دفترچه

نسخه‌ی کامل: بررسی سیستم‌های فرمانگری (آنارشی/دیکتاتوری/دموکراسی/…)
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8
مهربد نوشته: پ.ن. درباره ویکی‌پدیای پارسی، چرا آن را شکست‌خورده می‌دانید؟


ویکی پدیای فارسی به کل با زبانهای دیگرش فرق دارد - هر کسی به جای اینکه با استفاده از منابع و ریفرنس های معتبر بخواهد مطلبی را ویرایش کند بسته به سلیقه خود این کار را میکند و مطالب هر روز تغییر میکنند (تصحیی نمیشوند ، تغییر میکنند زمین تا آسمان) و وقتی یک مطلب فارسی را با زبانهای دیگرش مقایسه میکنیم متوجه میشویم که خیلی پرت و پلاست مگر مواردی خاص که معمولا در مورد تکنولوژی هستند .
یک نگاهی به صفحه شخصی آرش بیخدا در ویکیپدیا ی فارسی بیندازید - جمع کرد از آنجا رفت .
خلاصه ویکی پدیای فارسی نماد کامل عدم هماهنگی و همدلی جامعه ایرانی است - بلبشویی است ، اسلامگرایان و مسلمانان تا یک مطلبی که خوششان نمی آید میبینند میزنند شهیدش میکنند (ارتش سایبری و حکومت رو جدا فرض کنید ، چون آنها رفتنی هستند) - عکس همین موضوع هم هست . شما برای امتحان یک مطلب خاص رو برای مدتی در ویکی پدیا فارسی تحت نظر بگیرید متوجه منظور من میشوید .
doubt نوشته: ما در حال حاضر در مورد انسان ها صحبت میکنیما!، همین هایی که در کوچه و خیابان میبینیم.
آیا چنین چیزی امکان پذیر است؟،من این را(کنش و واکنش منظم و خود جوش) برای دو نفر (بدون هیچ ضمانت اجرایی برای قانون)نیز نمیتوانم درک کنم چه برسد به سطح کلان.دیگر خیلی خوش بینانه به ذات انسانی توجه شده است.دست کمونیست ها از پشت بسته شد.20
ولی در مجموع اگر به نظر شما چنین چیزی امکان پذیر است لطفا بیشتر توضیح دهید.

Doubt جان، من درباره آنارشیسم آگاهی چندانی ندارم و از امیر گرامی سرگرم یادگیری در این جُستار هستم.

هرآینه اگر نگر شخصی مرا بخواهید، آنچه تا اینجا درباره پیروی از ظوابط و قانون بدون نبود دولت به شما می‌توانم
بگویم، از سه دیدگاه روانشناسی، ژنتیک و در نهایت برنامه‌نویسی برای من شدنی بودن آن تقریبا جای گمان ندارد.

روانشناسی:

نخستین و مهادین‌ترین آن که همان روانشناسی باشد، من می‌توانم شما را ب
ه آزمایش‌های گوناگونی که در این زمینه انجام پذیرفته‌ است راهنمایی کنم.

یکی از سرآوازه‌ترین آن‌ها، یک آزمایش بسیار ساده با روندی بدین گونه است:
داو‌خواه‌های بازی را دو به دو به کمک یک ترمینال کامپیوتری، بدون اینکه بدانند چه کسی آن سوی
ترمینال جای گرفته است بخش می‌کنند. سپس به حکم قرعه، یکی از آن‌ها «گیرنده» و دیگری
«فرستنده» می‌شود.
اکنون، به «فرستنده« گفته می‌شود که می‌تواند با خورد کردن 10$ به دو اندازه دلخواه برای خود
و «گیرنده»، دکمه «بفرست» را فشار دهد، ولی با یک شرط کوچک می‌تواند سهم خود را
دریافت کند و آن هم اینکه که «گیرنده» در آن سول ترمینال، دکمه «بپذیر» را فشار دهد.

به بیان دیگر، فرستنده می‌تواند هر گونه‌ای که دوست دارد پول را بخش کند و گیرنده می‌تواند
پس از فهمیدن سهم خود، آن را بپذیرد و یا اینکه با نپذیرفتن آن، نه خود و نه دیگری هیچ پولی دریافت نکنند.

