دفترچه

نسخه‌ی کامل: فیلمهایی که دیده ایم و برایمان جالب بوده
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33
[عکس: 55.jpg]
خب توصیف سطحیش میتونه رابینسون کروزو مدرن باشه ولی بازی عالی تام هنکس و اضافه کردن کمی تم رومانتیک، فیلم رو واقعا دلپذیر و زیبا کرده.
به جز دورافتادگی از دنیای مدرن ما با یک دورافتادگی عاطفی هم مواجه هستیم و به طور کلی عنوان فیلم ایهام هم داره هم به کشتی شکستگی(یا هواپیما شکستگی!:)) ) اشاره داره و هم به همین دورافتادگی که در پایان فیلم هم باز اشاره میشه.
یکی از بهترین صحنه هاش صحنه مواجه شدنش با دوست دخترش توی خونش بود که ازدواج کرده بود.

[عکس: 56.jpg]
باید اسم فیلم رو میزاشتند"چگونه به یک داستان عالی تر بزنیم"! :))
ایده ها بچه گانه، بازی ها مصنوعی و فاقد هرگونه نوآوری و خلاقیت در داستان "دیو و دلبر" بود.
[عکس: 67.jpg]
[URL="http://www.imdb.com/title/tt0477302"]
Extremely Loud & Incredibly Close 2011[/URL]

به شدت بلند بسیار نزدیک
فیلمی با بازی توماس هورن و تام هنکس و ساندرا بلوک
داستان درباره حادثه 11 سپتیمبر هست
البته نه به خود حادثه
بلکه به خانواده ای که این حادثه در این خانواده تاثیر به شدت بدی میذاره
پدر خانواده با بازی تام هنکس در طبقه 105 این ساختمان گیر کرده و کشته میشه
پسری که بعد از یک سال هنوز مرگ پدر رو فراموش نکرده
بعد از یک سال از گذشت اون حادثه بد به اتاق پدرش میره و در اونجا کلیدی رو پیدا میکنه
و به دنبال پیدا کردن قفلی هست که اون کلید بازش میکنه
به خیال اینکه اون کلید رازی رو در مورد پدرش افشا میکنه
فیلم یه فیلم بسیار خوب بود
با یک روایت غیر خطی
داستان از مجلس دفنی شروع میشه و مشخص نیست که این مجلس چی هست
فقط پسر اونجا ناراحت هست و میگه وقتی توی اون تابوت خالی هست چرا پس باید وقتمون رو هدر بدیم
سکانس بعدی وارد پرده معرفی روتین یا روزمرگی میشه و در اونجا رابطه خوب و بسیار نزدیک پدر و پسر رو نشون میده
فیلمنامه دارای یک راوی هست که روایت هاش واقعا به جا و در روند فیلم تاثر خوبی داره
راوی همون پسر کوچیک هست
پدر در بازی هاش و راهنمایی هاش پسرش رو جوری تربیت کرده که هیچ وقت دست از جستجو برنداره
این پسر نسبت به سنش خیلی باهوش هست و اطلاعات عمومی نسبتا بالایی داره
فیلم با حادثه انفجار 11 سپتیمبر وارد ماجرای اصلی میشه و بعد به یک سال بعد از حادثه میره
و با فلش بک های خیلی به جایی داستان حادثه انفجار رو کشته شدن پدرش رو رابطه پدر و پسر رو ادامه میده
بازی این پسر واقعا عالی و قابل تحسین هست
هر چند به نظر من کمی زیاده روی کرده در اجرای حسی
ولی به نسبت سنش من رو کاملا تحت تاثیر قرار داد
موسیقی فیلم یه شاهکاره
مناسب عالی زیبا و همراه مخاطب تاثر خیلی خوبی در دیده شدن سکانس ها القای بار معنایی فیلم و انتقال احساسات
تدوین فیلم یک تدوین شلوغ و عالی و بی نقصه
فیلم رو توصیه میکنم حتما ببینید



