دفترچه

نسخه‌ی کامل: حقِ توهین به مقدسات!
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12
تعریف معنویت خودش یک مشکل بزرگ هست،یادمه یک روانشناسی از این شاکی بود که معیارهای معنوی بودن رو اینقدر گل و گشاد تعریف میکنند که خداناباور ضد دین هم گاهی توش جا میشه!:))
مثلا به این تعریف نگاه کنید""deepest values and meanings by which people live.""اینجور چیزها چه ربطی به دین داره،چه ربطی به خدا داره؟! :)
folaani نوشته: چون بطور مثال همین مسئلهء آزادی بیان و سانسور اینترنت و این حرفها را درنظر بگیرید، واقعا سانسور چنین گسترده و شدید و سرکوب در این زمینه در کجای اسلام است؟ آیا اجماع و قطعیتی در این مورد وجود دارد؟
من نمیدانم دیگر چه قرار بود در اسلام باشد در مقابله با آزادی بیان که نیامده؟
میخواهید محمد 1400 سال پیش حکم فیلترینگ اینترنت را میداده که حالا پیدا نمیکنید میگویید اسلامی نیست !!
در آن زمان روش فیلترینگ بریدن سر مخالفان بوده که کم کاری از محمد دیده نمیشود و هر جا توانسته ترور کرده و سر بریده.
امروز هم که حکم ازتداد و کفرگویی مورد اجماع اسلامیون و ایت الله‌هاست در قانون ج.ا هم آمده، در قرن 20‌ام هم یک نمونه گهر بار معروف جهانیش رو حمینی با دادن دستور قتل سلمان رشدی نشان داد به دنیا.
تازه این حکم ارتداد بود تنها،در اسلام اساسا آزادی وجود ندارد که بخواهد مربوط به بیان باشد یا جای دیگر.خود نام دین معنیش تسلیم به الله مدینه.
البته در عرفان و معنویت احتمالا میتوان تسلیم شد و همزمان آزاد هم بود !!
نکند تا خود محمد شخصا نیاید بگوید این‌ها جزو اسلام است میرود جزو توطئه‌ی ِ آخوندها؟!!
iranbanoo نوشته: من با این معنویت شما مشکل دارم.
این معنویت چیست؟از خود گذشتگی و خود فروشی به ایدئولوژهایی که معلوم نیست پایه و اساسش اخلاقی است؟
معنویت کلی و بنیادین است.
ممکن است کسی مذهبی باشد اما معنوی نباشد.
افراد میتوانند معنوی باشند و مذهبی نباشند.
به نگر بنده معنویت واقعی روی تفسیر از اسلام هم تاثیر میگذارد.
بنظر بنده معنویت یک چیزی اصیل تر و ذاتی تر از مذهب است.
البته لزوما منافاتی با مذهبی بودن هم ندارد، و شاید بعضی ها از معنویت به مذهبی بودن هم برسند.

معنویت یعنی همین که به خدا و ماورا و روح و نیکی و هدف و قوانین الهی در جهان به یک صورت درونی باور و گرایش داشته باشی. ولی مذهب میتواند خیلی سطحی و از روی ترس و سنت و غیره باشد. ممکن است یک درک و گرایش ذاتی حقیقی به ماهیت حقیقی خداوند و خلقتش نباشد و صرفا کلیشه ها و چیزهای حفظی و تلقینی و تقلیدی باشد. یک مذهبی غیرمعنوی هرچند ادعای خلافش را بکند، ممکن است ماهیت و هدف حقیقی خداوند را درک مستقیم نکرده باشد و کم و بیش چهرهء انسانی/مادی قائل است برای او، یا در چهارچوب عقل خشک تصور میکند. چنین فردی نمیداند که در هرچیزی نیکی و شکوه خداوند موج میزند و هدف خردمندانه و متعالی داشته است. به زبان ممکن است این حرفها را بزند، اما یک درک واقعی ندارد. مثل کسی که یک چیزی را خودش تجربه نکرده و صرفا بر اساس گفته ها و شنیده ها و دیده هایش از دیگران و یک مشت تئوری خشک تصور میکند و حرف میزند.

