دفترچه

نسخه‌ی کامل: سانسورهای سایبری دولت
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41
commander نوشته: آقای روزبه اگر سایت هم میهن برای بقاء مجبور به پذیرش محدودیتهای رایج بود باید بخشی از دیتابیس سایت را حذف کرده و بسیاری از مباحث موضوعی خود را تعطیل می کرد. اینطورها هم که شما فکر می کنی نیست. هم میهن مطابق آرای ادمین آن اداره می شود و مدیران رو هم از بین افرادی همفکر خودش انتخاب می کند.
در مورد فعالیت ها: نقشی که کاربران اینجا در هم میهن به عهده گرفتند، نقش کارگر بی مزد و مواجب هست. این سایت برای حفظ و ارتقاء جایگاه خودش در موتورهای جستجو به مباحث موضوعی احتیاج دارد و زحمت تهیه این مباحث هم بر دوش کسانی مثل کاربران دفترچه هست. علارغم این واقعیت این دسته از کاربران حتی یک نفر در بین مجموعه مدیران ندارند و به راحتی حقشان تضییع می شود.
آگاهی بخشی هم بدون در اختیار داشتن ابزارهای لازم ممکن نیست.
من قبول دارم كه تقریبا باعث رونق سایت در زیز سایه كسانی است كه حرف های جدیدی برای گفتن دارند وحضور آنها باعث جذاب شدن هم میهن است ولی همین كه شرایطی بوجود آمده كه میشود با چند نفر جوان ارتباط برقرار كرد را غنیمت شمرد وبا سنگین وسبك كردن امر به نظر من حضور واستفاده از فرصت های بدست آمده منطقی وعاقلانه است
دراین بین حتی سفارشی كه داشتم به دوستان وآن اینكه سعی نمایند روش ملایمتری درمباحث پیشه كنند واز درگیری های موردی با هر كاربری اجتناب كنند چراكه آنها به دنبال بهانه هستند تا محروم كنند واین محرومیت بیشتر باعث میشود سایر كاربران از حضور شما محروم شوند
درهرصورت نظرمن استفاده از فرصت هاست
این اسلامیست های بدبخت ترسو وقتی جوابی میگیرن که دندان شکن هست هزار تا بهانه میارن تا مطلب رو حذف کنن...نگاه کنید این شیرین کاری آخرشون رو !! واقعا یه ثانیه هم اینها در فضای بدون سانسور دوام نمیارن...

ya-mohsen نوشته: Dear Anarchy,

You have received a warning at تالار گفتگوی هم میهن - Hammihan Forum.

Reason:
-------
تخلف از سایر قوانین سایبری و جرائم رایانه ای (با ذکر بند)

بسم الله الرحمن الرحیم

در پست زیر شما بند اول قانون هم میهن و قوانین سایبری را نقض کرده اید .
گذاشتن لینک سایت های فیلتر شده ممنوع است .
سه لینک فیلتر شده در پست شما وجود داشت .


قانون :

1. رعایت قوانین جرائم رایانه ای ( فهرست مصادیق محتوای مجرمانه )
هم میهن سایتی ایرانی است که بر اساس قوانین ایران فعالیت دارد ، بنابراین شما نباید
فعالیتی برخلاف قوانین جرائم رایانه ای داشته باشید. (مشاهده قوانین جرائم رایانه ای) ،
این قانون تحت تاثیر مستقیم قانون جرائم رایانه ای بوده و هرگونه ماده و بند موجود در
قوانین جرائم رایانه ای ، جزئی از قوانین پایه هم میهن محسوب میگردند.



پیوندها | فهرست مصادیق محتوای مجرمانه قانون جرایم رایانه ای

3. باز انتشار و ارتباط ( لینک ) به محتوای مجرمانه تارنماها و نشانی های اینترنتی مسدود شده ، نشریات توقیف شده و رسانه های وابسته به گروه ها و جریانات منحرف و غیر قانونی.

ضمنا پست شما به دلیل امکان وجود کپی پیست از این سایت ها به حالت عدم تائید در آمده است ...
قبل ار ارسال هر پستی نسبت به قانونی بودن آن اطمینان حاصل کنید و در رعایت قوانین هم میهن دقت بیشتری داشته باشید ...
-------

Original Post:
بررسی آیات جهاد در قرآن كریم - صفحه 2
نقل قول:[quote=dinpajoohan]1- چرا جهاد ابتدایی رو قبول دارم
و ادامه منظورم هم از زمینه ی تبلیغ همین بود

خب بفرمایید توضیح بدید جهادی که به منظور دفاع نیست و در جنگ هم قطعا کشت و کشتار هست چه نوع تبلیغی هست؟تبلیغ با شمشیر؟؟؟

اکثر قلمرو اسلامی امروز هم در اثر همون جهاد ابتدایی(شمشیری) به دست اومده !!