چیزی که بیشتر آزمایش‌کننده‌ها و شاید شما را شگفت‌زده کند، این است که برپاد تئوری‌هایی که
روی اصل «سود‌خواهی مطلق» پایه‌گذاری شده‌اند و تئوری آن‌ها، که پیش‌بینی می‌کند گیرنده مقدار
پول را هر اندازه کم هم که باشد، خواهد پذیرفت (چرا که هرگونه که نگاه کنیم، به هر روی یک دلار بهتر از هیچ است)
در آزمایش‌های راستینی که به کمک این بازی انجام می‌گرفت، گیرنده‌ها، تنها و تنها زمانی پول را می‌پذیرفتند
که سهم خود را «عادلانه» تشخیص دهند، و این عادلانه بودن از میانگین دریافتی 3.7 کمتر نمی‌رفت.

از سوی دیگر، نکته بسیار جالب درباره «فرستنده» در این بازی می‌باشد که می‌توانستند با
وارونه پندار کردن جای خود با گیرنده، این نکته را بسیار خوب درک کنند که اگر پول را
بخواهند ناعادلانه بخش کنند، آدم پشت ترمینال دیگر، با احتمال بسیار بالایی آن را نخواهد پذیرفت.


ژنتیک:

درباره ژنتیک کوتاه شده می‌توان گفت که آدم‌ها در روند فرگشت همواره به سوی خوب بودن و
پاک‌سرشت بودن پیش رفته‌اند تا چیز دیگر، چرا که برای حفظ بقای خود و به جای ماندن می‌بایستی
ویژگی‌هایی که حس «همکاری» و «عدالت‌خواهی» را تقویت می‌کردند در فرگشت به ارث ببرند.

این امر البته بر پاد چهره‌ دیوسرشت از آدمی است که بیشتر دین‌های الهی و حتی فیلم‌های هالیوود برای هیجان دادن به تماشاگر درست می‌کنند.

برای نمونه فکر می‌کنم همه با این صحنه‌ از فیلم که با آمدن یک بلای طبیعی بگوییم زمین لرزه، همه مردم
تلاش در پیش‌زدن و فرار کردن دارند آشنایی داشته باشیم، ولی آنچه بیشتر مواقع در واقعیت دیده
می‌شود مردمی هستند که با دست زدن به فداکاری و بازی کردن با جان خود، برمی‌گردند و به کمک دیگران می‌روند.


برنامه‌نویسی:

در این زمینه من می‌توانم برای شما از سامانه‌هایی نام ببرم که بستر آن‌ها «پخش‌شده» می‌باشد.

در کامپیوتر زمانی که ما می‌خواهیم داده‌ها را میان چند رایانه به اشتراک بگذاریم، چند اسلوب
برای پیاده‌سازی فرآیند آن به کار می‌رود. شیوه کلاسیک و نخستینی که در این زمینه بکار می‌رود،
پیاده‌سازی سیستم‌های «هسته‌ای» و centralized می‌باشد. در این شیوه، یک سیستم
مرکزی با ارائه سرویس به کاربران، داده‌های درخواست‌شده را به آن‌ها می‌دهد.

شیوه دیگر، شبکه‌های «پخش‌شده (distributed)) هستند که بیشتر peer-to-peer خوانده می‌شوند
و فکر می‌کنم با نام یکی از پروتکل‌های سرآوازه آن، BitTorrent یا کوتاه‌شده Torrent آشنا باشید.

در این شیوه از اشتراک‌گذاری، ما داده‌ها را میان چند کاربر پخش می‌کنیم و کاربران خود، با «داد ‌و ‌ستد» داده‌‌هایشان با
دیگران (به چَم راستین آن)، می‌توانند فایل درخواست‌شده را به گونه ‌پخش‌شده در دسترسی کسانی که به آن نیاز دارند بگذارند.

