من که در جدال با این دوستان وادارشون میکنم یا بپذیرند قران مثل کتب هنری و ادبی هست(و از این لحظه فاتحه هرگونه مجزه علمی و قرانی و بلاغت خونده میشه!)یا اینکه بپذیرند کتاب علمی هست و میشه با روش علمی تحلیلش کرد که حسابی دردسر میشه،اینها که مورد خاصی نیست همون اجنه و شهاب سنگ ها رو دریابید:))
Alice نوشته: نخیر !
گویا این "نمادین" بودن داستان درازی دارد ؛ هرکجا فرنود به ته میکشد یهو همهچیز "نمادین" میشود ! :)))
مطهری غرض از داستان آفرینش آدم را در قرآن برخی تعالیم اخلاقی و تربیتی میداند نه بیان نحوه
خلقت انسان. او تصریح میکند که داستان آدم در قرآن سمبلیک است .
آیا خلقت بشر تدریجی بوده
:))
زنده باد مطهری!
که اگر نبود امروز در دبیرستانهای ایران هیچ بچهای درست فرگشت نمیخواند.
پیشتر چند بار در اینترنت از بزرگی مرتضی مطهری در قیاس با دیگر اسلامگرایان یاد کردهام، او آنقدر باهوش بود که توان سترگ علم در قیاس با دین را ببیند و در جهت آشتی دادن اسلام با آن گام برداشت، آنقدر شریف بود که از «دینفروشی» در عاشورا گلایه میکرد و آنقدر صادق بود که ساختگی بودن داستان «رقیه» دختر خردسال حسین که بر سر بریدهی پدر آنقدر گریست تا مرد را برملا سازد. این، جانوریست بسیار نایاب در گونهی ملاها.
Ouroboros نوشته: زنده باد مطهری!
که اگر نبود امروز در دبیرستانهای ایران هیچ بچهای درست فرگشت نمیخواند.
پیشتر چند بار در اینترنت از بزرگی مرتضی مطهری در قیاس با دیگر اسلامگرایان یاد کردهام، او آنقدر باهوش بود که توان سترگ علم در قیاس با دین را ببیند و در جهت آشتی دادن اسلام با آن گام برداشت، آنقدر شریف بود که از «دینفروشی» در عاشورا گلایه میکرد و آنقدر صادق بود که ساختگی بودن داستان «رقیه» دختر خردسال حسین که بر سر بریدهی پدر آنقدر گریست تا مرد را برملا سازد. این، جانوریست بسیار نایاب در گونهی ملاها.
من جایی میخواندم (یادم نیست کجا) که کل داستان نوشتههایِ مطهری برای دفاع از اسلام بوده یا حداقل به باقی آخوندها اینطور میگفته دراینباره.
باقی آثارش را اگر مثلا درباره چمیدانم برهان نظم و نقد هیوم تا چه میدانم زناشویی و نقد راسل اگر نگاه کنیم بیشتر به مبارزه برای نه چندان صادقانه و سر همبندی شده برای حفظ اسلام شبیه است تا بروز شدن.هر چند لنگه کفش هم در بیابان غنیمتیست !!
Russell نوشته: من جایی میخواندم (یادم نیست کجا) که کل داستان نوشتههایِ مطهری برای دفاع از اسلام بوده یا حداقل به باقی آخوندها اینطور میگفته دراینباره.
باقی آثارش را اگر مثلا درباره چمیدانم برهان نظم و نقد هیوم تا چه میدانم زناشویی و نقد راسل اگر نگاه کنیم بیشتر به مبارزه برای نه چندان صادقانه و سر همبندی شده برای حفظ اسلام شبیه است تا بروز شدن.هر چند لنگه کفش هم در بیابان غنیمتیست !!
نه, این کسانی که اسلام را نرم کردهاند مانند «شریعتی» و همین مردک «چمران»
سدها بار کثیفتر از مسلمینِ تنروی دیگر بودهاند و راز پایستگی اسلام هم در کار همینها نهفته است.
