دفترچه

نسخه‌ی کامل: چرایی آغاز تالار داستان‌های ِ اروتیک
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13
Russell نوشته: از وقتی برای ما از سخن از بیسوادی و پارتی بازی انیشتین در بردن جایزه نوبل و اوردن نام ِ ژیژک و ویتگشتاین کرده‌ای مشغول ریسه رفتنم و نمیتونم دیگه به هیچ عمل جنسی یا غیر جنسی مشغول باشم،ولی بخاطر تو هم شده باشد یکی به افتخار پیشوا (!!) و باقی یهودستیزان میزنم !!
حالا اینها را رها کنیم، کمی برای ما از گولد بگو

خواستی میتونی حال و هوا رو عوض کنی و درامش کنی و ما را به گریه بندازی، از خاطرات اوایل کودکیت بگو و اینکه چطور اینجور عقده‌ای شدی !!
پ.ن:
چه شد؟ تصویر Brown را دیدی احساسات نژادپرستانه‌ات جریحه‌دار شد جیگر

اتفاقا من با سیاها هیچ مشکلی ندارم جیگرE418. براون که جونشو در راه ریشه کنی برده داری داده برام خیلی هم قابل احترامه. مشکل من با یهودیا اینه که همیشه حالشو بردن, خوردن چپوندن سواستفاده شونو کردن و در عین حال از نق زدن و اشک ریختن دریغ نکردن. کافیه بهشون بگی بالای چشت ابرو تا آنتی سمیت و نازی را به شصت و نه زبان زنده و مرده دنیا فریاد بزنن. همممم... دارم شباهت هایی بین فمینیست ها و Yidophile ها میبینم.:e420:
چه کسی گفته زنان پایبندی به اخلاقیات ندارن و نگاهشان به مردان ابزاری هست؟ این مهملات رو چه کسی در ذهن شما فرو کرده؟ تو کدوم جامعه از زنان انتظار وفا و صداقت ندارن؟ تو کدوم جامعه زنی اگه با مردی ازدواج کرده رو مجاز میکنه که اگه اون مرد به اندازه کافی خدمات نمیرسوند راحت ولش کنه بره با مردی که بیشتر بهش خدمات میرسونه؟ واقعا اینقدر حرفات یه دور از واقعیات هست که حتی رغبت نمیکردم جواب بدم. من موندم این زنان تخیلی شما از کجا میان. تو جامعه ما حداقل این موارد برعکس بوده. زنی که بعد از مرگ شوهرش ازدواج میکرده همیشه مورد شماتت قرار میگرفته و حتی توسط بچه های خودش هم طرد میشه در حالیکه مرد کاملا برعکس. مامان دوستم چند سال قبل فوت کرده بچه هاش در به در دنبال زن میگردن براش. به نظرت اگه باباش فوت میکرد هم اینقدر به فکر مامانشون بودن؟ البته من هیچوقت خصوصیتی رو به تمام مردان تعمیم نمیدم. ولی جامعه دست مردان رو بسیار بازتر گذاشته برای بی وفایی. بی اخلاقی. نگاه ابزاری به زن. بی توجهی به فرزند و . .. و مردان در این موارد بسیار کمتر سرزنش میشن. به طور مثال از زنی که همسرش باردار نمیشه انتظار وفاداری ولی مردی که همسرش باردار نمیشه حق مسلمش هست که ازدواج مجدد داشته باشه.یا مثلا یه مرد حق مسلمش هست اگه زنش تمکین نمیکرد یا از سکس زنش راضی نبود بره با کسی دیگه ولی زنی اگه شوهرش فقیر بود و توانای مالی کمی داشت بسیار غیرطبیعی هست که ولش کنه و بره با یه مرد پولدارتر و جامعه دید مثبتی بهش نخواهد داشت. هر چند اکثر زنان فقر شوهرانشون رو تحمل میکنن ولی اکثر مردان سرد مزاجی زنانشون رو با شخصی دیگه جبران میکنن. ( سکس رو برای مردان و پول رو برای زنان مثال زدم چون جامعه این دو نیاز رو برای این دو جنس برابر آورده، وگرنه من همچین دیدگاهی ندارم ) واقعا دیدگاه غیرواقع بینانه و غیرمنصفانه شما بسیار تاسف آور هست. در مورد خواهرتون هم مثالتون بسیار بی ربط هست. منم داداشم از خودم پول میگیره میره هله هوله میخره بعدش به خودم هم نمیده. این خصوصیت یه بچه که چون یه خوراکی رو دوس داره و حاضر نیست با کسی تقسیمش کنه رو پس من به حساب مرد بودنش بذارم و به همه مردان تعمیم بدم؟
shirin نوشته: چه کسی گفته زنان پایبندی به اخلاقیات ندارن و نگاهشان به مردان ابزاری هست؟ این مهملات رو چه کسی در ذهن شما فرو کرده؟ تو کدوم جامعه از زنان انتظار وفا و صداقت ندارن؟ تو کدوم جامعه زنی اگه با مردی ازدواج کرده رو مجاز میکنه که اگه اون مرد به اندازه کافی خدمات نمیرسوند راحت ولش کنه بره با مردی که بیشتر بهش خدمات میرسونه؟ واقعا اینقدر حرفات یه دور از واقعیات هست که حتی رغبت نمیکردم جواب بدم. من موندم این زنان تخیلی شما از کجا میان. تو جامعه ما حداقل این موارد برعکس بوده. زنی که بعد از مرگ شوهرش ازدواج میکرده همیشه مورد شماتت قرار میگرفته و حتی توسط بچه های خودش هم طرد میشه در حالیکه مرد کاملا برعکس. مامان دوستم چند سال قبل فوت کرده بچه هاش در به در دنبال زن میگردن براش. به نظرت اگه باباش فوت میکرد هم اینقدر به فکر مامانشون بودن؟ البته من هیچوقت خصوصیتی رو به تمام مردان تعمیم نمیدم. ولی جامعه دست مردان رو بسیار بازتر گذاشته برای بی وفایی. بی اخلاقی. نگاه ابزاری به زن. بی توجهی به فرزند و . .. و مردان در این موارد بسیار کمتر سرزنش میشن. به طور مثال از زنی که همسرش باردار نمیشه انتظار وفاداری ولی مردی که همسرش باردار نمیشه حق مسلمش هست که ازدواج مجدد داشته باشه.یا مثلا یه مرد حق مسلمش هست اگه زنش تمکین نمیکرد یا از سکس زنش راضی نبود بره با کسی دیگه ولی زنی اگه شوهرش فقیر بود و توانای مالی کمی داشت بسیار غیرطبیعی هست که ولش کنه و بره با یه مرد پولدارتر و جامعه دید مثبتی بهش نخواهد داشت. هر چند اکثر زنان فقر شوهرانشون رو تحمل میکنن ولی اکثر مردان سرد مزاجی زنانشون رو با شخصی دیگه جبران میکنن. ( سکس رو برای مردان و پول رو برای زنان مثال زدم چون جامعه این دو نیاز رو برای این دو جنس برابر آورده، وگرنه من همچین دیدگاهی ندارم ) واقعا دیدگاه غیرواقع بینانه و غیرمنصفانه شما بسیار تاسف آور هست.