[عکس: 68.jpg][URL="http://www.imdb.com/title/tt0381849"]

3:10 to Yuma 2007[/URL]

قطار 3:10 دقیقه به یوما

فیلمی با بازی راسل کرو و کریستین بیل و بن فاستر
داستان در غرب وحشی اتفاق میفته
داستان مزرعه داری هست که بدهی زیادی به یکی از ثروتمندان شهر داره
شبی یکی از افراد او اصطبل علوفه ش رو به آتش میکشه
داستان دیگری هم روایت میشه و اون حمله مسلحانه و دزدی از دلیجانی دولتی توسط کابویی به نام بن وید
در مسیر داستان کریستین بیل و پسر هاش در بیابان به صورت اتفاقی با بن وید و حادثه سرقت رو به رو میشه
و در ادامه کریستین بیل به شهر میاد و در دستگیری بن وید کمک میکنه تا به همراه مارشال و افرادش بن وید رو به قطار 3:10 دقیقه به سمت زندان یوما همراهی کنه
فیلمی در ژانر وسترن ولی تفاوتی اساسی با وسترن های گذشته داشت
و اون پرداختن به شخصیت اصلی کاراکتر ها بیشتر از پرداختن به تیپ کاراکتر و روند فیلم نامه و ژانر وسترن هست
شخصیت پردازی کاراکتر های اصلی خیلی عالی شده
در ادامه ماجرای انتقال بن وید به قطار ما شاهد اتفاق هایی گاه منطقی و گاه غیر منطقی هستیم
یکی از سکانس های غیر منطقی سکانس آخری هست که کریستین بیل باید بن وید رو از اتاق هتل به سمت ایستگاه قطار ببره
در حالیکه خودش هست و یک تفنگ و گروه به شدت حرفه ای بن وید
این سکانس ها اصلا منطقی نبود
همکاری بن وید با کریستین بیل برام اصلا جالب نبود
انگار نه انگار که قرار بره اعدام بشه
جوری در این فیلم نشون داده شد که هدف کریستین بیل تقریبا بیهوده و مضحک بوده
دستگیری بن وید خیلی اتفاقی هست
انتقالش غیر واقعی هست
در همه سکانس ها همکاری خود بن وید هست که به گروه مارشال و افرادش و کریستین بیل اجازه دستگیری و انتقالش رو میده
فیلم قشنگی بود
ولی من اصلا خوشم نیومد
چون خیلی تخیلی تموم شد


[عکس: 69.jpg]

Million Dollar Baby 2004

دختر میلیون دلاری
فیلمی به کارگردانی کلینت ایستوود
با بازی کلینت ایستوود و هیلاری سوانک و مورگان فریمن

داستان فیلم زندگی یک بوکسور زن رو نشون میده که قبل از حرفه ای شدن به مدت 13 سال در فقر به سر میبره و در رستوران ها به عنوان گارسون کار میکنه
برای تمرین بوکس پیش کلینت ایستوود میاد ولی فرانکی ( کلینت ایستوود ) از تمرین دادنش سرباز میزنه
کلینت ایستوود خودش در حال حاضر مربی یک سیاه پوست هست و از طرفی هم در زندگی شخصی خودش تنها ست و دخترش به خاطر اشتباهات گذشته فرانکی تنهاش گذاشته
و حتی جواب نامه های اون رو نمیده
با اینحال وقت خودش رو روی اون سیاه پوست میذاره و اون رو آماده مسابقه میکنه
ولی وقتی آماده میشه فرانکی رو رها میکنه و پیش یک منیجر دیگه میره برای کسب عنوان قهرمانی
اتفاقاتی پیش میاد و فرانکی تمرین دادن اون دختر رو قبول میکنه و تا حد قهرمانی اون دختر رو بالا میاره ولی دست آخر ...