یک گفتآورد زیبایی از اسکار وایلد داریم در همین فرهشت:
بدترینِ بردهداران کسانی بودند که با بردههایشان مهربان بودند.
همین داستان را هم ما با اسلام و ایران داریم و از همینرو
هر چه بگردید از امثال این شریعتری خاٸنتر و میهنفروشتر نمییابید.
آری خوب شریعتی که جانوری بود،ولی مشکلش این بود که با آزادی مشکل داشت.
آب بستن و شل کردن موضع اگر درست باشد میتواند سودمند باشد.مثل همین داستان آموزش فرگشت در مدارس،اسلام از نظر انعطاف ناپذیری اوضاعش از مسیحیت و اینها خیلی خرابتر است و حتی هنوز هم اصرار دارند 99.9% مسلمانان که معنی تحت الفظی (پارسیش با خودت !!) قرآن درست است و خط به خطش مهم است و باید اجرا شود.
مشکل این بود که اینها با آزادی مشکل داشتند و مثلا میاید همین مطهری از حجاب دفاع میکند در حالی که میشود براحتی حجاب را به این تفسیر که مربوط به زنان پیامبر است و بس از نظر قرآنی هم مشکل ندارد.
Russell نوشته: مشکل این بود که اینها با آزادی مشکل داشتند و مثلا میاید همین مطهری از حجاب دفاع میکند در حالی که میشود براحتی حجاب را به این تفسیر که مربوط به زنان پیامبر است و بس از نظر قرآنی هم مشکل ندارد.
مطهری محصول جامعهی خودش بود، اگر به راستی میلی در ایران به بیحجابی وجود میداشت و مسئلهای به گستردگی امروز بود شاید ملایی هم پیدا میشد که برای آن فتوایی صادر بکند، چنانکه در ایران فردا یقین بدانید آخوندی فتوا خواهد داد که اسلام حق انتخاب پوشش به زنان داده و هرچه خواستند بکنند به ما چه ربطی دارد! مسئلهی ایراد گرفتن و مخالفت کردن با اسلام خیلی خیلی جدیدتر از آن چیزیست که فکرش را بکنید.
به هر حال مطهری تلاش کرد تشیع را از موضعی بسیار جدید و بکر تغییر بدهد، و بسیار اصیلتر از شریعتی و امثال او بود.
Russell نوشته: آری خوب شریعتی که جانوری بود،ولی مشکلش این بود که با آزادی مشکل داشت.
آب بستن و شل کردن موضع اگر درست باشد میتواند سودمند باشد.مثل همین داستان آموزش فرگشت در مدارس،اسلام از نظر انعطاف ناپذیری اوضاعش از مسیحیت و اینها خیلی خرابتر است و حتی هنوز هم اصرار دارند 99.9% مسلمانان که معنی تحت الفظی (پارسیش با خودت !!) قرآن درست است و خط به خطش مهم است و باید اجرا شود.
مشکل این بود که اینها با آزادی مشکل داشتند و مثلا میاید همین مطهری از حجاب دفاع میکند در حالی که میشود براحتی حجاب را به این تفسیر که مربوط به زنان پیامبر است و بس از نظر قرآنی هم مشکل ندارد.
نمیدانم از کدام راه بهتره, ولی هر دو رویکرد یکجورهایی درست به نگر میایند (:
یک مانندِش (simulation) اینجا خواستنی بود ...
Russell نوشته: من جایی میخواندم (یادم نیست کجا) که کل داستان نوشتههایِ مطهری برای دفاع از اسلام بوده یا حداقل به باقی آخوندها اینطور میگفته دراینباره.
قطعا همینطور است، اما یک آخوند صادق که به الله و قرآن و محمد ایمان دارد و تنها به دنبال انباشتن خیک و جیب خود نیست، در زبالهدانی جمکران به راستی گوهریست که باید قدر آنرا دانست!