عنایت نفرمودید، بنده نگفتم که زنان الزاما نگاهِ ابزاری به دیگران دارند بلکه گفتم آنها به عنوانِ نیروی غالبی که در همیشه در پشت زمینه حضورِ نامحسوس داشتند و مردان پیاده های آنها بوده اند، هرگز نیازی به اصول و قواعدی که در جامعه مردان برای تعامل و تقابل شکل گرفته نداشته اند. اصولی که در اثرِ هزاران سال کشمکش و چالش پدید آمده اند و این مردان بوده اند که لاجرم به ضرورتِ وجودِ این قواعد در بازی پی برده و آنها را وضع کرده و پیش برده اند. نگاهی به تاریخِ جنگها، تمدنها، فرهنگها و هتا هنرها، به روشنی درستی این ادعا را میرساند. به جای باز کردنِ این مقوله و برای کاستن از حجمِ این پیک، من چند واژه را برای شما از فرهنگهای مختلف که به خوبی نشانها دارد از آنچه در درونشان میگذشته، مثال میاورم :

شوالیه : Knight :
نقل قول:man-at-arms, boy, servant; akin to OHG kneht youth, military follower] (bef. 12c)
1 a (1): a mounted man-at-arms serving a feudal superior ; esp: a man ceremonially inducted into special military rank usu. after completing service as page and squire (2): a man honored by a sovereign for merit and in Great Britain ranking below a baronet (3): a person of antiquity equal to a knight in rank b :a man devoted to the service of a lady as her attendant or champion c : a member of an order or society
2 : either of two pieces of each color in a set of chessmen having the power to make an L-shaped move of two squares in one row and one square in a perpendicular row over squares that may be occupied

به نقل از دانشنامه بریتانیکا. جالبترین بخش اش همانیست که زیرش خط کشیده شده.