یه فیلم خیلی خوش ساخت که من این رو بعد از چند سال بالأخره طلسمش رو شکستم و امروز صبح سر کارم دیدمش [عکس: 6.gif]
مثل همیه فیلم های آخری کلینت ایستوود فیلم لایه های اجتماعی و سیاسی داره
و وارد داستان میشه ولی با کنایه های سیاسی و مبارزه با نژادپرستی
مورگان فریمن در نقش دوست و شاگر قبلی فرانکی هست و به عنوان راوی فیلم در توضیح سکانس ها و تاثیر گذار بودنش خیلی اثر داره
فیلم با مبارزه سیاه پوست و سفید پوست شروع میشه
و بعد با نشون دادن یک آأم ضعیف و پر مدعی و متوهم با نام "خطر" این مقوله ضدیت نژاد پرستی رو کمی لوث میکنه
آدم ضعیفی مثل "خطر" شعار های ضد نژادپرستانه میده
ولی آأم های قوی مثل همون ویلیام سیاه پوست نه در زبان که در عمل مبارزه میکنن و پیروز هستند
فیلم داستان تولد یک قهرمان رو از شروع و از زمانی که در دهه سوم عمرش زندگی میکنه شروع میکنه
قدرت گرفتنش خیزشش امیدش تلاشش و آخر تمام شدن
فیلم وارد زندگی روزمره میشه و یک نهیبی به این تکرار ها و این بی هدفی ها میزنه
با نشون دادن زندگی این دختر و تلاشش
کنایه هایی به ارزش های اجتماعی میزنه
در سکانسی این دختر وضعیت مالی ش خوب شده و برای مادرش یک خانه میخره
اونجا مادر یا یک لحن طلبکارانه با دخترش برخورد میکنه و وقتی دختر در مورد ورزش صحبت میکنه
مادر برمیگرده میگه دست از این کارها بردار مثل آدم ازدواج کن و خودت رو مسخره مردم نکن
در حالیکه مخاطب در اون لحظه اوج حماقت رو در اون مادر و جامعه ای میبینه که اون مادر ازش صحبت میکنه
فیلم خوبی بود
بازی هیلاری سوانک واقعا عالی بود
کلینت ایستوود بازی خیلی خوبی داشت و همینطور موریگان فریمن
صحنه های مبارزه و فیلم برداری ها خیلی خوب کار شده بود
یک کارگردانی بدون نقص
کمی روند خسته کننده داشت
ولی در کل خوب بود


[عکس: 70.jpg]