نقل قول:جهاد ابتدایی یکی از انواع جهاد نزد مسلمانان است که بر خلاف جهاد دفاعی انگیزه آن دعوت غیر مسلمانان به اسلام است، بدون این که از سوی آنها حمله ای صورت گیرد یا بیم حمله آنها به وطن اسلامی یا به مسلمان ها وجود داشته باشد. این عمل در زمان پیامبر اسلام محمد و چهار خلیفه و امامان شیعه و بنی امیه نیز صورت گرفت است که باعث کسترش قلمروی اسلامی شده است. ایران یکی از کشوری های است که به وسیله ی جهاد ابتدایی فتح شده است.
[quote=dinpajoohan]2- اسلام کجا با شمشیر تحمیل شده؟؟؟ ایران؟؟؟
یعنی تو ایران مسلمونا اومدن و شمشیر به گردن مردم و گذاشتن و گفتن باید مسلمان بشید و الا میکشیمتون؟؟

کجا؟؟؟؟؟؟ در همون جهاد ابتدایی(شمشیری)...نه دقیقا اینی که شما تعمدا به این سادگی به تصویر میکشید...

مردم به قول اون مثل معروف به دین حاکمانشون هستن...به خصوص در دوران گذشته که نه آزادی مذهبی آنچنان وجود داشته،نه رسانه های آزاد و نه اینترنت و ماهواره !!!

پس تغییر کلی سیستم حکومتی کافی بود تا با گذر زمان،تغییر عقیده هم ایجاد کنه،مسائلی مثل جزیه گرفتن و فشارهای اجتماعی هم قطعا تاثیر گذار بوده...اگر میفرمایید جهاد شمشیری تاثیری نداشته،چرا پیش از فتح ایران توسط اعراب اقبالی به اسلام در میان ایرانیان نبوده و اصلا هدف جهاد شمشیری چی هست؟

مطلبی رو به نقل از همفکرانتون میذارم تا روند رو مجسم کنید:

al-shia.org

نقل قول:چنانکه مورّخین گفته‌اند تا 3، 4 قرن مردم برخی از مناطق ایران هنوز مسلمان نشده بودند. از جمله مردم فارس تا قرن چهارم زرتشتی بودند. (12) مردم گیلان و دیلمستان نیز بر آئین قبلی خویش بودند تا اینکه پس از دو قرن توسّط شخصی به نام ناصر اطروش زیدی مسلمان شدند. (13) البته مناطقی مثل قزوین بود، که اسلام را به سرعت پذیرفتند. (14) با این وجود، آنها به خاطر عدم آشنایی با زبان عربی، بدون اینکه از اسلام چیزی بدانند اظهار مسلمانی می‌کردند. اغلب موارد نیز مناطقی بودند که با اسلام آوردن کدخدایان و صاحبان اراضی و اشراف، رعایا و دیگر مردم نیز مسلمان می‌شدند. تمایل اشراف و صاحبان اراضی نیز به خاطر این بود که هر کس مسلمان می‌شد امتیازاتی داشت. از جمله تملّک او بر اراضی و اموالش باقی می‌ماند، و از پرداخت جزیه معاف می‌شد. (15) این چنین بود که عدّه زیادی به خاطر حفظ اموال و اراضی خود، و عدّه زیادی به خاطر تبعیّت از عمل اشراف و بزرگانشان مسلمان شدند، در حالی که ایمان در دلهایشان رسوخ نکرده بود. عدّه ای نیز از ترس جان یا عدم توانایی پرداخت جزیه، مسلمان شدند. چرا که اگر کسی مسلمان نمی‌شد، یا باید جزیه پرداخت می‌کرد و یا باید کشته می‌شد. گفته شده در زمان حجّاج، از موالی به این عنوان که اسلام آن‌ها واقعی نیست و برای فرار از جزیه اسلام‏ آورده‏اند جزیه گرفته می‏شد! (16) بنابراین، ایرانیانی که هم زمان با فتح ایران اظهار مسلمانی کردند پنج دسته بودند:
1- عدّه ای که به سرعت اسلام را پذیرفتند امّا نسبت به معارف اسلامی به خاطر ندانستن زبان عربی معرفتی نداشتند. این گروه اندک بودند.
2- عدّه ای که به خاطر تبعیّت از اشراف و بزرگان منطقه مسلمان شدند.
3- عدّه ای که از ترس جانشان مسلمان شدند.
4- عدّه ای که به خاطر عدم توانایی در پرداخت جزیه های سنگین مسلمان شدند. بنابراین اکثر تازه مسلمانان ایرانی، اسلام ظاهری داشتند، و در طی چند قرن پس از فتح ایران، با معارف اسلام آشنا شدند و ایمان قلبی آوردند. آنان هم که اسلام را نپذیرفتند، یا مقاومت کردند و کشته شدند و یا مانند اکثر مناطق از جمله مردم آذربایجان، بانقیا، باروسما، حیره، بهقباد اسفل، و اوسط، انبار، ساباط، رومیه، مهرود، اهواز، ایذه، شوش، جندى شاپور، رامهرمز، اصفهان و ... با پرداخت جزیه به آئین پیشین خود باقی ماندند. (17)
dinpajoohan نوشته: 1- چرا جهاد ابتدایی رو قبول دارم
و ادامه منظورم هم از زمینه ی تبلیغ همین بود