کابوی :Cowboy

سواره : cavalryman

جنگجو : Warrior:
نقل قول:a man engaged or experienced in warfare ; broadly: a person engaged in some struggle or conflict

نقل از دانشنامه بریتانیکا.


سامورایی : Samurai
[ATTACH=CONFIG]2059[/ATTACH]

دقت داشته باشید که واژگان هر فرهنگ، دربردارنده بار فرهنگی/اجتماعی اصیل و معروفِ هر تمدنی ست و اینجا شوالیه یا سامورایی که من مثال آورده ام، علاوه بر اینکه نشان میدهد تنها مردان بوده اند که در هم در تقابل و تعامل با هم بوده اند، باید به یاد داشت که سامورایی یا شوالیه، نقطه ی اوجِ تعالی اخلاقی یک مرد و برجسته ترین الگو برای مردانِ دگر و جامعه بوده.

ریشه تمامی دیگرِ واژه های شبیه به اینها را در زبانها و فرهنگهای مختلف نیز بگیرید، به نتایجی مشابه میرسید. و البته در فرهنگِ خودمان نیز واژگانی چون جوانمردی، رادمردی، فتوت، لوتی، با مرام و... تماما اشاره به مردان دارند و این نه به معنای تحقیرِ زنان، بلکه به معنای این است که تنها از مردان انتظار میرود که چنین باشند. در فلسفه نیز، تمامِ دستگاهِ اخلاقی از ارسطو گرفته تا اسپینوزا و کانت، تماما تعریف شده در مجموعه مردان است و آنکس که آثارِ اینها را خوانده، به خوبی این را درک میکند. که اینهم باز تنها به این دلیل است که کسی از زنان چنین انتظاراتی نداشته است. من حوصله ندارم و نمیخواهم که از اجتماع نمونه بیاورم، چرا که شما باز اینجا ما را با سیلِ نمونه های مشاهده شده از سوی خودتان مواجه خواهید کرد.

و این چنین است که مردان هزاران سال برای تعالی تمدنِ انسانی جنگیدند، تلاش کردند، کشته شدند، انقلاب کردند، زیر گیوتین رفتند، به سیاه چاله ها رفتند، در اردوگاه های کار اجباری فوج فوج پوسیدند و همچنان نوشتند، اختراع کردند، کشف کردند، فلسفیدند و... بدونِ آنکه زنان در این راه نقشی به اندازه ی یک میلیونیم داشته باشند. اکنون که به اینجا رسیدیم ، تازه از راه رسیده و مطالباتِ فمنیستی خود را علم میکنند. اینکه در همین سد سالی که از عمر فمنیسم میگذرد، آنها نه تنها به تمامِ خواسته های خود بدون کمترین مقاومت و با یاری دیگر مردان رسیده اند که هیچ، کیلومترها هم از آن جلوتر هستند، به نظر شما چه معنایی دارد؟ آیا جز تایید نقشِ پس زمینه ای و غالب آنهاست؟ و همچنین تاییدِ زیستِ انگلی آنها نیست؟

پس از هزاران سال، در یکی دو سده اخیر فرصتی فراهم شده بود که زنان از غالبِ انگلی و پس زمینه ای خود خارج شوند اما اینبار با ترفندی جدید آمدند: فمنیسم! تا زنان بارِ دیگر اختیارِ بدون مسئولیت داشته باشند، قدرتِ نامحسوس داشته باشند، پرستش شوند، پرسش نشوند ،بی دلیل محافظت شوند و...