Downfall 2004

سقوط
داستان فیلم درباره ماه های آخر زندگی آدولف هیتلر و سقوط امپراتوری و قدرتی که برای خودش درست کرده بود
یک فیلم فوق العاده درباره آخرین روزهای زندگی آدولف هیتلر با نگاه به شخصیت هیتلر و رفتارش با اطرافیانش و ایدئولوژی و خط فکر این شخصیت تاثیر گذار تاریخ
فیلم به زبان آلمانی هست و بازی ها و شخصیت ها به شدت عالی
مخصوصا نقش هیتلر رو به بهترین شکل ممکن اجرا میکنه
که هم قدرت و هم نبوغ و هم رفتار و حالت چهره عصبانیتش خشمش احساساتش فکرش همه و همه رو خیلی خوب به تصویر میکشه
این فیلم نگاه جدیدی به جنگ جهانی دوم داره
فیلم رو به شدت به همه توصیه میکنم که ببینندجدا فیلم رو که دیدم با یه فیلم خیلی جالب رو به رو شدم
زندگی آدولف هیتلر رو خیلی عالی نشون داد
فیلم نه فقط جنبه خشونت یا نفرت انگیز هیتلر رو بلکه خصوصیات رفتاری و گاهی احساسات مثبت و رفتار های مناسب رو هم نشون داد
فیلم با روایت منشی و یکی از نزدیکان هیتلر شروع میشه
و بعد وارد خود فیلم میشه
با سکانسی که زن هایی رو به سمت مقر نیرو های آلمانی میاره
و فضای فیلم و خنده ها و نگاه های سربازان و ذهنیتی که ما از این رفتار ها در ذهنمان داریم
این هست که این زن ها رو برای عیاشی یا س.ک.س یا تجاوز به مقر نیرو های آلمانی میره
و بعد که پیشوا به دیدن این زن ها میره و زیبا ترینشون رو انتخاب میکنه مخاطب دیگه یقین داره زن رو میبره برای س.ک.س
ولی وقتی رفتار مودبانه و متمدنانه پیشوا رو میبینه تعجب میکنه
همین سکانس های اولی بر عجیب بودن و تازه بودن نوع نگاهی که فیلم داره حکایت میکنه
سکانس اولی که پیشوا رو نشون میده در یک تعلیق تصویری به شدت عالی که از خبره بودن کارگردان خبر میده یه حس نفوذ و قدرت و جذبه ای قوی از حضور پیشوا مخاطب رو فرا میگیره
بازی این بازیگر چنان قوی هست که تو نمیتونی شخص دیگری رو به جای این در نظر بگیری
جوری هیتلر رو بازی میکنه
تمام حرکات و رفتار ها رو به خوبی نشون میده
به خوبی قدرت هیتلر نفوذ هیتلر رو
خشمش رو سیاستش رو افولش رو به وجه کاملا عالی به نمایش میذاره
فیلم یک میزانسن فوق العاده داره و صحنه ها و لوکیشن هایی که انتخاب کرده و صحنه پردازی های عالی
حال و هوای ارتش آلمان و هیتلر رو که ماها در بازی های کال آف دیوتی و مدال آف هانر و ... مشاهده کردیم
به خوبی به مخاطب منتقل میکنه
تونل ها و مخفی گاه های مخوف
ایست های بازرسی
و در نهایت اتاق فرماندهی کل ارتش رایش و نیرو های اس اس
فیلم روایت چند ماه آخر سقوط هیتلر رو نشون میده
نه کاری به قدرت گرفتنش نه کاری به کشتار هایی که انجام داده هیچ کدوم رو نشون نمیده
فقط سقوط محض رو
فشار های روانی که بر هیتلر و فرماندهان رده بالا هست
شکست قریب الوقعی که با هجوم نیرو های شوروی در برلین شکل خواهد گرفت
به همین خاطر اختلافات زیادی بین فرماندهان و شخص هیتلر شکل میگیره
بیشتر فرماندهان خواهان این هستند که هیتلر از برلین خارج بشه ولی هیتلر چون شخص باهوش و فهیمی هست به شکست خودش پی برده
نمیخواد به خفت و خاری بیفته
فیلم با نگاهی به خط فکر دیکتاتور ها و جوامع ملی گرا نقد جالبی بر ااونها داره
در سکانس هایی هیتلر که به عنوان پیشوا و حافظ جان و ناموس ملت آلمان هست حاضره برای قدرت گرفتن دوباره خودش
تمام آلمان و مردمش رو فدا کنه چرا که اعتقاد داره خود مردم قدرت رو بهش دادند
اعتقاد داره اگر قرار باشه که جامعه ملی گرایانه من از بین بره دیگه وجود مردم و زنده بودنشون فایده ای نداره
در سکانس هایی که یکی از فرماندهان ارتش به دیگری میگه اگر قرار باشه ما تسلیم نشیم مردم همه از بین خواهند رفت
برمیگرده میگه مردم خودشون سرنوشت خودشون رو انتخاب کردند
یه واقعیتی هست این
سرنوشت هر ملتی در دست خودش هست
اعتقادات مردم آلمان و باور هایی که به پیشوای خودشون دارند در سکانس هایی که بچه ها و زن ها و مردم غیر نظامی که مسلح شدند تا از سقوط و شکست پیشوا جلوگیری کنند نشان داده میشه
فیلم بعد از نگاهی اجمالی به شخصیت هیتلر و بعد از اینکه به مخاطب این حس رو منتقل میکنه که قرار نیست ما در اینجا فقط شخصیت هیتلر رو بکوبیم و اون رو منفور محض نشون بدیم وارد خط فکر هیتلر میشه
در ابتدا رفتارش رو با منشی ها و فرماندهان نشون میده
مخاطب در ایجا تنفری نسبت به هیتلر نداره
وقتی سیاست و خشمی رو که بر فرماندهان در اون اتاق کوچیک نشون میده و فریاد هایی که در کل سالن میپیچه اقتدار هیتلر رو نشون میده
در سکانسی با عصبانیت سر فرماندهان فریاد میکشه که شما در دانشگاه درس خوندید تا یاد بگیرید چطور قاشق و چنگال دستتون بگیرید
ولی من دانشگاه نرفتن ولی به تنهایی کل اروپا رو فتح کردم
من برای دنیا سیاست ها و برنامه های خاصی داشتم ولی هیچ کس من رو درک نکرد حتی برادرانم
این صحبت ها از نبوغ سیاسی و جنگی هیتلر خبر میده
ولی بعد با صحبت هایی که درباره جامعه ملی گرایانه و اندیشه های خود برتر بینی و نظامی که قرار هست ایجاد بشه و فدا کردن جان انسان های بیگانه
به خاطر قدرت خودش حس تنفری در مخاطب ایجاد میشه
ولی بعد این حس تنفر از بین میره
چرا که سقوط هیتلر رو درماندگی ش رو نشون میده
و در نهایت خودکشی هیتلر رو
من از جنگ جهانی چندان خبر ندارم ولی تا اونجایی که در مورد سرنوشت هیتلر خوندم در مورد خودکشی ش به همین صراحت صحبت نکرده بودند
و حتی خونده بودم که هیتلر در ساعت های آخر عمرش هیچ کس اون رو ندیده
ولی در اینجا رسما از خودکشی خودش صحبت میکنه و از فرمانده نزدیکش درخواست داره بعد از مردنش اون رو بسوزونه تا بدنش دست روس ها یا یهودی ها نیفته
فیلم برداری و تدوین بسیار عالی فیلم صحنه های اکشن خیلی خوب موسیقی تاثیر گذار فیلم همه و همه دست به دست هم دادند
که ما سقوط هیتلر رو شاهد باشیم و به نوعی با این شخصیت تاثیر گذار قرن احساس همدردی کنیم