نقل قول:اصولا معنویتی در کار نیست و هر کس میتواند داو معنوی بودن داشته باشد!
ادعا را که هرکسی میتواند داشته باشد.
حرف بند هم ادعای خاصی از این دست نبود درمورد شخص خاصی.
صرفا نظرم را گفتم که اگر کسی معنویت داشته باشد، دیدگاه و تفسیرش از دین هم میتواند خیلی تفاوت بکند.
از نظر تئوری و عقل خشک مذهبیون بدون معنویت این تفاوتها قابل درک و توجیه نیستند، اما برای یک معنوی اینطور نیست.

نقل قول: خیر اینطور نیست.و این دوباره بازی خود همین روحانیون و اسلامیست هاست در برابر اینهمه روشنگری و بیداری تقریبی مردم.اگر مردم کاملا بیدار شوند که کار این جماعت تمام است.منتهی در این مرحله دوباره سعی بر خواب کردن مردم دارند و با این توجیهات بی پایه سعی می کنند این همه معما را به راحتی پاسخ دهند و حس کنجکاوی و واقعیت پذیری افراد را پوچ کنند.
میتواند اینطور هم نباشد.
این هم یک ادعا و یکی از احتمال هاست.
اصلا ما کار نداریم که دیگران بر چه اساسی با اینها بازی میکنند یا نمیکنند.
بنده بطور مستقل اینطور فکر میکنم. ارتباطی با دیگران ندارم، بر اساس تجربه و دریافت شخصی است، و تحت تاثیر تلقین و تبلیغات دیگران نیستم.

نقل قول: از نظر من ج.ا نمونه ی تمام عیاری از حکومت ناب محمدیست. و چه بسا بهتر از آن.
این هم یک ادعای بزرگیست و فکر نمیکنم بتوانید آنرا ثابت کنید.
البته بنده متخصص در این زمینه نیستم و حوصله و انگیزهء چنین بحثهایی را هم ندارم، ولی تاجاییکه میدانم اینطورها هم نیست و خیلی افراد حتی متخصص درمورد اسلام نظر دیگری دارند. قطعیتی وجود ندارد. اجماعی وجود ندارد.
مثلا یکی ممکن است اعتقاد داشته باشد که باید با مفاسد اقتصادی به شدت برخورد شود و رعایت هیچکس در این زمینه نشود. گنده هایشان را بگیرند و مثل مردم عادی محاکمه و مجازات کنند، و شاید باید تمام اینها علنی باشد و مردم آنها را بشناسند.

نقل قول:سانسور و اینترنت و این مسائل که اوج شکوفایی ایدئولوژی محمدیست و انصافا برادران سانسور چی خوب از پس تکلیف اسلامیشان بر آمده اند.....
بنده که خیلی شک دارم.
اسلام فقط یکیست و آن هم اسلام طالبانیست! [عکس: 31.gif]
undead_knight نوشته: تعریف معنویت خودش یک مشکل بزرگ هست،یادمه یک روانشناسی از این شاکی بود که معیارهای معنوی بودن رو اینقدر گل و گشاد تعریف میکنند که خداناباور ضد دین هم گاهی توش جا میشه!:))
مثلا به این تعریف نگاه کنید""deepest values and meanings by which people live.""اینجور چیزها چه ربطی به دین داره،چه ربطی به خدا داره؟! :)
خداناباور ضد دین بنظر بنده معنوی واقعی نیست. شاید آدم خوبی باشد و استعداد معنویت را داشته باشد. یک بخشهایی از معنویت را شاید.
معنویت بدون یک پایهء فرامادی که نمیشود.
Russell نوشته: من نمیدانم دیگر چه قرار بود در اسلام باشد در مقابله با آزادی بیان که نیامده؟
میخواهید محمد 1400 سال پیش حکم فیلترینگ اینترنت را میداده که حالا پیدا نمیکنید میگویید اسلامی نیست !!
در آن زمان روش فیلترینگ بریدن سر مخالفان بوده که کم کاری از محمد دیده نمیشود و هر جا توانسته ترور کرده و سر بریده.
امروز هم که حکم ازتداد و کفرگویی مورد اجماع اسلامیون و ایت الله‌هاست در قانون ج.ا هم آمده، در قرن 20‌ام هم یک نمونه گهر بار معروف جهانیش رو حمینی با دادن دستور قتل سلمان رشدی نشان داد به دنیا.
تازه این حکم ارتداد بود تنها،در اسلام اساسا آزادی وجود ندارد که بخواهد مربوط به بیان باشد یا جای دیگر.خود نام دین معنیش تسلیم به الله مدینه.
البته در عرفان و معنویت احتمالا میتوان تسلیم شد و همزمان آزاد هم بود !!
نکند تا خود محمد شخصا نیاید بگوید این‌ها جزو اسلام نیست و توطئه آخوندهاست !!

