sonixax نوشته: به نظر من دقیقن همینی هست که گفتی .
من بارها و بارها اشخاصی رو دیدم که از اروپا مینالند و دیگران رو منصرف میکنند ! بعد خودشون چهار چنگولی چسبیدند به اینجا . میگم تو که انقدر بدت میاد و دیگران رو منصرف میکنی چرا خودت بر نمیگردی ؟! میگه من دیگه عادت کردم !!!!
ولی حقیقت ماجرا این نیست . کسانی که میگند اروپا یا آمریکا یا کلن یک کشور درست حسابی خارجی بده و نژاد پرستی و هزینه و کوفت و درد و زهر مار داره و یا ایران برای پول درآوردن بهتره و زندگی توی ایران بهتره - دروغ میگند .
غرب از هر نظر که بگید از ایرانِ فعلی بهتره . از هر نظری . از طبیعت بگیرید تا اقتصاد و فرهنگ و معماری و خوراک و ...
کسانی که اون طوری میگن دقیقن فکر میکنند با اومدن سایرین جاشون تنگ تر میشه . حقیقت اینه که کسی که در غرب زندگی میکنه به خاطر فرهنگ عقب مانده در ایران نسبت به داخلی ها از نظر اجتماعی جایگاه برتر و بهتری داره و وقتی که میاد ایران همه تحویلش میگرند که طرف خارجیه و اینا .
وقتی شمار ایرانیان ساکن غرب بیشتر بشه طبیعتن رنگ و روی این کلاسی که اینها میذارند هم کمتر میشه و اینها این رو نمیخواند . برای همین شروع میکنند به خالی بستن که غرب بده و از چاله در میای میوفتی تو چاه و بده و نیا و بیای پشیمون میشی و نژاد پرستند و خلاصه جهنمی برای شخص ترسیم میکنند از جهنم محمد در قرآن وحشتناک تر و بدتر .
همین نژادپرستها ببینید با خارجی ها چه طور رفتار میکنند - برای کسی که تازه به این کشور اومده حداقل امکانات زندگی رو فراهم میکنند . زمانی که با جامعه ی اینجا هماهنگ شد بهش شهروندی اینجا رو میدند . اگر درآمد کمی داشته باشه بهش کمک مالی میکنند و حتا مخارج زندگیش رو میدند . در آموزش و پرورش کمکش میکنند و برای شرایط رایگان تحصیل در بهترین دانشگاه ها رو فراهم میکنند . در نهایت هم اون شخص به اقتصاد و فرهنگ و تنوع فرهنگی همین غرب کمک میکنه . بعد به اینها میگن نژادپرست !
توی ایران کدوم اینها هست ؟! به فرض که دولت گُه . مردم چی ؟ رفتار ایرانیان با ایرانیان رو ببینید . طرف سرش زیر تنش بمونه عین خیال دیگران نیست . باقی مسایل پیشکش .
دیشب توی بفرمایید شام اون یارو خپله که یک کمی اوا میزد داشت همین مزخرفات رو تحویل میداد که آی به هر حال تو خارجی هستی و از بالا بهت نگاه میکنند و ... اگر بده چرا این همه ساله موندی اونجا مثل کنه ول نمیکنی ؟
میلاد جان حرفات خیلی جالب و تامل برانگیز بود. یک تشکر ازت کم بود. اکثر این آشناهای ما هر موقع که احوالی ازشون میگیری میگن اینجا سخته و قصه میگن و ننه من غریبم بازی در میارن و میگن اینجا تو خیابون راه میری به ایرانی ها میگن تروریست! همین چند وقت پیش ها بود به یکیشون گفتم تو که زبان هم بلدی مگه تو خیابون راه میری رو پیشونیت نوشته ایرانی یا پاسپورتت عین بیلبورد سر هر خیابونی نصبه که میفهمن تو ایرانی هستی؟ بعد سریع بحثو عوض کرد و گفت خودت چطوری و این حرفا.
یعنی خـــــــــآ ک...
البته نژادپرستی در اروپا وجود دارد، و بطور قطع دستکم چند بار قربانی آن خواهید شد. بشر سفیدپوست اروپایی قرنهاست که دچار مریضی برتر دیدن خود از باقی دنیا بوده و به نظر نمیرسد به این زودیها درمان شدنی باشد. هرچند دوران نژادپرستی خشن و زمختی که در آن سوژه به شدیدترین شکل ممکن مورد تهاجم مستقیم قرار میگیرد سپری شده، نژادپرستی امروز چیزی به مراتب درجات ژرفتر، خاصتر و غیرقابل لمستر است.