خب بفرمایید توضیح بدید جهادی که به منظور دفاع نیست و در جنگ هم قطعا کشت و کشتار هست چه نوع تبلیغی هست؟تبلیغ با شمشیر؟؟؟

اکثر قلمرو اسلامی امروز هم در اثر همون جهاد ابتدایی(شمشیری) به دست اومده !!

نقل قول:جهاد ابتدایی یکی از انواع جهاد نزد مسلمانان است که بر خلاف جهاد دفاعی انگیزه آن دعوت غیر مسلمانان به اسلام است، بدون این که از سوی آنها حمله ای صورت گیرد یا بیم حمله آنها به وطن اسلامی یا به مسلمان ها وجود داشته باشد. این عمل در زمان پیامبر اسلام محمد و چهار خلیفه و امامان شیعه و بنی امیه نیز صورت گرفت است که باعث کسترش قلمروی اسلامی شده است. ایران یکی از کشوری های است که به وسیله ی جهاد ابتدایی فتح شده است.
dinpajoohan نوشته: 2- اسلام کجا با شمشیر تحمیل شده؟؟؟ ایران؟؟؟
یعنی تو ایران مسلمونا اومدن و شمشیر به گردن مردم و گذاشتن و گفتن باید مسلمان بشید و الا میکشیمتون؟؟

کجا؟؟؟؟؟؟ در همون جهاد ابتدایی(شمشیری)...نه دقیقا اینی که شما تعمدا به این سادگی به تصویر میکشید...

مردم به قول اون مثل معروف به دین حاکمانشون هستن...به خصوص در دوران گذشته که نه آزادی مذهبی آنچنان وجود داشته،نه رسانه های آزاد و نه اینترنت و ماهواره !!!

پس تغییر کلی سیستم حکومتی کافی بود تا با گذر زمان،تغییر عقیده هم ایجاد کنه،مسائلی مثل جزیه گرفتن و فشارهای اجتماعی هم قطعا تاثیر گذار بوده...اگر میفرمایید جهاد شمشیری تاثیری نداشته،چرا پیش از فتح ایران توسط اعراب اقبالی به اسلام در میان ایرانیان نبوده و اصلا هدف جهاد شمشیری چی هست؟

مطلبی رو به نقل از همفکرانتون میذارم تا روند رو مجسم کنید:

