01-20-2013, 04:12 PM
Mehrbod نوشته: خب نیروانا جان بر پایهی همه چیزهایی که میدانیم، راز کارت (: از این چند تا بیرون نیست:انسان موجوده اجتماعیه،پس طبیعتا روابط زیادی با دیگران خواهد داشت.این رابطه ها ممکنه کاری باشه یادوستانه ی معمولی.اینگونه روابطی در حقیقت یک قرارداد هستن.بهم زدنشون راحته چون برقراریشون تابع یک شرایط خاصه و در صورت نبود اون شرایط روز بروز کمرنگتر خواهند شد و ممکنه در نهایت کات بشن.آروین (تجربه): با به هم زدن هر رابطه در رَزانیدنِ (regulate) احساسها بهتر میشویم.
بَیوسِش (چشمداشتن): از پیش همیشه همینجور که گفتی میپذیری که هیچ رابطهای جاودانه نیست و
پیوسته به خودت یادآوری میکنی، پس زمانیکه براستی رابطه به دشواری برخورد و زمان جدایی رسید فاکتور شگفتکنندگی ندارد.
...
جدای اینها شاید هم تنت هنوز داغ بود و درد جدایی جا نیافتاده بود ...؟
تنها یک چیزی که درباره همه ابزارهایی که در بالا امد و رویهمرفته مایهی آسانیدن فرآیند جدایی میشوند باید دانست که اینه که بی هزینه نیستند.
میان خوشی و درد جدایی یک تناسب همیشگی داریم: هر چه رابطه خوشیآورتر باشد، جداییش دردناکتر است و وارونه
همه ابزارهایی که کار را میآسانند از دو راه بیشتر بیرون نیستند:پیشینی | خوشیآوری رابطه را میکاهند: بَیوسیدن پیوستهی اینکه عشق جاودانه نداریم و همهی رابطهها گذری هستند نمیگذارد خودفریبی کرده و خوشی بی حساب و کتاب ببریم.
پسینی | آروین: پس از جدایی با اینکه درد در آغاز بسیار دردناک است، ولی چون پیشتر این چرخه را آروینیدهام میدانیم که
چه کارهایی در این بازهی دلتنگی و افسردگی به ما خوشی میدهند = خودشناسی بالاتر در رویکردگزینی برای خوشی بردن هنگام درد کشیدن
پس شد در اینجا اگر بانو مهتاب و شما هر دو عاشق شوید،
از آنجاییکه مهتاب گرامی به نگر میایند از دستهای هستند که "خود را به عشق میسپرند"، پس
هنگام عاشقی خوشی بسیار بالاتری هم میبرند، ولی زمان جدایی باید [شوربختانه] تاوان (= حساب) پس بدهند.
شما نیروانا جان در سوی دیگر، هنگام در رابطه بودن خوشی کمتر و حساب شدهتری میبری،
هنگام جدایی هم پس حساب درآمد و هزینه (دخل و خرج) ات نزدیک به هم هستند و درد چندانی نمیکشی (:
پ.ن.
درباره بیوسش و خستگی: جلوگیری از ایجاد خستگی
اما یک رابطه ی احساسی فرق داره.
من هرجوری نگاه میکنم میبینم غیرممکنه مثلا الان یه رابطه ی عاطفی داشته باشم و در صورت قطع شدنش،هفته ی دیگه با یکی دیگه.
بعد در طول زندگی چند بار ممکنه اینطور روابطی پیش بیاد؟
خب یه سری فاکتورها نیازه.وقتی به کسی علاقمند میشیم حتما ویژگیهایی داشته که اونو برجسته تر کرده(نظر افراد راجع به این صفات متفاوته).ضمن اینکه احساس عشق یه باره که پیش نیومده.
حداقل خودمن که اینطورم.خیلی زمان میبره که بتونم به کسی علاقمند بشم.بنا بهر دلیلی اگه بهم بخوره بازم زمانی طولانی نیازه که بتونم با نبودش کنار بیام.