اما در اینکه پیاده‌سازی هر شیوه چه دگرسانی‌های دارد می‌توان گفت:
  • سیستم‌های «هسته‌ای» با افزایش شمار کاربران از توانمندی‌اشان کاسته شده و فرآیند اشتراک‌گذاری‌شان کند می‌شود، هنگامیکه سیستم‌های «پخش‌شده» با افزایش شمار
    کاربران نه تنها با کاهش سرعت روبرو نمی‌شوند، که به شتاب و تندی فرآیند اشتراک‌گذاری‌اشان نیز افزوده می‌شود!
  • سیستم‌های «هسته‌ای» اگر دوچار اختلال شوند، دسترسی به فایل برای همه کاربران
    بسته می‌شود، هنگامیکه در سیستم‌های «پخش‌شده»، تنها یک
    گره از شبکه کم شده و در روند اشتراک‌گذاری هیچگونه تداخلی ایجاد نمی‌شود.
  • سیستم‌های «هسته‌ای» تنها با برنامه‌ریزی درست و گردانندگی روزمره می‌توانند جلوی
    سواستفاده کاربران را بگیرند که به داشتن ساختاری شکننده می‌انجامد، هنگامیکه سیستم‌های «پخش‌شده»، با داشتن گره‌های گوناگون که هر کدام بر پایه نیازهای خود دست به داد و ستد می‌زنند، ساختاری ستبر و قابل اطمینان دارند.


سیستم‌های بالا در نهایت خود روی بستر اینترنت پایه‌گذاری شده‌اند و ساختار خود
اینترنت، متشکل شده از یک شبکه بسیار بزرگ از گونه «پخش‌شده» است که تنها و تنها
روی این اصل که کاربران آن، خود یک سری از ظوابط اینترنتی را (بدون داشتن هیچگونه تضمینی) دنبال می‌کنند کار
می‌کند؛ و البته که، اینترنت هیچ دولت و حکومتی نیز برای جلوگیری از هرج‌و‌مرج! ندارد و شاید ستبرترین سیستمی باشد که آدمی تاکنون ساخته است.
مهربد نوشته: روانشناسی
مهربد گرامی؛
این آزمایش در شرایط غیر آزمایشگاهی مطمئنا چنین جوابی نمیدهد و همینطور فکر نکنم جامعه آماری بالایی هم داشته بوده باشد.
البته شاید من فرصت و توانایی استفاده از روش آزمایشگاهی برای رد این آزمایش را نداشته ام ولی بر مبنای مشاهده ی مستقیم و زندگی در جامعه ی انسانی معتقدم چنین چیزی رخ نمی دهد.
(مثال نقض:خود من..!)

نقل قول:ژنتیک

این نیز به نظر من خیلی کلی است ،شرایطی که انسان کاملا احساس کنند باید بین خود و دیگری انتخاب کند ،قاعدتا خود را انتخاب میکنند یعنی اگر نکند کار غیر عقلانی کرده است که نه با توجه به فیلم های هالیوودی بلکه با فلسفه چنین چیزی عقلانی است. (بقیه ادعاها شعار،داستان وتخیلی بیش نیست)
که با این تفسیر اداره ی جامعه به این صورت ممکن نیست.

نقل قول:برنامه‌نویسی
در مورد این موضوع نیز اطلاعات نداشتم،از متخصصی پرسیدم ،چکیده سخنانش را این گونه دریافت کردم که در همین سیستم تورنت نیز نهاد مدیریتی(قدرت) وجود دارد بدین صورت که همه ی درخواست ها به این سیستم وصل شده و تورنت آن ها را به هم متصل مینماید یعنی منابع در بین کاربران پخش شده و مدیریت کماکان با سیستم مرکزیست.
و همینطور نمیتوان شبکه کامپیوتری را به سیستم اجتماعی تعمیم داد چون کاربران توانایی انجام هیچ حرکت غیرقابل پیش بینی ندارند و اگر هم بکنند سیستم تورنت توانایی خواندن آن را ندارد یا اجازه عبور نمیدهد که در مورد جامعه این گونه نیست و اگر چنین امری هم به وجود بیاوریم دیگر از حالت آنارشیسمی خود خارج شده و نهاد مقتدر به وجود می آید.