al-shia.org

نقل قول:چنانکه مورّخین گفته‌اند تا 3، 4 قرن مردم برخی از مناطق ایران هنوز مسلمان نشده بودند. از جمله مردم فارس تا قرن چهارم زرتشتی بودند. (12) مردم گیلان و دیلمستان نیز بر آئین قبلی خویش بودند تا اینکه پس از دو قرن توسّط شخصی به نام ناصر اطروش زیدی مسلمان شدند. (13) البته مناطقی مثل قزوین بود، که اسلام را به سرعت پذیرفتند. (14) با این وجود، آنها به خاطر عدم آشنایی با زبان عربی، بدون اینکه از اسلام چیزی بدانند اظهار مسلمانی می‌کردند. اغلب موارد نیز مناطقی بودند که با اسلام آوردن کدخدایان و صاحبان اراضی و اشراف، رعایا و دیگر مردم نیز مسلمان می‌شدند. تمایل اشراف و صاحبان اراضی نیز به خاطر این بود که هر کس مسلمان می‌شد امتیازاتی داشت. از جمله تملّک او بر اراضی و اموالش باقی می‌ماند، و از پرداخت جزیه معاف می‌شد. (15) این چنین بود که عدّه زیادی به خاطر حفظ اموال و اراضی خود، و عدّه زیادی به خاطر تبعیّت از عمل اشراف و بزرگانشان مسلمان شدند، در حالی که ایمان در دلهایشان رسوخ نکرده بود. عدّه ای نیز از ترس جان یا عدم توانایی پرداخت جزیه، مسلمان شدند. چرا که اگر کسی مسلمان نمی‌شد، یا باید جزیه پرداخت می‌کرد و یا باید کشته می‌شد. گفته شده در زمان حجّاج، از موالی به این عنوان که اسلام آن‌ها واقعی نیست و برای فرار از جزیه اسلام‏ آورده‏اند جزیه گرفته می‏شد! (16) بنابراین، ایرانیانی که هم زمان با فتح ایران اظهار مسلمانی کردند پنج دسته بودند:
1- عدّه ای که به سرعت اسلام را پذیرفتند امّا نسبت به معارف اسلامی به خاطر ندانستن زبان عربی معرفتی نداشتند. این گروه اندک بودند.
2- عدّه ای که به خاطر تبعیّت از اشراف و بزرگان منطقه مسلمان شدند.
3- عدّه ای که از ترس جانشان مسلمان شدند.
4- عدّه ای که به خاطر عدم توانایی در پرداخت جزیه های سنگین مسلمان شدند. بنابراین اکثر تازه مسلمانان ایرانی، اسلام ظاهری داشتند، و در طی چند قرن پس از فتح ایران، با معارف اسلام آشنا شدند و ایمان قلبی آوردند. آنان هم که اسلام را نپذیرفتند، یا مقاومت کردند و کشته شدند و یا مانند اکثر مناطق از جمله مردم آذربایجان، بانقیا، باروسما، حیره، بهقباد اسفل، و اوسط، انبار، ساباط، رومیه، مهرود، اهواز، ایذه، شوش، جندى شاپور، رامهرمز، اصفهان و ... با پرداخت جزیه به آئین پیشین خود باقی ماندند. (17)
نقل قول:همچین چیزی اصلا نبوده
اسلام وقتی به ایران حمله کرد با مردم عادی که نجنگید
با دولتی جنگید که از تبلیغ ازادانه ی اسلام جلوگیری میکرد
میدونید که تو جنگ ایران با مسلمونا فقط نیروهای نظامی میجنگیدن و نه مردم عادی!
یا قصد شوخی دارید با ما یا کوچکترین اطلاعی از تاریخ ندارید....در ادامه مطالبی رو میذارم تا ببینیم فقط با نیروهای نظامی جنگیدن یا مردم عادی هم قتل عام شدن !! تازه همون نیروهای نظامی هم برای دفاع از کیان کشور و جلوگیری از قتل عام بعدی در مقابل سپاه اعراب صف آرایی کرده بودن....

اما مطلبی که هست که اصولا چرا باید کشور دیگه اجازه تبلیغ اسلام رو میداد بهشون؟تازه اسلام چه تبلیغی داشت مثلا جز شمشیر و جزیه و کنیز و برده و غنائم؟

آموزشگاه جنبش فرزندان زرتشت - Zartosht - چگونگی ورود اسلام به ایران و نحوه مسلمان کردن ایرانیان

[quote]شوربختانه درباره چگونگی مسلمان شدن ایرانیان سخنهای بسیاری گفته شده است که همه با هم متناقض هستند. این تحقیق برگرفته از تاریخ نویسان صدر اسلام ( بلاذری - ابن خلدون - ابن حزم - مسعودی - طبری - شویس عدوی - ابن هشام و . . . ) است . با امید بر اینکه چراغی برای نوادگان کورش بزرگ در خاک اشو زرتشت باشد.