من شما را درک میکنم. اینجا علاوه بر آنکه من برپادِ شایعه ای هزاران ساله سخن میگویم که در آن هر زن و از جمله خود شما یک «مادر مهربان» ، یک «همسری فداکار» ،یک «خواهر دلسوز» ، یک «جنس لطیف» و... تصویر میشود که برجسته ترین نمودِ زن پرستی ست، حقیقتی پنهان مانده در درازنای اعصار را بازگو میکنم که این نیز برخلاف همه آنچیزی ست که شما دوست دارید باور بکنید. پس من از شما انتظارِ چندانی ندارم و اگرچه دوستانه قصدِ اذیت شما را ندارم، اما اینها را باز خواهم گفت و مقاومتِ شما در پذیرشِ اینها برایم کاملا طبیعی ست.

نقل قول:در مورد خواهرتون هم مثالتون بسیار بی ربط هست. منم داداشم از خودم پول میگیره میره هله هوله میخره بعدش به خودم هم نمیده. این خصوصیت یه بچه که چون یه خوراکی رو دوس داره و حاضر نیست با کسی تقسیمش کنه رو پس من به حساب مرد بودنش بذارم و به همه مردان تعمیم بدم؟
اینکه پانویسی از پست مرا برجسته میکنید و به آن میتازید، نشان از بداخلاقی شما دارد بانو و من هم هیچ قصد تعمیم نداشتم. با اینهمه خواهرِ من بچه نیستا!
شما بی دین ها و بی خداها خودتان قبلا برای من کلی دم از اخلاق زدید و اینکه اخلاق نیازی به دین و باورهای ماورایی ندارد. ولی الان خودتان در تالار مسخرهء داستانهای اروتیک داستانهای غیراخلاقی شخصیت های اراذل و اوباش را گذاشته اید و آنها را آموزنده و دارای آماج و بدردبخور مینامید!
من کاری با دوست دختر داشتن و سکس خارج از قوانین دینی ندارم، ولی دیگر خیانت کردن و براحتی تسلیم هر وسوسه و فرصتی که سر راه قرار میگرد شدن که چیز خوب و مطابق با اخلاق نیست! هست؟
و آیا اساسا تفاوت میکند با آنچه بقیهء اراذل و اوباش و دزدها و جانی ها و ظالمان میکنند و آماج مشروعی دارد جز لذت طلبی صرف و مقید نبودن به اخلاق؟
شما بخاطر روابط جنسی و سکس و لذت طلبی، خرد و اخلاقیات را هم به ابتذال محض کشانده اید.
folaani نوشته: شما بی دین ها و بی خداها خودتان قبلا برای من کلی دم از اخلاق زدید و اینکه اخلاق نیازی به دین و باورهای ماورایی ندارد. ولی الان خودتان در تالار مسخرهء داستانهای اروتیک داستانهای غیراخلاقی شخصیت های اراذل و اوباش را گذاشته اید و آنها را آموزنده و دارای آماج و بدردبخور مینامید!