ببینید بنظر بنده این حرفهای شما اغراق است.
در اسلام نقد بدون توهین و تمسخر پذیرفته میشود.
آن سلمان رشدی هم یک کتاب بی سر و ته و فکاهی نوشته لابد که استدلال و سند و بحث منطقی نبوده، یا اینکه شاید هم اینطور نبوده ولی اشتباه تشخیص داده شده و حکم اشتباه درموردش داده اند. شاید هم از بیان درستی استفاده نکرده که توانسته اند این برچسب را بهش بزنند.
بنده که وکیل و مرید آقای خمینی نیستم که بخواهم بر اساس نظر ایشان قضاوت کنم.
برای بنده نظر و فتوای ایشان معیاری نیست.
همه خطاپذیرند.
من برداشت خودم را از اسلام دارم.
تاجاییکه بنده میدانم و ظاهرا در تاریخ هم هست اسناد و نمونه هایش، شما میتوانید هر ایرادی را به اسلام وارد کنید، منتها باید زبانش را بلد باشید و آتو دست ندهید.
تازه یک ایمان آوردن حتی صوری به اسلام هم میتواند امنیت شما را تاحد زیادی تامین کند. یعنی در عین اینکه همه چیز را زیر سوال میبرید و نقد میکنید، میتوانید بگویید خودتان را مسلمان میدانید و به خدا و حضرت محمد ایمان دارید و فقط ابهامات و سوالهایی را که برایتان پیش آمده است میخواهید مطرح کنید و فکر میکنید اسلام برحق است پس باید جواب درخوری برای همهء اینها داشته باشد.

ممکن است بگویید خب این یک نوع حقه است یا اینکه چرا باید مجبور باشم همان صوری هم به اسلام ایمان بیاورم. خب شاید تاحدی حق با شما باشد، ولی بنظر بنده نباید آنرا آنقدرها هم بزرگ کرد. شرایط دنیا و مردمش هیچوقت Perfect نیستند. خیلی ایدئال گرا نباشید. واقعگرایانه نیست. هرچیزی راهی زیرکانه ای میتواند داشته باشد. در مجموع میتوان از این راهها بیشتر حرفهای خود را هم زد و بهانهء قابل اثبات به دست کسی نداد.

ضمنا مطمئن باشید مردم خودشان قضیه را کم و بیش متوجه میشوند!
یعنی میفهمند که شما احتمالا اعتقاد قلبی آنچنانی هم ندارید و صرفا برای امنیت خودتان آن را رسما بیان نمیکنید.
پس این کار شما تبلیغ آنچنانی برای اسلام نمیشود.
تازه شاید اثر معکوس هم داشته باشد!!
اصلا اینکه یک مسلمان اسلام را زیر سوال ببرد شاید موثرتر هم باشد.

این هم که ج.ا چه میکند و چه قانونی دارد بازهم معیار اسلام نیست.
جمهوری اسلامی یک حکومت و سیاست است در دست کسانی که پیامبر و امام معصوم نیستند از نظر اسلامی. ممکن است خیلی ضعف و نقصها و فساد و دروغ درکارشان باشد.