دلایل فروپاشی ساسانیان - چگونگی مسلمان شدن ایرانیان :

در واپسین سالهای شاهنشاهی ساسانی اوضاع کشور آشفته گردید. به طوری که بعد از پادشاهی انوشیروان دادگر هرمزد بر تخت نشست و بعد از او خسرو پرویز که این دوره ها به نام دوره های شکوه و جلال ایرانیان نام گرفته است. ولی بعد از آنها در مدت کمتر از 6 سال در حدود 6 پادشاه بر تخت نشستند و اوضاع کشور رو به هرج و مرج می رفت.شوند این بی ثباتی کودتای مسیحی شیرویه پسر مسیحی مریم ، بر علیه پدر خود ، خسروپرویز ، و زرتشتی کشان گسترده ای که بدستور شیرویه در کشور راه افتاد بود به گونه ای که تمام بزرگان لشکری و کشوری و دینی را کشتند و دربار تیسفون را از نجیب زادگان و شاهزادگان خالی کردند.
در سال 11 هجری ابوبکر در مدینه به جای پیامبر نشست و جنگهای خونین را آغاز کرد که با نام "رده" معروف گردید. او همه قبایل مدینه را متحد کرد و با نام الله همه را در زیر یک پرچم درآورد. خیزشی بزرگی در عربستان آغاز شده بود تا مرزهای عراق و ایران را از آن خود کنند. زیرا عربستان از صحراهای سوزان و گرم و غیر قابل زندگی تشکیل می شد و آنان در آرزوی دست یافتن به مکان هایی سرسبز و آب و علف دار بودند. همانطور که در قرآن بهشت آنان مکانهایی است که آب روان و دشتهای سرسبز و زنان زیبا روی و شهد گوارا نامیده شده و آنان را به این مکان وعده داده است. ولی ایرانیان که در ایران از تمام این موارد برخوردار بودند اهمیتی به آنان نمی دادند.



[FONT=tahoma]فتح حیره و قتل عام آرامی نشین های عراق :

در سال 12 هجری "مثی ابن حارثه " به فکر افتاد تا حمایت مدینه را جلب کند و با ابوبکر مذاکره نماید . او اوضاع آشفته ایران را تشریح کرد و از او خواست تا نیرو در اختیارش گذارد تا به جنوب فرات حمله کند و به نام گسترش اسلام غنایم بسیاری را کسب نماید. به گفته طبری: عربها از شوکت و قدرت ایرانیان خبر داشتند و می دانستند که آنان ملتهایی هستند که جهان را به زیر سلطه خود در آورده اند. به همین جهت در فکر حمله به ایران نبودند و تنها قصد تصرف شهرهایی از عراق منجمله حیره را کردند. در سال 12 هجری "خالدبن ولید" رهسپار حیره شد و از تمام قبایل درخواست کمک نمود. او در این جنگهای رشادتهایی از خود نشان داد که نام وی را سیف الله گذاشتند ( شمشیر الله ). به گفته طبری: در میان راه به حیره دهستان های بسیاری برای ایجاد رعب و و حشت به آتش کشیده شد و آنان را ویران نمودند. بعد از ورود به حیره مردم شهر توان مبارزه را در خود ندیدند و قراردادی فی مابین آنان منعقد شد تا سالیانه 190 هزار درهم به مدینه باج پرداخت کنند.

خالد ابن ولید پس از پیروزی "حیره" و فتح آن شهر به فکر تصرف "مناطق آرامی نشین" عراق افتاد. مردمان آنجا مسیحیان ایرانی بودند که با آرامش زندگی میکردند. وی لشگر بزرگی را روانه آنجا نمود. افسر ارشد شهر برای آنکه حاضر به تسلیم نگردید و حاضر به فرار هم نشده بود تصمیم به زنجیر کردن خود و سربازانش کرد. که این نبرد بعد ها به " ذات السلاسل " مشهور گردید. "طبری" می نویسد خالد پس از کشتن سربازان دربند که در حدود 700 نفر بودند، زنجیر آنان را به عنوان غنیمت برداشت و افسر مافوق را گردن زد. وزن زنجیرها "هزار رطل" گزارش شد که در حدود 450 کیلوگرم بوده است. این جنگ در شهر کاظمه در شمال کویت واقع بود که در آن زمان زیر مجموعه امپراتوری ایران بوده است . این نخستین بار در تاریخ بشریت بود که زنان و مردان ایرانی توسط عربان قتل عام می شدند .