یعنی سکس چیزی بی اخلاقی است که اگر آنرا داستان کنیم بد میشود؟ (:
Mehrbod نوشته: یعنی سکس چیزی بی اخلاقی است که اگر آنرا داستان کنیم بد میشود؟ (:
خیر من چنین چیزی گفتم؟
شما چنان داستانهایی درج کرده اید که بله طرف دوست دخترش یک دقیقه رفته چشمش دور بوده طرف از فرصت استفاده کرده زرتی با یک دختر دیگری سکس کرده و این کار و بارشان بوده به مدت یک سال و این چرندیات خلاصه! حالا اسمش داستان و اثر هنری و هرچه، بعد میفرمایید که این داستانها به دردی میخورند و برای شناخت آماج انسانها و غرایزشان و نمیدانم این کس شعرها آموزنده هستند!
عزیزم دیگه لذت طلبی و بی بند و باری و عدم تعهد و عدم فکر و خرد و اخلاق و صرفا بر اساس غریزهء جنسی عمل کردن که دیگر محتویاتی ندارد و از این آدمهای مبتذل هم زیاد داریم که اسم اصلیشان نیز بنظر بنده اراذل و اوباش میباشد (مگر اینکه نام جدیدی برای این دسته شان ابداع کنیم)؛ تنها شکلهای متفاوت دارند. آنکه آدم میکشد یا دزدی میکند هم بخاطر خودخواهی و فرصت و توانایی خودش در انجام این کار چنین کاری را انجام میدهد. هیچ آماج ناشناخته و پدیدهء روانشناسی بحث انگیز و چیزی که بخواهیم تازه بفهمیم و تحلیل کنیم و در شگفت شویم، در این مسائل وجود ندارد. از همان زمان باستان بشر قتل و دزدی و تجاوز و بی بند و باری و بی اخلاقی و ظلم و استثمار را شروع کرد تا الان هم ادامه دارد.
شما در مسائل جنسی دیگر دارید بی بند و باری محض و ابتذال مطلق را مطرح میکنید و هیچ ایرادی هم از آن نمیگیرید بلکه میگویید آماج و مسائل آموزنده ای دارد!
نوشتن و خواندن این مزخرفات به درد خودتان میخورد به گمانم!
از یک ور ادعا میکنید که اخلاق را قبول دارید، از طرف دیگر چیزهایی مینویسید/درج میکنید و میخوانید که جز روایت کس شعر محض و کارهای سطح پایین و حیوانی بدون هیچ توجهی به اخلاق و درستی و نادرستی آنها چیزی نیستند.
حال اینکه این کارها توسط افرادی در ظاهر دانشمند و خردمند و روشنفکر و پولدار و خوش تیپ و خوش زبان انجام شوند، شاید درنظر امثال شما آنها را متفاوت از سکس و بی بند و باری اکبر نمکی کنند و حاوی کلاس و هنر و پرستیژ، اما آیا درواقع چیز و پدیدهء متفاوتی است و واقعا محتوای ارزشمندی دارد؟
من در اینها تنها حیواناتی را میبینم که لباس پوشیده اند و به شکل و سر و وضع های متفاوتی درآمده اند و کمی تلاش کرده اند تا برچسب های توجیه کننده و محبوبی را روی خودشان نصب کنند (مثلا برچسب دانش، خردگرایی، روشنفکری) اما آماج و نحوهء تفکر و عمل آنها در اصل و در نهایت و در کل همان است که اراذل و اوباش معمولی و بی سر و پاها دارند.
یارو نوشته بله دوست دخترم رفت من چشمش رو دور دیدم بعد اون یکی دختره رو کردم!!
بقول خودشون کار هر هفته شون هم بوده.
خب این داستان حالا چه محتوایی چه آموزندگی و چیزی برای تحقیق و آگاهی داره مثلا؟
جز اینه که بی و بند و باری و ابتذال افراد رو میرسونه؟
از این افراد زیاد داریم.

پس یکی از اراذل و اوباش هم لابد داستان بنویسه که بله من چند نفر رو سر بریدم بخاطر چند دلار پول توی جیبشون، یخورده از گوشتشون رو هم گذاشتم توی یخچال تا سرفرصت کباب کنم بخورم، یا دزدی کردم، یا همینطوری هوس کردم یجای خلوت یه زنی رو گیر انداختم و بهش تجاوز کردم... .

عجب داستانهای هنری و پرمحتوی و آموزنده!
عجب آماجی!!

توی این داستانها چیز دیگه هم نیامده حداقل که بتونیم ربط بدیم بگیم مثلا طرف عقدهء روانی داشته یا بدبخت بوده پول نداشته و غیره که بخوایم آسیب شناسی کنیم. چیزی که توی این داستانها هست فقط ذکر هوس بازی و بی بند و باری و ابتذال محض این افراد و زندگیشونه (مثل سریال های یکسری از شبکه های ماهواره ای). بعد شما اینا رو بعنوان داستان و خواندنی و هنر یا سوژه های بررسی آماج و جامعه شناسی مطرح میکنید؟

