03-13-2013, 04:44 PM
تنهایی، آنچنانکه مردان آنرا تجربه میکنند:
[ATTACH=CONFIG]1491[/ATTACH]
:e058:
[ATTACH=CONFIG]1491[/ATTACH]
:e058:
زنده باد زندگی!
Dariush نوشته: نخست سپاس بابت این پیک که به شکلی مدون، موجز، بیخلل و همهجانبه موضوع را واکاوی و جمعبندی کردید.
اگر پستهای پیشین مرا خوانده باشید ، میدانید که در بیشینه مواردی که گفتید با شما همرای هستم . اما چند نکتهی ظریف لابهلای پیکتان هست که میخواهم قدری بیشتر روی آنها گفتگو کنیم . نخست آنکه به نظرم قدری از آنچه من گفتم ، منحرف شدیم . اما میخواهم از همان نگاهی که شما ارائه کردید به این اختلاف بپردازم و نظر شما در مورد حس مالکیتی که مرد و خانواده در قبال زنان خانهی خود دارند ، آنگاه که آن حالتها و شکلهای زیستن انسانهای نخستین دگرگون گشتهاند و به امروز رسیده است جویا شوم . مسلم است که این موضوع نیز توضیحات فرگشتیک دارد ، اما به هررو این وضعیتیست که با آن روبرو هستیم که زنان همچون آبرو، حیثیت، دارایی و ... انگاشته میشوند طوریکه اگر خللی بر آن وارد آید، چه زن مقصر باشد و چه نباشد، چه نیاز اولیه ، غریزی و انسانی او باشد و چه نباشد، باز زن همچون یک دشمن خارجی انگاشته شده و هیچ معلوم نیست سرنوشتش به کجا بیانجامد. مقایسه کنید وضعیت مثلا پسر معتاد را با زن خانهداری که در تاریکی شب چند مرد به او حملهور شده و به او تجاوز کردهاند(!). به نظرتان آن اهمیتی که زن در جوامع بدوی داشت و نیاز به حمایت و رفع نیازها، اکنون گریبان زنان را نگرفته و دست و پایشان را نبسته ؟ چنانکه گویا زنی نمیتواند نخواهد این حمایتها را. اینها به نظرتان تیغ دولبهای نیستند؟ به خصوص که اینها با تعصبات دینی نیز آمیخته شده . اینچنین است که این حس مالکیت و دارایی انگاشتن زنان در موارد زیادی باعث سلب اختیار و تصمیم گیری زن در مورد خود شده است. .
Dariush نوشته: در بخش دیگر ، ما قدری نیاز به توضیح در مورد آزادیهای فردی و محدودیتهای موجود برای هر دو جنسیت زن و مرد داریم . آنچه شما از هزینههای زندگی، میفرمایید، هیچ حرفی درشان نیست. اما زن چگونه میتواند خود را از این قالب خارج کند؟ مرد (مثل من) میتواند خیلی راحتتر قید هرچه زن و زندگی را زده و به زندگی خود بپردازد بدون آنکه کسی به او ایراد بگیرد و از خانه و خانواده و جامعه ترد شود (و مثل من خیلی اوقات تحسین هم شود). زن اما؟ «پیر دختر» و مایه ننگ خانواده و هزار چیز دگر.مرد هم میشود مرد عزب که زمینی که بر آن خوابیده هرشب هزار بار او را لعنت میکند و ناقص است و لابد عیبی داشته و حتما خواجه بوده و شاید مفعول است. متحیرم از این قیاس شما، چون از نزدیک چند نفر مرد هرگز ازدواج نکرده میشناختم و دیدهام چه تحقیری از سوی «زنان» خانوادهی خود متحمل میشوند، اما آنچه برای من بیشتر از این قیاس شگفت انگیز است روش شماست، که من آنرا پیشتر به عنوان نگرشی توام با ایراد منطقی
.