دنیا و مردمش هیچوقت در هیچ چیزی بی نقص نیستند.
شما در همان آمریکا هم ضد اسرائیل صحبت کنید امنیتتان به خطر میفتد.
غیر از اینست؟
نه اینکه لزوما حکومت بخواهد به شما صدمه بزند، اما کسان دیگری همیشه ممکن است بخواهند حساب شما را برسند. و هیچوقت نمیتوان از این خطرات بطور تضمینی جلوگیری کرد.

ریسک همیشه وجود دارد.
folaani نوشته: در اسلام نقد بدون توهین و تمسخر پذیرفته میشود.

دقیقن کجای اسلام چنین چیزی آمده ؟

اسلام حتا حق آزادی دین رو به رسمیت نمیشناسه ! استنادم هم به قرآن سوره توبه آیه 29 هستش :

نقل قول:با كسانى از اهل كتاب كه به خدا و روز بازپسین ایمان نمى‏آورند و آنچه را خدا و فرستاده‏اش حرام گردانیده‏اند حرام نمى‏دارند و متدین به دین حق نمى‏گردند كارزار كنید تا با [كمال] خوارى به دست‏خود جزیه دهند

کسی که منتقد اسلام میشه اول از همه بهش شک کرده ! که بعدش به این نتیجه رسید جاییش مشکل داره و بعد نقدش کرده ! قرآن حتا شک کردن رو هم جایز نمیدونه :

سوره مائده آیه 5 :

نقل قول:امروز چیزهاى پاكیزه براى شما حلال شده و طعام كسانى كه اهل كتابند براى شما حلال و طعام شما براى آنان حلال است و [بر شما حلال است ازدواج با] زنان پاكدامن از مسلمان و زنان پاكدامن از كسانى كه پیش از شما كتاب [آسمانى] به آنان داده شده به شرط آنكه مهرهایشان را به ایشان بدهید در حالى كه خود پاكدامن باشید نه زناكار و نه آنكه زنان را در پنهانى دوست‏خود بگیرید و هر كس در ایمان خود شك كند قطعا عملش تباه شده و در آخرت از زیانكاران است

سوره حجرات آیه 15 :

نقل قول:در حقیقت مؤمنان كسانى‏اند كه به خدا و پیامبر او گرویده و [دیگر] شك نیاورده و با مال و جانشان در راه خدا جهاد كرده‏اند اینانند كه راستكردارند


نقد ؟! حرفها میزنید ها ! شما به مرحله شک برسید جزو زیانکاران هستید و کافر و خوارج و ... هستید اصلن زندگیتان به نقد قد نمیدهد :))
sonixax نوشته: دقیقن کجای اسلام چنین چیزی آمده ؟

اسلام حتا حق آزادی دین رو به رسمیت نمیشناسه ! استنادم هم به قرآن سوره توبه آیه 29 هستش :

کسی که منتقد اسلام میشه اول از همه بهش شک کرده ! که بعدش به این نتیجه رسید جاییش مشکل داره و بعد نقدش کرده ! قرآن حتا شک کردن رو هم جایز نمیدونه :

سوره مائده آیه 5 :

سوره حجرات آیه 15 :