مطهری مقاومتی بود که شیعهگری از خود در برابر جنبش روشنفکری دینی نشان داد، یعنی اصلاح مذهب از درونیترین پوستهی ممکن، وقیحانه است اما شریعتی را بگذارید به جای لوتر، و مطهری را به جای اراسموس(هزار برابر کوتولهتر البته).
ANARCY:
نقل قول:خب هر چیزی که ازش مستند ساختن یا تو اینترنت براش تبلیغ کردن که قابل اعتماد نیست.اول اینکه در این داستان بحث قلب تنها نیست که مورد استفاده برادران مسلمان قرار بگیره و بگن امامان و پیامبر ما 1400 سال پیش این رو میدونستن و دیگه اینکه یه بررسی دقیق علمی شرایط خاص خودش رو داره.از انتخاب جمعیت نمونه گرفته تا تقسیم دو گروه به عنوان شاهد و مورد آزمایش که همه اینها باید به درستی انجام بشه و شرایط خاص خودش رو داره و در نهایت دو سو کور بودن تحقیق...تازه اگه نتیجه گرفته شد که بین پیوند اعضا و تغییر رفتار ارتباطی وجود داره باید به ساز و کار سلولی مولکولی اون پرداخته شه!!! اون زمان میشه گفت از حالت فرضیه بودن خارج شده.
اینی که یه نفر رو بیارن جلو و دوربین که بگه آره فلان رفتار رو پیدا کردم به تنهایی ارزشی نداره.هر زمانی شما این مطلب رو به عنوان موضوعی اثبات شده در یک ژورنال معتبر پزشکی دیدید میتونید بهش استناد کنید.
متاسفانه به زبان فارسی چیز زیادی در این مورد نداریم.من این لینک رو دیدم که خیلی مختصر در این مورد صحبت کرده!!!
حافظه سلولی (cellular memory)
همان که آقای آنارشی گفتند، اینها بیشتر خالی بندی و داستانسازی هستند
که در برنامه های تلویزیونی و اینترنت ..گه گاه می بینیم.
من یادم هست که با اولین کس که قلب مکانیکی برایش کار گذاشیه بودند (دندانپزشک بارنارد) م صاحبه میکردند... خوب یادم هست که او اشک از چشمانش میریخت... بهر دلیل که بود. او همان احساس شاد و یا غمگین بودن را داشت.
پس با از دست دادن قلبش احساس هایش را از دست نداده بود.
اما جایگزین کردن قلب یکی با قلب کس دیگر بیگمان کارپیچیده ای است
چونکه عصب هایی باید پیوند داده بشوند ، نه تنها رگ ها. من فکر میکنم، قلب خودش
یک برنامه ی ویژه هم در جایی از مغز شاید داشته باشد که با ان کار میکند. یعنی
برای هر تپش، مغز به آن فرمان نمیدهد. پس زمانی که ترانسپلنت میشود این سامانه
بهم میخورد.
یک حدیث دیگر در تایید اینکه منظور از قلب در قرآن ، نه نمادین بلکه همان قلب صنوبری است
:
مرجع کتاب های شیعی | مجمع جهانی شیعه شناسی
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِى نَصْرٍ وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِی جَمِیلَةَ عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ الْحَزْمُ فِى الْقَلْبِ وَ الرَّحْمَةُ وَ الْغِلْظَةُ فِى الْكَبِدِ وَ الْحَیَاءُ فِى الرِّیَةِ وَ فِى حَدِیثٍ آخَرَ لِأَبِى جَمِیلَةَ الْعَقْلُ مَسْكَنُهُ فِى الْقَلْبِ
((218- ابوجمیله از امام صادق (علیه السلام ) روایت كرده كه فرمود: دوراندیشى و احتیاط (مركزش ) در قلب است ،و مهر و خشونت جایش در جگر است ، و حیا و شرم در ریه و شش است .
و در حدیث دیگرى كه ابى جمیله روایت كرده چنین است : عقل و خرد جایگاهش در قلب است . ))