-در کل به نظر من فلسفه ی آنارشیسم لنگ میزند ولی درک نکردن من بیشتر از لحاظ اجرایی وسیاسی آن بود ،یعنی اگر من فردا بخواهم تبلیغ آنارشیسم کنم چه بگوییم ،چگونه شرایطی لازم است تا چنین انقلابی رخ دهد ، چگونه آن را نگه میداریم ،چگونه هدف ترسیم میکنیم و در برابر جوامع کاملا منسجم دیگر به رقابت برای رسیدن به آن میپردازیم و...
doubt نوشته: مهربد گرامی؛
این آزمایش در شرایط غیر آزمایشگاهی مطمئنا چنین جوابی نمیدهد و همینطور فکر نکنم جامعه آماری بالایی هم داشته بوده باشد.
البته شاید من فرصت و توانایی استفاده از روش آزمایشگاهی برای رد این آزمایش را نداشته ام ولی بر مبنای مشاهده ی مستقیم و زندگی در جامعه ی انسانی معتقدم چنین چیزی رخ نمی دهد.
(مثال نقض:خود من..!)

[عکس: 53.gif]

در اینباره جای گفگتو زیاد است.



doubt نوشته: این نیز به نظر من خیلی کلی است ،شرایطی که انسان کاملا احساس کنند باید بین خود و دیگری انتخاب کند ،قاعدتا خود را انتخاب میکنند یعنی اگر نکند کار غیر عقلانی کرده است که نه با توجه به فیلم های هالیوودی بلکه با فلسفه چنین چیزی عقلانی است. (بقیه ادعاها شعار،داستان وتخیلی بیش نیست)
که با این تفسیر اداره ی جامعه به این صورت ممکن نیست.



doubt نوشته: در مورد این موضوع نیز اطلاعات نداشتم،از متخصصی پرسیدم ،چکیده سخنانش را این گونه دریافت کردم که در همین سیستم تورنت نیز نهاد مدیریتی(قدرت) وجود دارد بدین صورت که همه ی درخواست ها به این سیستم وصل شده و تورنت آن ها را به هم متصل مینماید یعنی منابع در بین کاربران پخش شده و مدیریت کماکان با سیستم مرکزیست.

نادرست است. شبکه‌های تورنت «می‌توانند» از یک سیستم مرکزی در جایگاه coordinator
برای شتاب دادن و هماهنگ کردن گره‌ها که کاربران باشند، سود ببرند، ولی این تنها در جایگاه یک
افزونه برای کاربرانی است که نمی‌توانند ارتباط سرراست و بدون میانه با دیگر کاربران برقرار کنند:

Distributed_hash_table

DHTs characteristically emphasize the following properties:

* Decentralization: the nodes collectively form the system without any central coordination.
* Scalability: the system should function efficiently even with thousands or millions of nodes.
* Fault tolerance: the system should be reliable (in some sense) even with nodes continuously joining, leaving, and failing.






doubt نوشته: و همینطور نمیتوان شبکه کامپیوتری را به سیستم اجتماعی تعمیم داد چون کاربران توانایی انجام هیچ حرکت غیرقابل پیش بینی ندارند و اگر هم بکنند سیستم تورنت توانایی خواندن آن را ندارد یا اجازه عبور نمیدهد که در مورد جامعه این گونه نیست و اگر چنین امری هم به وجود بیاوریم دیگر از حالت آنارشیسمی خود خارج شده و نهاد مقتدر به وجود می آید.

در اینکه نمی‌توان شبکه‌های رایانه‌ای را به همبود و اجتماع تعمیم داد سخنی نمی‌رود،
ولی همانندی این دو در جایگاه یک شبیه‌سازی، بسیار سودمند و البته چشمگیر است.