شما برید با همون شبکه های ماهواره ای قرارداد ببندید از این قسم سریال ها منتها پورنوگرافیک ترش رو تولید کنید.
سناریو هم که تا دلتون بخواد هست.
مثلا یه روز شوهره میره بیرون زنه با همسایه سکس میکنه.
یه روز همسایه نیست زنه با سگشون سکس میکنه.
شوهره توی محل کار با منشی سکس میکنه.
توی ماشین هم سکس میکنه.
بعد میاد خونه میبینه یکی داره زنش رو میکنه، میشینه روی کاناپه و تلویزیون نگاه میکنه و به کارشون میخنده.
بعد اون یارو غریبه هه از این مرام خیلی خوشش میاد میگه ایول خوب روشنفکر هستی خوشم اومد بیا با هم دوست بشیم.
بعد اون دوتا با هم شرکت راه میندازن بیزینس میکنن و خیلی موفق میشن.
خلاصه خوشگل ترین و سکسی ترین منشی ها رو استخدام میکنن و هر روز اونا رو میکنن.
و تا آخر عمر با خوشی و خوبی زندگی میکنن و حالی میبرن!!
folaani نوشته: خب این داستان حالا چه محتوایی چه آموزندگی و چیزی برای تحقیق و آگاهی داره مثلا؟
جز اینه که بی و بند و باری و ابتذال افراد رو میرسونه؟
از این افراد زیاد داریم.
پس یکی از اراذل و اوباش هم لابد داستان بنویسه که بله من چند نفر رو سر بریدم بخاطر چند دلار پول توی جیبشون،
??
شما گویا فانتزی انجام یک کار را با انجام خود ان کار یکی گرفتید.
هر کسی فانتزی هایی دارد و نمیتوان آنهارا فروبست. آنهایی که
فانتازی ندارند یا به وارونه، میخواهند فانتزی هایشان را در جهان
فربودین هم انجام داده و ه آنها جامه ی فربود بپوشانند، بیم انگیزند
( اگر فانتزی هایی فرومنشانه باشد). خود دین اسلام برروی فانتزی
بهشت استوار است و اینکه گاه میخواهند انرا در این جهان هم "پیاده"
کنند، میشود تبهکاری. اگر برخی فانتزی ها به شما فشار میاورد، میتوانید
آنرا بجای انجام دادن، بنویسید و اینگونه از ریسگ "گناه" بپرهیزید.
[SIZE=3][/SIZE]
پارسیگر
مزدك بامداد نوشته: ??
شما گویا فانتزی انجام یک کار را با انجام خود ان کار یکی گرفتید.
هر کسی فانتزی هایی دارد و نمیتوان آنهارا فروبست. آنهایی که
فانتازی ندارند یا به وارونه، میخواهند فانتزی هایشان را در جهان
فربودین هم انجام داده و ه آنها جامه ی فربود بپوشانند، بیم انگیزند
( اگر فانتزی هایی فرومنشانه باشد). خود دین اسلام برروی فانتزی
بهشت استوار است و اینکه گاه میخواهند انرا در این جهان هم "پیاده"
کنند، میشود تبهکاری. اگر برخی فانتزی ها به شما فشار میاورد، میتوانید
آنرا بجای انجام دادن، بنویسید و اینگونه از ریسگ "گناه" بپرهیزید.
[SIZE=3][/SIZE]
پارسیگر
منکه نفهمیدم چی گفتی و چه ربطی داشت.
یه چیز رو بگو.
اینکه ما مثلا سریال درست کنیم و توش هوس بازی و بی بند و باری و بی اخلاقی و ابتذال در شخصیت و فکر و رفتار و روش زندگی باشه و اصلا انگار همهء زندگی همینه و کلا شخصیت و تفکر و رفتار اینطوری طبیعیه و پذیرفته و نرمال، بعد اینو توی رسانه ها پخش میکنیم، این چیز بدردبخور و مفیدیه؟ بگیم مضر نباشه، کس شعر نیست؟
طرف میاد این اراجیف رو مینویسه، با چه انگیزه ای، و دیگران با چه انگیزه ای میخونن؟
بنظر من که آدم باید خیلی علاف باشه که وقت و انرژیش رو حتی چند دقیقه صرف این کس شعرها بکنه. وقت و انرژی دیگران رو هم درست نیست اینطوری هدر داد. و بنظر بنده درست نیست جامعه و نوجوان ها و مردم رو با این جفنگیات منحرف کرد و این منش و رفتارها رو طبیعی و پذیرفتنی جلوه داد و جا انداخت.
حالا شما میگی چی؟ میگی جلوش رو نگیریم؟ منم که نگفتم لزوما باید جلوش رو گرفت، فقط گفتم کس شعره و آدمهایی علاف و از همون قماش اهل نوشتن و خوندن این موارد هستن.
مسائل شخصی هم با عمومی تفاوت میکنن.
من مثلا خودم فیلم سکسی دارم و موقع جلق و برای شبیه سازی و ارضای مناسب ازشون استفاده میکنم! ولی هیچوقت این فیلم ها رو به کسی ندادم و تعریف نکردم و یاد ندادم. نیازی هم به این کار نمیبینم! چون بنظر من این کار درست نیست و حداقلش ریسک داره که دلیلی نداره به جان بخرم. هرکس مسائل شخصی خودش رو خودش میدونه و یک شرایط و ظرفیت و عکس العملی و سرنوشتی ممکنه داشته باشه، به دیگران مربوط نمیشه و لزوما روی دیگران یا در سطح وسیع روی جامعه نمیشه اون رو تعمیم داد. مسئولیت آدم وقتی کاری رو تنهایی و واسه خودش میکنه خیلی کمتره تا اینکه اون رو عمومی کنه و دیگران رو هم بدون اینکه از نتایج اون و درستیش مطمئن باشه آلوده بکنه.