نقد ؟! حرفها میزنید ها ! شما به مرحله شک برسید جزو زیانکاران هستید و کافر و خوارج و ... اصلن زندگیتان به نقد قد نمیدهد :))
چقدر مغلطهء بی سر و ته.
کفتم که معیار در اسلام اعتراف خود فرد است.
تاجاییکه بنده میدانم و از خود مذهبیون و منابع معتبرشان خوانده ام.
از مراجع مذهبی هم میخوای سوال کنیم!
این آیات هم اصلا اونطور مبهم و اغراق آمیزی که شما میگید معنا نمیدن و تفسیر نشدن.
ضمنا ایمان نداشتن هم در اسلام باعث حکم ارتداد نمیشه.
همچنین تاجاییکه میدانم شک داشتن هم جرم نیست.
ممکن است گناه باشد، اما جرمی که مجازات اسلامی داشته باشد نیست.
ایمان بعنوان یک مرحلهء برتر است. درحد پذیرفتن زبانی الله و حضرت محمد میشه اسلام آوردن، که به شما تمام حقوق عمومی و امنیت رو در اسلام میده.
folaani نوشته: در اسلام نقد بدون توهین و تمسخر پذیرفته میشود.
آن سلمان رشدی هم یک کتاب بی سر و ته و فکاهی نوشته لابد که استدلال و سند و بحث منطقی نبوده، یا اینکه شاید هم اینطور نبوده ولی اشتباه تشخیص داده شده و حکم اشتباه درموردش داده اند. شاید هم از بیان درستی استفاده نکرده که توانسته اند این برچسب را بهش بزنند.
پس زمانی که محمد آدم میفرستد سر شاعری که شعر برخلاف او میگوید را ببرد،منظورش چیز دیگری بوده.
وقتی میخواهند سر سلمان رشدی را بخاطر یک رمال تخیلی که در آن سوی دنیا نوشته ببرند،لابد یک کاری کرده تقصیر خودش بوده دیگر !!
منطق عرفانی به این میگویند !!



folaani نوشته: ممکن است بگویید خب این یک نوع حقه است یا اینکه چرا باید مجبور باشم همان صوری هم به اسلام ایمان بیاورم. خب شاید تاحدی حق با شما باشد، ولی بنظر بنده نباید آنرا آنقدرها هم بزرگ کرد. شرایط دنیا و مردمش هیچوقت Perfect نیستند. خیلی ایدئال گرا نباشید. واقعگرایانه نیست. هرچیزی راهی زیرکانه ای میتواند داشته باشد. در مجموع میتوان از این راهها بیشتر حرفهای خود را هم زد و بهانهء قابل اثبات به دست کسی نداد.
اینکه آموزش روش‌هایِ خر کردن و استراتژی برخورد است که البته خودمان بلد هستیم چه بکنیم.
اینکه یکنفر را برویم گولش بزنیم تا سر ما را بخاطر حرفی که میزنیم نبرد معنیش این نیست که طرف ما چیزی بنام به آزادی و آزادی بیان را قبول دارد.




folaani نوشته: این هم که ج.ا چه میکند و چه قانونی دارد بازهم معیار اسلام نیست.
جمهوری اسلامی یک حکومت و سیاست است در دست کسانی که پیامبر و امام معصوم نیستند از نظر اسلامی. ممکن است خیلی ضعف و نقصها و فساد و دروغ درکارشان باشد.
بدبختی اینجاست که آدمکشی و سرکوب آزادی این معصومین از ج.ا بیشتر است.
اینکه اینها چون سیاست است پس قبول نیست هم بیخود است،نکند قرار است اینجا جن و پری عامل اجرای یک ایدئولوژی باشند تا قبول باشد.همه ایدئولوژی‌ها از جمله اسلام (از روز نخست) در اجتماع زمینی با مکانیزم‌هایِ زمینی (شامل سیاست و...) عمل کرده و خواهند کرد،خود محمد که اساسا تمام کارش حکومت و جنگ و سیاست و حکومت بوده،نکند 10 تا زن داشته برای نوبت خواب باهاشان آیه میفرستاده دلایل آسمانی داشته،امروز آخوند ولی میرود زن‌ها را صیغه میکند اما شده ناگهان بدلیل دلایل کثیف زمینی؟!!
Russell نوشته: پس زمانی که محمد آدم میفرستد سر شاعری که شعر برخلاف او میگوید را ببرد،منظورش چیز دیگری بوده.
وقتی میخواهند سر سلمان رشدی را بخاطر یک رمال تخیلی که در آن سوی دنیا نوشته ببرند،لابد یک کاری کرده تقصیر خودش بوده دیگر !!
منطق عرفانی به این میگویند !!

بفرمایید این را بخواند ببینید باید سر کسی را روی آن برید یا نه:
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12