جدا از تورنت، من بزرگترین شبکه جهان که «اینترنت» باشد را نیز می‌توانم در جایگاه نمونه برای شما
نام ببرم. همچنان که بالا نیز گفتم، در اینترنت ما هیچ قانون‌گذار و مرکزیتی نداریم ولی می‌بینیم که پایداری آن از
بهترین سیستم‌هایی که تاکنون بدست آدمی ساخته شده‌اند نیز بیشتر است، چرا به سادگی، همان هسته و مرکز را ندارد.



doubt نوشته: -در کل به نظر من فلسفه ی آنارشیسم لنگ میزند ولی درک نکردن من بیشتر از لحاظ اجرایی وسیاسی آن بود ،یعنی اگر من فردا بخواهم تبلیغ آنارشیسم کنم چه بگوییم ،چگونه شرایطی لازم است تا چنین انقلابی رخ دهد ، چگونه آن را نگه میداریم ،چگونه هدف ترسیم میکنیم و در برابر جوامع کاملا منسجم دیگر به رقابت برای رسیدن به آن میپردازیم و...


این‌ها برای گفتگوی بیشتر نکته‌های خوبی هستند. اما آنچه مرا بیشتر به آنارشیسم جلب
می‌کند نه ساختار منحصر به فرد آن، که ناپایداری و مزاحم بودن «آزادی» در آن‌ها است.

سیستم‌های همبودین کنونی همگی در محدود کردن آزادی‌های آدمی هم‌رای هستند.
اشتباه نشود، من درباره نظام‌های صرفا توتالیتر سخن نمی‌گویم، بلکه این ویژگی گرفتن آزادی‌های
آدمی در سیستم‌های بسیار آراسته و خواستنی‌ای که در غرب آزاد می‌بینید نیز می‌باشد.

این فرآیند که شاید بتوان آن را فرآیند بردگی کشیده شدن نامید، روندی کند ولی پیوسته دارد و فرنود بودن آن نیز از یک
ویژگی بسیار ساده که در همه سامانه‌های همبودین کنونی می‌بینیم سرچشمه می‌گیرد: بهینه‌سازیِ روزافزون و پیاپی همبود

سامانه‌هایی که ما امروز داریم، برای کارکرد درست و از میان نرفتن خود، نیاز به شهروندانی قانون‌مدار دارند که ظوابط و هنجارهای
سیستم را به خوبی دنبال کنند. این روند از سویی با بیشتر شدن شمار آدمیان، و از سوی دیگر با پیشرفته شدن ساختار همبود، و در کنار آن
با افزایش نیاز روزافزون به هماهنگی هر چه بیشتر میان شهروندان و برخورد ایشان با یکدیگر، خواه ناخواه به پیاده سازی بسترهایی
می‌انجامد که با گرفتن آزادی (که در بهینه‌سازی فاکتوری پیش‌بینی‌ناپذیر و مزاحم است) آدمی را به بردگی و ماشین‌های مطیع تبدیل خواهند کرد.

به بیان دیگر، سیستم‌های کنونی به سویی پیش می‌روند که هر آدم دیگر در جایگاه تنها یک «هموند در سیستم» نخواهد بود، بلکه در
جایگاه «هموندی از سیستم» به شمار خواهد رفت که بایستی با هنجارهای اجتماعی که سیستم آنها را (هم‌اکنون نیز) تبلیغ می‌کند، زیر کنترل باشد.
در کنار نوشته‌های بالا، امروز به جستاری در ویکی‌پدیا در همین زمینه برخوردم:

دور بر شما
بهانه این تاپیک گمان کنم بازی dues ex هست.