فتح بحرین و وادار کردن آنان به دادن خراج :

طبری افزوده است در سال 10 هجری پیامبر به "منذر ابن ساوی" و "سیبخت" مرزبان هجر( بحرین) نامه ای نوشت تا آنان را به اسلام دعوت کند. بحرین در طول هزاران سال متعلق به ایران بود. دو تن مرزبان آنجا اسلام را پذیرفتند ولی مجوسان شهر که زرتشتیان بودند و سکنه شهر را تشکیل می دادند مسلمان نشدند و به دستور پیامبر متعهد شدند مبلغ 1 دینار طلا به عنوان جزیه پرداخت کنند. سپس پیامبر دستور مصادره اموال آتشکده های بحرین را داد و زمینهای آنان به تملک مدینه در آمد.

در سال 13 هجری ابوبکر فوت می کند و مشاورش عمرابن خطاب که دومین مشاور پیامبر بود با وصیت ابوبکر و آرای مردم خلیفه مسلمانان می گردد. جنایاتی که عمر در تاریخ ثبت نمود برای بشریت تعجب انگیز بود. عمر در سال 13 هجری در ماه رمضان راهی فرات جنوبی شد. ولی بخت یار او نبود زیرا سپهسالار ایران به نام بهمن جازویه لشگری بزرگ برای مقابله با وی آماده ساخت . در این نبرد بیش از 4000 عرب کشته شد و فرماندهان و سربازان عربها به بیابانهای گریختند. در همین حین ایران مشغول درگیری های داخلی بود زیرا افسری به نام فیروزان با هواداران خود مشغول نبرد با رستم فرخزاد بود. بهمن جازویه با کمک مهران به یاری رستم شتافتند تا از کودتای داخلی فیروزان که از پارتیان بود خودداری کنند. طبری ذکر میکند: پارتیان بر ضد رستم و پارسی ها بر ضد فیرزوان نبرد می کردند.

عمر با "جریر ابن عبدالله" قراردادی منعقد ساخت تا هر چه زمین در جنوب عراق است و وی بتواند آنان را به نفع اسلام فتح کند یک چهارمش به تملک خود او و افراد قبیله اش در خواهد آمد و بقیه آن به مدینه تعلق دارد. این وعده عمر قبایلی مانند ( اشعر - همدان - نخع - کنده سکون - جز اینها ) را ترغیب کرد تا به سپاه اسلام در جنوب عراق به پیوندند و یکی شوند. در نتیجه در سال 15 هجری لشگری عظیم وارد جنوب عراق شد و آبادیها ویران شد و زمینهای کشاورزی با خاک یکسان.


نبرد خونین ایرانیان در قادسیه :

رستم در حدود چهار ماه در منطقه بلاش آباد در پادگان آن شهر که بعدها سابط نام گرفت اردو زد. تا مبادا لشگر عربها نزدیک پایتخت ایران در تیسفون گردند . رستم از اوضاع ایران به خوبی آگاه بود زیرا خودش شاه را به سلطنت رسانده بود تا کشور به مرز فروپاشی نیافتد و خوب می دانست که درگیری های داخلی و کودتاهای چند تن از افسران پارتی و اوضاع کشور مانع از یکپارچگی ارتش ایران می شود. از طرف دیگر او با مردمانی وحشی طرف مقابله بود که برای سه هدف آمده بودند:

1 ) یا ایرانیان را مسلمان کنند.

2 ) یا در راه خدا کشته شوند و یا کافران را بکشند.

3 ) یا ایران را فتح کنند و از مردم خراج بگیرند.

رستم می دانست که سپاه ایران دقیقا عکس عربها هستند و آنان برای زنده ماندن می جنگند نه برای کشته شدن در راه خدا. بنابراین چندین مذاکره با یزدگرد نمود تا شاهنشاه ایران را در خطر عربها قرار دهد. ولی یزدگرد که در فکر شکوه و جلال گذشته ایران بود و از اوضاع خراب ایران اطلاعی نداشت و از طرفی روحیه ملی و وطن پرستانه اش اجازه این را به او نمی داد که با عربهای وحشی از در مذاکره در آید فرمان حمله را صارد نمود. او می دانست که عربها ملتی بدبخت و گرسنه هستند و ایران چندین بار به آنان کمک نموده و آنان را از قحطی بیرون آورده است و همیشه از آنان در برابر کشورهای متجاوز محافظت نموده. لیکن هرگز تصور نمی کرد روزی آنان قصد تجاوز به امپراتوری ایران را داشته باشند. بنابراین رستم را وادار به جنگ نمود. ولی باز رستم چندین تن از فرماندهان عرب را دعوت به ایران کرد تا گفتگو کنند. ولی هیچ نتیجه ای در بر نداشت.