Ouroboros نوشته: قیاسی که شما میکنید نامربوط است. مثلا سیگار کشیدن مردان را با سیگار کشیدن زنان مقایسه میکنید و اینکه موردی برای سیگار کشیدن مردان وجود ندارد را نوعی کهتری بخصوص و خودویژه برای زنان میانگارید. این همان خبطیست که نخستین بار فمینیستها مرتکب شدند و به این توهم رسیدند که مرد بطور سنتی برتر از زن بوده. آنچه مردانه تلقی میشود و در انحصار مردان است برای زنان ناپسند، و آنچه زنانه انگاشته میشود و مطلقا متعلق به زنان برای مردان ناپسند شمره میشود. سیگار کشیدن زن را باید با آرایش کردن مرد بسنجید. تحقیر لاشیگری زن را باید با کونی بودن مرد مقایسه بکنید، تحقیر زن شاغل را با تحقیر مرد خانهدار همنسجی بکنید، دیهی کمتر زن را بگذارید کنار وظیفهی جهاد، ارث بیشتر را بگذارید بقل ختنه و ...
Dariush نوشته: از سویی ، باید وسعت یک مشکل را نیز بسنجیم . مردانی که به رفتارهای زنانه گرایش دارند چند درصد هستند ؟ میدانم که منظورتان نه فقط رفتار زنانه ، بلکه هرگونه رفتار «ناشایست برای یک مرد مقاوم و کوه درد(!)» است . اما به هر حال بازهم این همه که مشکلات اینچنینی زنان فراگیر هستند، برای مردان نیست .
Ouroboros نوشته: پس چیزی که هست اینست که مشکلات زنان بزرگنمایی میشوند، بیهوده جنسی جلوه داده میشوند و حساسیت غریزی شما به آنها هزار برابر شدیدتر است(به دلایلی که پیشتر آمد)، اگرنه آمار و دادهها همگی نشان میدهند که فراگیری یا عمق مشکلات و مصائب زنان در کم و بیش همهی زمینهها به مراتب درجات کمتر از همانهای مردهاست.
Ouroboros نوشته: یک چیز دیگرهم هست: ناتوانی فمینیسم و جهانبینی مبتنی بر درک فمینیستی در شناخت «مزیت زنی»، که به عنوان «زنستیزی خیرخواهانه» رد میشود: چون زنان قدرت «واقعی» نداشتهاند تمام مزایایی که در یک جامعهی سنتی از آنها بهره میبرند بر ایشان در مقام یک گروه اجتماعی تحمیل شده بوده، و مردان از آنجاکه تمام قدرت «واقعی» را در اختیار داشتهاند هر امتیازی که داشتهاند انتخاب خودشان و «مزیت» بوده. طبق همان منطق است که تمام مصائب زنان به گردن مردها، و هر کاستیها و فلاکتی که مردان متحمل میشدهاند انتخاب خودشان تلقی میشود.بنظر میرسه هم ویکیپدیا در تصرف فمینیستهاست هم فضای اجتماعی رو طوری در اختیار گرفتند که نشه چیزی علیه شون گفت ،امثال مثالی که شهریار گرامی گفت.
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound
Russell نوشته: بنظر میرسه هم ویکیپدیا در تصرف فمینیستهاست هم فضای اجتماعی رو طوری در اختیار گرفتند که نشه چیزی علیه شون گفت ،امثال مثالی که شهریار گرامی گفت.این برآمده از قابلیت منحصر بفرد زنان در جلب کردن و بسیج احساسات به نفع خود است . این راهکاری که شما میفرمایید اگرچه ضروری و قابل دستیابی است ، اما موثر نیست (یا به عبارت بهتر عقیم میماند) چرا که آنقدر که دستگاه پروپاگاندای فمینسیتها قدرتمند است ، مردانی چون من و شما یا آنقدر انگشتشمار هستیم که فریادمان به جایی نمیرسد یا اینکه معمولا با بیخیالی از کنارشان رد میشویم و میگوییم «بگذار اینقدر قُر بزنند تا بترکند!» غافل از اینکه اینها آنقدر با بیشرمی یک به یک دارند سنگرها را تصرف میکنند که در نهایت هیچ معلوم نیست که به کجا قرار است برسیم . بعضی از چیزهایی که میبینم و میشنوم دیگر شگفتآور که نه ؛ وحشتزا هستند ؛ در آینده بیشتر در این مورد حرف میزنم .