اسلاوی ژیژک خاطرهای جالب تعریف میکند که در برلین برایش اتفاق افتاده: در آنسوی خیابان دو نفر را میبینید که به موازات هم در عرض خیابان حرکت میکنند، هرگاه یکی قصد عبور دارد، دیگری جلوی او را سد میکند و اجازهی آنرا نمیدهد، این حرکت پابهپا برای چند دقیقه ادامه پیدا میکند، ژیژک میگوید برای لحظات اول گمان میکرده ایندو در حال انجام نوعی رقص دوستانه هستند، اما پس از لحظاتی از چهرهی برآشفته و وحشتزدهی مرد آسیایی و لبخند معنادار شخص سفیدپوست مقابل او، متوجه میشود درحال تماشای یکی از شگفتانگیزترین نمودهای نژادپرستیست. فاشیست این داستان برخلاف تصویر سنتی دست به اقدام خشونتآمیز نمیزند، حتی از واژگان تحقیرآمیز یرای برخورد با «عناصر اضافه» استفاده نمیکند، روشی که پیشه کرده آزاریست بسیار نا-آشنا و فوقالعاده پیچیده که عملا هیچ راهی برای برخورد با آن نیست. ژیژک در ادامه به بیتفاوتی عابران به این صحنه اشاره میکند، «نه چنانکه دیدن چنین رفتاری امریست عادی، بلکه اساسا چنین رفتاری از بنیاد دیده نمیشود، و برای کسی بجز قربانی-مجرم قابل فهم نیست». من با این دست از نژادپرستی در اروپا خیلی برخورد داشتهام، چیزی که در فضایی ابهامآلود پنهان شده و نمیتوان آن را گرفت و به ناظر بیطرف نشان داد(آنرا نخواهد دید، یا به عنوان نژادپرستی به رسمیت نخواهد شناخت یا...)، اما با خشونتی حتی شاید بیشتر از کلهپوستیهای روسیه وجود و جریان دارد.
David Hume نوشته: من یک روز هم نمیتونم در ایران امروز زندگی کنم ، ولی زمانی که رژیم سقوط کنه ، برمیگردم و تمامی تلاشم رو میکنم در حکومت جدید ، زمان انقلاب هم بهشتی ، ابراهیم یزدی ، قطب زده و همه اینها از خارج به ایران برگشتند. ایران واقعا پتانسیل خیلی بالایی برای پیشرفت دارد ، من محیط زندگی اینجا را دوست دارم ولی ترجیح میدهم این را در ایران داشته باشم ، با هم میهنان خودم ، ما ۱۰۰ سال هم که اینجا زندگی کنیم باز خارجی هستیم.
کسری جان ولی همین حرف هم شعاری بیش نیست...اگر فردای سقوط رژیم برگردی،مطمئن باش که پس فردای اون دوباره از ایران خواهی رفت.ایران ویرانه ای شده که سقوط رژیم هم آینده چندان روشن و قابل قبولی برای من یکی که ایجاد نمیکنه...چند نسل تغییر لازم هست در بهترین شرایط!!! مردم ما خودشون هزار درد بی درمون قبل از روی کار اومدن این رژیم داشتن...دیگه سی و چند سال حاکمیت اینها،وضع رو دو چندان بدتر کرده...
Anarchy نوشته: کسری جان ولی همین حرف هم شعاری بیش نیست...اگر فردای سقوط رژیم برگردی،مطمئن باش که پس فردای اون دوباره از ایران خواهی رفت.ایران ویرانه ای شده که سقوط رژیم هم آینده چندان روشن و قابل قبولی برای من یکی که ایجاد نمیکنه...چند نسل تغییر لازم هست در بهترین شرایط!!! مردم ما خودشون هزار درد بی درمون قبل از روی کار اومدن این رژیم داشتن...دیگه سی و چند سال حاکمیت اینها،وضع رو دو چندان بدتر کرده...
آنارشی جان شعار بخودی خود چیز بدی نیست، شعار = motto. اینکه یک شعاری را زمینه کارمان کنیم چیز بدی نیست.
چند زادمان (نسل) هم که میشود 200 300 سال! نه گرامی، اگر کمی آزادی باشد در یکی دو دهه ایران به غرب میرسد.
Mehrbod نوشته: آنارشی جان شعار بخودی خود چیز بدی نیست، شعار = motto. اینکه یک شعاری را زمینه کارمان کنیم چیز بدی نیست.
چند زادمان (نسل) هم که میشود 200 300 سال! نه گرامی، اگر کمی آزادی باشد در یکی دو دهه ایران به غرب میرسد.
منظورم این بود که این کار منطقی نیست و تنها از روی احساس هست...نمیدونم بگم بد هست یا نه ولی چندان عملی به نظر نمیرسه!!
