمت او در بیایند.
و تو هم داری بحث رو میپیچونی:))
این فرضت دقیقا در مورد تمایل بیولوژیکی صحبت میکنه در مورد تک همسری و وفاداری!(خدمت!؟) هست،خب همچنان برای فرضت شواهدی ندادی:)
نقل قول:4. هنوز داری تجاهل می‌کنی، چون گفته شد که این تهدید آن میل را هدف گرفته، و ما می‌توانیم با برسی قدمت و عمق این توهینهایی که در آن مرد اگر استفاده‌ای برای زن ندارد، یا ارضای جنسی او به نحوی به زن سود نمی‌رساند را با زیست شناسی انسان پیوند بدهیم.

نقل قول:> اینجا درباره‌ی روانشاسی فرگشتیک صحبت می‌کنیم نه بیولوژی. روانشناسی «علم» نیست، و توانایی ارائه‌ی اثبات علمی ندارد. ادامه‌ی این روند که شما طی آن خواستار توجیه رفتار انسانی با دقتی به اندازه‌ی همان ِ فیزیک می‌شوید چیزی بجز لات‌بازی برآمده از عدم آشنایی با علم نیست.
من خواستار دقت هستم ولی بیشتر خواستار شواهد و پوچش پذیری هستم،یعین اون چیزهایی که ظاهرا علم شما بهش احتیاجی نداره:)
BTW maybe you are not very good at theoretical science ;)

To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
پاسخ

۱۲ صفحه داستان‌سرایی درباره‌ی یک خط از نوشته‌ی من:

[ATTACH=CONFIG]1624[/ATTACH]

شوالیه جان من از این به بعد فقط به مطالبی در پستهای شما پاسخ می‌دهم که بنظرم به پیشبرد موضوع مورد بحث کمک می‌کند و درگیر جدلهای بی‌شماری که براه می‌اندازید نمی‌شوم.


فایل‌های پیوست
.png Screenshot from 2013-04-10 13:02:34.png اندازه 31.52 KB  تعداد دانلود: 178
پاسخ

Ouroboros نوشته: 13 صفحه درباره‌ی یک خط از نوشته‌ی من:

[ATTACH=CONFIG]1624[/ATTACH]

شوالیه جان من از این به بعد فقط به مطالبی در پستهای شما پاسخ می‌دهم که بنظرم به پیشبرد موضوع مورد بحث کمک می‌کند و درگیر جدلهای بی‌شماری که براه می‌اندازید نمی‌شوم.
no prob :)
خب اگر بحث ایدولوژیک بود که خیلی زودتر از اینها به بن بست میرسید ولی من به چیزهای علمی حساسیت زیادی دارم:)
برای منحرف نکردن بحث ها شاید در تاپیک های دیگه پیگیریش کنم.به زن ستیزی عفونیتون ادامه بدید;)

To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
پاسخ

undead_knight نوشته: no prob :)
خب اگر بحث ایدولوژیک بود که خیلی زودتر از اینها به بن بست میرسید ولی من به چیزهای علمی حساسیت زیادی دارم:)
برای منحرف نکردن بحث ها شاید در تاپیک های دیگه پیگیریش کنم.به زن ستیزی عفونیتون ادامه بدید;)

مشکل روش شماست. سوال‌پیچ کردن بی‌مورد، سوال‌پیچ کردن جواب به سوالهای بی‌مورد، گرفتن ایراد فلسفی از بحث علمی، ایراد علمی از بحث فلسفی، بازی با کلمات ... مثل من که ایراد روشم حمله به مخاطب و لفاظی بیش از حد است. ولی مشکل آنست که روش شما برای بحث جلوی گفتگوی سالم را می‌گیرد، طرف را خسته می‌کند، او را از پاسخ دادن به مسائلی که مطرح کرده‌اید دلسرد می‌کند، این تصور را بوجود می‌آورد که بجای پیشبرد موضوع از طریق گفتگو درپی جدل برای تفریح هستید و ... بحثتان درباره‌ی اخلاقیات در آن تاپیک دیگر پنج صفحه است که دارد درجا می‌خورد.

با اینهمه اگر می‌خواهید، اینجا بمانید و بنویسید، وانگهی توقع پاسخ گرفتن از من نداشته باشید و اگر جوابی ندادم از آن ناراحت نشوید.
پاسخ

Ouroboros نوشته: مشکل روش شماست. سوال‌پیچ کردن بی‌مورد، سوال‌پیچ کردن جواب به سوالهای بی‌مورد، گرفتن ایراد فلسفی از بحث علمی، ایراد علمی از بحث فلسفی، بازی با کلمات ... مثل من که ایراد روشم حمله به مخاطب و لفاظی بیش از حد است. ولی مشکل آنست که روش شما برای بحث جلوی گفتگوی سالم را می‌گیرد، طرف را خسته می‌کند، او را از پاسخ دادن به مسائلی که مطرح کرده‌اید دلسرد می‌کند، این تصور را بوجود می‌آورد که بجای پیشبرد موضوع از طریق گفتگو درپی جدل برای تفریح هستید و ... بحثتان درباره‌ی اخلاقیات در آن تاپیک دیگر پنج صفحه است که دارد درجا می‌خورد.

با اینهمه اگر می‌خواهید، اینجا بمانید و بنویسید، وانگهی توقع پاسخ گرفتن از من نداشته باشید و اگر جوابی ندادم از آن ناراحت نشوید.
البته اینکه هدف من تفریحه درسته ولی توی بعضی تاپیک ها اصولا به به نتیجه رسیدن مشکله،مگر اینکه اشتراکات دیدگاه و فلسفی زیاد باشه:)البته متود تو persuasive argument هست(یکی از بهترین نمونه هاش) که خب من بیش از اقناع مخاطب دنبال برانگیختن مخالفت هستم:))
در واقع من هم به جای بحث کردن دنبال روش کاراتری هستم.
دارم یک جدول درست میکنم که ادعاهای فمنیست ها،ادعاهای مخالفینشون و ایرادات و اشکالات و شواهد رو یکجا داشته باشه،بحث اضافی هم نداره:))

To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
پاسخ

undead_knight نوشته: البته اینکه هدف من تفریحه درسته ولی توی بعضی تاپیک ها اصولا به به نتیجه رسیدن مشکله،مگر اینکه اشتراکات دیدگاه و فلسفی زیاد باشه:)البته متود تو persuasive argument هست(یکی از بهترین نمونه هاش) که خب من بیش از اقناع مخاطب دنبال برانگیختن مخالفت هستم:))
در واقع من هم به جای بحث کردن دنبال روش کاراتری هستم.
دارم یک جدول درست میکنم که ادعاهای فمنیست ها،ادعاهای مخالفینشون و ایرادات و اشکالات و شواهد رو یکجا داشته باشه،بحث اضافی هم نداره:))

هدف منهم تفریح است و آنچه این نوشته شده بیشتر جنبه‌ی کمیک داشته، حرفهای اصلی خود را در جستار «پدافند» زده‌ام و خواهم زد. اما تفریح کردن با اعصاب دیگران «تمام مدت» روش خوبی‌ نیست. E403
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 2 مهمان