نه گرفتاری ها بسیار شده بیشتر ما (خودم و شاید هم شما) کمتر درباره این جستار می اندیشیم. چرا ؟
خوب یکی این که گرفتاری ها فراوان شده است.
دو، شاید برای بسیاری از ما این پرسش واقع بینانه نباشد. آیا به آن چون جستاری کودکانه می نگریم ؟ یا آیا گمان می کنیم به هیچ رو به آن نخواهیم رسید؟
سه که باز هم بیشتر همان دو است، دربست این است که به هیچ رو چنین چیزی نخواهد بود.
روی هم رفته احتمال دومی بیشتر است. بی گمان دیده اید با هر کدام از مسلمان ها نیز گرم سخن می شوید دست آخر می گویند باید آقا بیاید تا درست شود. این گفته نشانه نا امیدی از کل نظام های سیاسی است. روشن است که آقا همان امام زمان است ، بیچاره خبر ندارد که او نبوده و نیست.
کوشش های انسان ها تا کنون تنها به یک قانون نا کارآمد (چون به اندازه بسنده نیرو برای پا گرفتن در همه کشورها ندارد چنین می گویم) به نام حقوق بشر انجامیده است.
ولی ما چه می گوییم. بی گمان یک دیکتاتوری بیخدا دست کمی از استالینسیم نخواهد داشت. پس نباید چشم براه یک بیخدایی که خودش دیکتاتوری نوینی بشود، باشیم و آن را تایید نماییم. هر آینه اگر دستور شود که هیچ کس دین نداشته باشد، می شود دیکتاتوری با نامی دیگر. هم چنین به نگر می رسد که برای نیفتادن به چاه دیکتاتوری باید نظامی درستی از نظارت برقرار باشد.
پس بخش نخست پرسش می شود درباره نظام سیاسی
نظام سیاسی که در این چند گاهه برای من آرمانی به نگر می‌آید نظام آنارشیستی است.
بخش‌های جدا و خودگردان (autonomous) که با همکُنشی میان خود، ساختار سیاسی همبودگاه را ریخت می‌دهند.
بهمنیار نوشته: دور بر شما
بهانه این تاپیک گمان کنم بازی dues ex هست.


در deus ex البته با یک آینده تاریک روبرو هستیم و بسیار ناامید کننده خواهد بود اگر پیشرفت فن‌آوری به آن سو برود.

فن‌آوری در آینده ترسیم شده‌ای که می‌بینیم نیز بسیار بدوی و خام است. جایگزینی اندام بدن با نمونه سخت‌افزاری روباتیک آن اگر نگوییم نابخردانه، بسیار ناکارآمد خواهد بود.

پیشرفت دلخواه (آرمانی) بیشتر روی ژنتیک و نانوتکنولوژی می‌تواند باشد که با دستکاری و دگراندن سرراست و direct کُد ژنتیکی همراه است.



از همه اینها گذشته، چه کسی با دختری که پاهای آهنی دارد می‌خوابد؟ 4
مهربد نوشته: نظام سیاسی که در این چند گاهه برای من آرمانی به نگر می‌آید نظام آنارشیستی است.
من خیلی به سیاست و فلسفه سیاسی آشنایی ندارم ولی از آنچه که میدونم میتوانم بگویم که نظریه پردازی زیادی برایش نشده و نه آزمون پس داده و نه عملی بنظر میرسد حتی درست معلوم نیست چطور میشود امنیت را تامین کرد.



مهربد نوشته: فن‌آوری در آینده ترسیم شده‌ای که می‌بینیم نیز بسیار بدوی و خام است. جایگزینی اندام بدن با نمونه سخت‌افزاری روباتیک آن اگر نگوییم نابخردانه، بسیار ناکارآمد خواهد بود.

پیشرفت دلخواه (آرمانی) بیشتر روی ژنتیک و نانوتکنولوژی می‌تواند باشد که با دستکاری و دگراندن سرراست و direct کُد ژنتیکی همراه است.



از همه اینها گذشته، چه کسی با دختری که پاهای آهنی دارد می‌خوابد؟

من چند وقت پیش یک مصاحبه دیدم بین داوکینز و Craig Venter ،در یوتیوب هست(حوصله ندارم لینکش کنم 4).
در اون یکسری چیزهای پشت پرده نشون میداد که خیلی جالب بود.این همون کسیه که خبر موفقیتش در حیات مصنوعی خیلی سر و صدا کرد.مثل اینکه در چند دهه آینده اگر بشر جان سالم بدر ببرد و خودش را نابود و بدبخت نکند میشود طراحی ژنتیکی کرد در حد تیم ملی 4

نقل قول:از همه اینها گذشته،چه کسی با دختری که پاهای آهنی دارد می‌خوابد؟
اون که چیزی نیست،در سیستم تناسلی دست نبرند خوبه 21
آقا من این Deus Ex رو خیلی وقت پیش بازی کردم اون هم همش ۱۰ دقیقه خوشم نیومد و این نسخه ی جدیدش رو اصلن بازی نکردم . در مورد پست اول هم درست نفهمیدم چی شد ! میشه یک کمی بیشتر توضیح بدید ؟
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8