2-3 نسل هم شما حساب کن 100-150 سال
!! امیدارم همینی که شما میگی باشه اما آزادی که وارد کردنی نیست که بخواهد باشد!! مردم ما و شاید روشنفکران ما هنوز درک درستی از آزادی ندارن...خود آزادی دادن پیش زمینه های زیادی میخواد و گرنه همین افغانستان به نظر تو خیلی پیشرفت کرده؟
من اگه یه روز مهاجرت کنم از ایران دیگه پشت سرم هم نگاه نمیکنم. حداقل تو کشورهایی خارجی اگه خارجی هستم چند نسل بعدم دیگه خارجی نیستن. تو ایران حتی اگه رژیم منحوس هم که عوض بشه تفکر عقب مونده مردم حالا حالاها عوض نمیشه. خوش به حال خودم که کوچکترین وابستگی و عرق خاکی و ملی میهنی ندارم. :D
واقعیتش اینه که اگر بچشم لذتجویانه نگاه کنیم منهی نگاه ایدئولوژیک،همه مون باید از ایران بریم چرا که حداقل برای ما و احتمالا محیط بزرگ کردن بچه هامون بهتره.ولی خود اینکه نسل قبلی ما نتونستن اینکارو برای ما بکنند و نفرت من از تمام مزخرفات و خرافات و تمامیتخواهی خودش یک لذت خیلی زیاد و تا حدی مقدس برای من یکی شده.بنظر من نفرت میتونه انگیزه خوب و قوی برای ما باشه مخصوصا نفرت از پلیدی و شر.دیدن یک ایران آزاد و سکولار و سربلند و ریختن این اراذل با دست خودمون به سطل زباله لذتی داره
Anarchy نوشته: منظورم این بود که این کار منطقی نیست و تنها از روی احساس هست...نمیدونم بگم بد هست یا نه ولی چندان عملی به نظر نمیرسه!!
2-3 نسل هم شما حساب کن 100-150 سال!! امیدارم همینی که شما میگی باشه اما آزادی که وارد کردنی نیست که بخواهد باشد!! مردم ما و شاید روشنفکران ما هنوز درک درستی از آزادی ندارن...خود آزادی دادن پیش زمینه های زیادی میخواد و گرنه همین افغانستان به نظر تو خیلی پیشرفت کرده؟
یک نیم نگاهی به گذشته نزدیک افغانستان بد نیست:
[ATTACH=CONFIG]854[/ATTACH]
[ATTACH=CONFIG]855[/ATTACH]
[ATTACH=CONFIG]856[/ATTACH]
[ATTACH=CONFIG]857[/ATTACH]
وضعیت افغانستان را هم باید زمان داد و دید، گفتیم چند دهه، نه چند سال!
ایران هم 30 سال بیشتر نیست این ریختی شده، یکی دو دهه هم بیشتر زمان نمیبرد تا درست شود (با به شمار آوردن فاکتور سختتر بودن ساختن در برابر ویراندن).
چیزی به نام احساسی هم نداریم اینجا، همه جای جهان باید کمابیش همگن پیش برود، اگر نه همین میشود که امروز
میبینیم، یک کشور واپسمانده بنام ایران که مانند گره چنگارین (غده سرطانی) بوده و دیر یا زود با بمب اتم همه جهان را نابود میکند.
ما چون ایرانی هستیم از خویشکاریهای ما نیز هست که این گندی که پدران و مادرانمان زدهاند را درست کنیم تا هم خودمان در آسایش زندگی کنیم، هم آیندگان!
Russell نوشته: واقعیتش اینه که اگر بچشم لذتجویانه نگاه کنیم منهی نگاه ایدئولوژیک،همه مون باید از ایران بریم چرا که حداقل برای ما و احتمالا محیط بزرگ کردن بچه هامون بهتره.ولی خود اینکه نسل قبلی ما نتونستن اینکارو برای ما بکنند و نفرت من از تمام مزخرفات و خرافات و تمامیتخواهی خودش یک لذت خیلی زیاد و تا حدی مقدس برای من یکی شده.بنظر من نفرت میتونه انگیزه خوب و قوی برای ما باشه مخصوصا نفرت از پلیدی و شر.دیدن یک ایران آزاد و سکولار و سربلند و ریختن این اراذل با دست خودمون به سطل زباله لذتی داره
در جهان امروز اینجوری نیست که ما گند بزنیم و برویم و چیزی نشود. همه کنشها و رفتارهای ما یا پدرمان و مادران نابخردمان دیر یا زود گریبانگیر خودمان هم میشود.
البته بنسبت افغانستان ایران واقعا جلو هست،افغانستان اقتصادی نداره در واقع ایران جز منابعی که داره (که بعضا دردسر هم هست) نیروی انسانی و موقعیت استراتژیک خوبی داره که اینها رو فقط معلق کردن میشه از اینها در آینده استفاده کرد.