یکسری راهکار هم بنظر من برای مبارزه برای دفاع از حقوق مردان نیاز داریم
Dariush نوشته: این برآمده از قابلیت منحصر بفرد زنان در جلب کردن و بسیج احساسات به نفع خود است . این راهکاری که شما میفرمایید اگرچه ضروری و قابل دستیابی است ، اما موثر نیست (یا به عبارت بهتر عقیم میماند) چرا که آنقدر که دستگاه پروپاگاندای فمینسیتها قدرتمند است ، مردانی چون من و شما یا آنقدر انگشتشمار هستیم که فریادمان به جایی نمیرسد یا اینکه معمولا با بیخیالی از کنارشان رد میشویم و میگوییم «بگذار اینقدر قُر بزنند تا بترکند!» غافل از اینکه اینها آنقدر با بیشرمی یک به یک دارند سنگرها را تصرف میکنند که در نهایت هیچ معلوم نیست که به کجا قرار است برسیم . بعضی از چیزهایی که میبینم و میشنوم دیگر شگفتآور که نه ؛ وحشتزا هستند ؛ در آینده بیشتر در این مورد حرف میزنم .بنظر من فمینیستها اگر بیایند بیرون واقعا آن تئوزیهایشان را در معرض عموم مورد نقد و مناظره قرار دهند و مردم بدانند واقعا چه میگویند ضربه بزرگی میخورند.آنقدرها هم ضربه ناپذیر نیستند.اساسا با این مزخرفاتی که سر هم میکنند و توهمات هم خودشان بجایی نمیرسند و یکجا بالاخره این سرباز میکند.یک جنبش پادسکسیسم واقعی لازم است،حداقلش اینست که راه را برای حرکتهای بعدی باز میکند.
آیا جایی گوش مردان و مردمان زنگ خواهد زد و این انفعالشان در قبال این تحرکات و تحریکات جایی متوقف میشود؟ به نظرم اگر هم اتفاق بیافتد ، خیلی دیر چنین چیزی پیش میآید.
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound
Russell نوشته: بنظر میرسه هم ویکیپدیا در تصرف فمینیستهاست هم فضای اجتماعی رو طوری در اختیار گرفتند که نشه چیزی علیه شون گفت ،امثال مثالی که شهریار گرامی گفت.
یکسری راهکار هم بنظر من برای مبارزه برای دفاع از حقوق مردان نیاز داریم
Russell نوشته: بنظر من فمینیستها اگر بیایند بیرون واقعا آن تئوزیهایشان را در معرض عموم مورد نقد و مناظره قرار دهند و مردم بدانند واقعا چه میگویند ضربع بزرگی میخورند.آنقدرها هم ضربه ناپذیر نیستند.اساسا با این مزخرفاتی که سر هم میکنند و توهمات هم خودشان بجایی نمیرسند و یکجا بالاخره این سرباز میکند.یک جنبش پادسکسیسم واقعی لازم است،حداقلش اینست که راه را برای حرکتهای بعدی باز میکند.مشکلی که اینجا هست نوعی پذیرش ناخودآگاه و سنتی مظلومیت ذاتی زنان توسط بخشهای وسیعی از جامعه، از جمله بخش قابل توجهی از مردان . چنان که امیر هم در پست پیشین خود به خوبی آنرا نمایاند و من هم به طور تلویحی به آن اشاره کردم : مرد = کوه درد ، زن = بهشت زیرپایش است . یعنی هتا در مثلها و سخنان روزمره و عادی هم چنین چیزهایی رواج دارند. از این گذشته ، شما فکر میکنید مردم به استدلال و شواهد تاریخی گوش فرا میدهند؟ مردان باید «مرد» باشند و جایی هم حقش زیر پا گذاشته شد ، اشکالی ندارد، این زن است که همه جا مورد توجه است. امیر درست میگوید که ما قربانی نوعی نگاه تبعیض آمیز و مضحک بوده و هستیم که انگار مرد باید یک روئینتن باشد و زن همچون گلی که اگر برای حفظش جانمان را از دست بدهیم، باید افتخار کنیم . این اگر تبعیض علیه مردان نیست پس چیست؟ حال میدانید چه چیزی در این نمایش وقیحانه به شدت مضحک است؟ اینکه همهی اینها به کلی دگرگون نمایانده میشود . و برای اینکه این طنزِ آمیخته با عوامفریبیِ بیشرمانه غنیتر شود، مردان هم با این جریان همدست شده و خودشان توی سر خودشان میزنند. چند مرد را دیدهاید که حالا یا به خاطر *لیسی یا به خاطر ناآگاهی و یا به سبب خاکبرسری سرشان را پائین گرفتهاند تا فمنیستها چپ و راست به آنها پسگردنی بزنند؟