بلاذری می نویسد: که " بص بهری " هزار درهم پول و یک طیلسان به خالد داد و تعهد کرد در تمام امور با لشگر عرب باشد و ضد ایران وارد جنگ شود و افرادش به عنوا
اینها اگر به همون یک پست من در انتقادات و پیشنهادات جواب بدند چنان پیراهن عثمانی میشه که عمرا بتونند جمعش کنند:))
چرا اخه اینقدر از کمبود شجاعت رنج میبرند:))
دوستانی که بیشتر تجربه دارند بگویند این سخن درست یا نه؟ گویا مدیران سایت به صورت نامحسوس برخی از پست‌ها را پاکسازی میکنند.از این جهت میگویم که من به خوبی به یاد دارم که امروز که در هم‌میهن بودم، 15 پست داشتم.الان که رفته‌ام، میبینم 14 پست شده است.
Dariush نوشته: دوستانی که بیشتر تجربه دارند بگویند این سخن درست یا نه؟ گویا مدیران سایت به صورت نامحسوس برخی از پست‌ها را پاکسازی میکنند.از این جهت میگویم که من به خوبی به یاد دارم که امروز که در هم‌میهن بودم، 15 پست داشتم.الان که رفته‌ام، میبینم 14 پست شده است.

خیر این همان مهاد عدم قطعیت هم‌میهنه! 21
مهاد عدم قطعیت: پستهای شما تا زمانیکه از نگاه همه‌یِ گردانندگان رد نشده باشند هنوز براستی فرستاده نشده‌اند.


ایا خدا عادل است؟ - فلسفه و منطق - هم میهن


همچنین:

Mehrbod نوشته: ...
از پسشان برآمدن که چیزی نبود، هممیهن یک مهادی دارند به نام اصل عدم قطعیت هم‌میهنی، باینریخت که هر پست شما
تا زمانیکه از زیر نگاه چند تا بالایی رد نشده باشد، هنوز روشن نیست که براستی فرستاده شده، یا اینکه نهـ.... تنها پندارین است برای همین از 2000 پست و خورده‌ای من 1300 تا ناپدید شده‌اند و میشوند .. !
پس چطور است که من پس از اینکه پستی را میفرستم، همان زمان میتوانم آنرا ببینم؟
Dariush نوشته: پس چطور است که من پس از اینکه پستی را میفرستم، همان زمان میتوانم آنرا ببینم؟

خب همین دیگر داریوش جان, شما میتوانی ببینی, ولی به این چم نیست که براستی میبینی 4

همه پستها هاله‌یِ لرزنده‌ای پیرامون خودشان دارند بر این پایه که تا زمانیکه از زیر تیغ سانسور همه گردانندگان سایت از امروز تا ابد رد نشده باشد روشن نیست که براستی فرستاده شده باشد!!

شوخی با مهادِ هایزنبرگ است ((:
یک راه برای آزمایش درستیِ این سخن هست مهربد گرامی.بگویم؟
Dariush نوشته: یک راه برای آزمایش درستیِ این سخن هست مهربد گرامی.بگویم؟

چه راهی داریوش جان؟ برداشتِ نادرست نشود‌‌ گرامی, فردید اینه که پیک‌ها تا زمانیکه همه‌یِ گردانندگان
ندیده باشند, که میتواند از امروز تا یک سال دیگر و بیشتر هم باشد هیچ تضمینی بر بجاماندشان نیست!

میدانید که این نوشته‌هایِ ما از گوگل و .. جستجوپذیر هستند و دامنه‌یِ روشنگری‌اشان بلندتر از گفتمانهای
درون-جستاری است, از همینرو برخی پیک‌ها را هم چند ماه دیرتر یکی از این سربازان گمنام آغا گذرش خورد دوباره میزدایند.
خب راهش این است که در من میروم در یک جستار از پیش تعیین شده ، پیکی میفرستم، بعد شما لحظاتی پس از آن بروید در همان جستار ببینید آیا آن پیک را میتوانید ببینید یا خیر؟
چطور است؟
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41