ضمنا من مدافع اسلام نیستم که ربطی به من داشته باشه.
تازه بحث اسلام و دین و این حرفا هم کلا یه چیز دیگس و باز شما دارید مغلطه میکنید.
اون بحث حور و عیاشی بهشت داستانش با واقعیت زندگی که اینجا هست خیلی فرق میکنه.
اینجا همه انسان هستیم در یک شرایط سخت و خطرات بسیار و احساسات داریم و رنج و آزار بهمون میرسه از بابت این مسائل و بی بند و باری عدم تعهد اخلاقی دیگران و ظلم استثمار و بی وفایی و دروغ و خیانت و غیره. اینجا مسائل واقعی و جدیه. اما بهشت و حور و غلمان و هرچی هست افسانه یا واقعیت، بهرحال شرایط اونجا رو با شرایط و واقعیت های این جهان و زندگی ما نمیشه مقایسه کرد. مثلا اونجا خطر شکنجه و ظلم و استثمار و گرسنگی و تنهایی و خیلی خطرات دیگر وجود نداره، رنجی نیست. حور هم لابد حالش رو میبره، هرچی هست حداقل رنج نمیکشه. بهرحال فرض بر اینه که اونجا همه چیز ردیفه و محدودیت ها و مشکلات جدی و بزرگ این جهان خاکی درش وجود ندارن.
اما داستانهای فانتزی سکسی که این افراد تعریف میکنن دربارهء همین زندگی الان ما در همین جهان است با همین شرایط. تازه جایی هم ندیدم که اشاره کرده باشه که اینا همش تخیلی بوده. مثل بعضی برنامه های مستند و اینا توصیه هم نزده که خودتون تنهایی توی خونه از این کارها نکنید چون خطرناکه :e057:
کسی نمیتونه بحث بهشت رو به این جهان تعمیم بده. این روشنه. نمیتونه بگه چون توی بهشت مثلا تن پروری میکنیم و راه به راه به حوری و غلمان میرسیم و سکس میکنیم پس در این زندگی در همین دنیا هم میتونیم همین کار رو بکنیم. کسی چنین برداشتی نداره. داره؟ احمقانس همچین فکری.
تازه داستان بهشت هم برای امثال من دیگه اهمیتی نداره و اینقدر علاف نیستم که بهش فکر کنم و بتونم ازش لذت زیادی ببرم. کارهای مهمتر و واقعی تری در همین زندگی جاری در همین جهان واقعی دارم که باید انجام بدم. شاید اصلا خدا و ماوراء و بهشتی هم در کار نبود. بهرحال بود و نبودش الان برای من دیگه زیاد فرقی نمیکنه.
حالا شما بیاید کلی داستان بنویسید راجع به زندگی ایدئال توی بهشت، به هیچ درد عملی برای من نمیخوره.
من اینو فهمیدم که باید دنبال چیزهای واقعی و کاربردی بود. دنبال واقعیت و عمل.
البته یوقتایی مثلا موسیقی گوش میکنم یا تخیل میکنم انرژی و انگیزه پیدا میکنم، ولی داستان بی بند و باری و ابتذال فکر و رفتار انسانها حالا چه واقعی چه فانتزی، واقعا چیز مفیدی درش نمیبینم! یک مسئلهء شخصی و کس شعرهای تراوش کرده از مغزهای پوک یک کسانی هست صرفا. یعنی من اینقدر علافم و اینقدر سطح پایین که این کس شعرها و زباله ها بخوان مایهء وقتگذرانی من باشن و منو سرکار بذارن؟!

ضمنا من اگر بخوام آدم متعهد به اخلاق باشم، پس چطور تفریح و رویای من زیر پا گذاشتن اخلاقه؟
حداقل اگر میخوام از این محدودیت ها آزاد باشم، و تخیل میکنم، توی تخیلم زندگی واقعی و این جهان رو تصور نمیکنم، بلکه مثل همون بهشت و اینا طوری تصور میکنم که پیشفرض ها و شرایط دیگری داشته باشه که در اونجا این کارها منجر به زیر پا گذاشتن اخلاق نشن و چنین محدودیت ها و مشکلاتی وجود نداشته باشن. اینطوری مشخص میشه که من واقعا برای اخلاق ارزش قائل هستم، وگرنه اگر اینطور نباشه نشون میده که اخلاق برای من فقط یه چیز تحمیل شده است که در ظاهر میگم درسته و فقط بخاطر اینکه مجبور هستم به هر دلیلی بهش عمل کنم هست که فعلا اون رو زیرپا نمیذارم، و اگر فرصت کنم براحتی اون رو زیرپا میذارم.

بنظر من حتی فکر کردن و گفتن چیزهایی که مربوط به این جهان واقعی میشن، یعنی میتونن در واقعیت تاثیر عملی بذارن و تحقق پیدا کنن، خطرناک و مسئولیت آور هستن.
چیزی مثل بهشت مربوط به این جهان نمیشه و تازه شرطش رعایت یکسری اصول و اخلاقیات در این جهان است (حداقل چیزی که من به شخصه اعتقاد دارم!).
نقل قول:اینکه گاه میخواهند انرا در این جهان هم "پیاده" کنند، میشود تبهکاری
اگر شما تونستی واقعا با شرایط اخلاقی پیادش کنی، پیاده کن؛ بنظر من مشکل نداره.
اما در این جهان واقعیت و محدودیت ها و مشکلات بیش از آنی هستند که بشه چنان چیز ایدئالی را بطور کامل و بدون نقص و زیرپا گذاشتن اخلاق محقق کرد.
با صرف دوست دختر داشتن و سکس کردن خارج از دین هم که بنده مخالفت نکردم. خودم شاید نکنم، ولی دیگه بهش گیر هم نمیدم و دیگران رو بخاطرش سرزنش یا محکوم نمیکنم. ولی بنظر من باید احساس مسئولیت و وفاداری در بین باشه. چه عاطفی و چه فیزیکی.
چیزی که بنده باهاش مخالف هستم مواردی هستن که در واقعیت بصورت اخلاقی ممکن نیستن. حداقل تاحالا!
وگرنه شما روبات درست کن از آدم بهتر بعد با همشون سکس کن اصلا اند بی بند و باری باش.

ما با آدمهای واقعی ضعیف و دارای خیلی پیچیدگی ها و وابستگی ها و ضعفها و خطرات سروکار داریم.
اینطوری نمیشه اخلاقی باشه که شما با یکی دوست باشید ولی هیچ تعهد و وفاداری و احساس مسئولیتی نسبت بهش نداشته باشید و پشت سرش هرکاری خواستید بکنید.
یک انسان وقتی طرف انسان دیگر میره و اعتماد میکنه و سرمایه گذاری میکنه محبت میذاره وسط صداقت میذاره (که باید بذاره وگرنه اخلاقی نیست)، این مسئولیت داره همینطوری کشکی نیست که زیرپاش بذاری. دو طرف بصورت ضمنی یک قولهایی به هم میدن یک حرفهایی میزنن، حتی اگر صریحا به زبان نیارن. و این کار رو باید هم بکنن، و اصلا شده صریح و رسمی هم بکنن. اگر نکنن درست نیست، و اگر عمدا طور دیگری وانمود کنن درست نیست.
نمیشه همینطوری انسانها رو مثل دستمال مچاله کرد و دور انداخت و به حال خودشون رها کرد.
سرنوشت انسانها و وقت و انرژی و آرزوهاشون شوخی نیست!
عواطف انسانی مهم هستند.
سلامتی انسان مهمه.
وقتش مهمه.
آیندش مهمه.
نمیتونید اینها رو به هیچ بگیرید و ادعا کنید که اخلاقی عمل میکنید.
حتی اگر طرف مقابل حالیش نباشه یا حتی بگید خودش میدونه و راضیه!
من باشم خودم راضی نمیشم به این کار، چون فکر میکنم اون نمیفهمه اون خره اون نفهمه اون دیوانس و بهرحال داره اشتباه میکنه ولی منکه میفهمم و میدونم!
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13