[عکس: 71.jpg]

Pacific Rim 2013

داستان فیلم درباره هیولاهایی به نام کایجو هست که به زمین حمله میکنند
انسان ها به خاطر بزرگی و غول پیکر بودن این هیولاها توانایی مقابله با اونها رو ندارند
تمام ملت ها اختلافات رو کنار میگذارند و دانش خودشون رو به اشتراک میگذارند تا با ساخت ربات های غول پیکر با این موجودات مقابله کنند
فیلم از نظر جلوه های ویژه به شدت تاثیر گذاره
یه فیلم فوق العاده
یک اکشن سریع مهیج عالی بی نقص
بنده خدا هابیت به نظرم امسال هم شانس بردن اسکار جلوه های ویژه رو نداره
فیلم ترنسفورمر با اون همه عظمتش در برابر جلوه های ویژه این هیچی نبود
موسیقی متن فوق العاده ای داره
و جالبش هم این هست که موسیقی متنش رو رامین جوادی که از پدر ایرانی و از مادر آلمانی هست ساخته
البته هیچ ربطی به ایرانی بودن یا ایران نداره
چرا که همه تخصصش رو و دانشش رو و شکوفایی ش رو مدیون آلمان و هالیوود هست
توصیه اکید دارم همه ببینندش
خیلی قشنگه


[عکس: 72.jpg][URL="http://www.imdb.com/title/tt1210819"]

The Lone Ranger 2013[/URL]

فیلمی با بازی جانی دپ
داستان غرب وحشی هست
مردی به نام جان رید به همراه سرخ پوستی به نام تونتو با بازی جانی دپ برای گرفتن انتقام و ایجاد عدالت در مسیر هم قرار میگیرند
اما عدالت برای هر دو تعریف خاص خودش رو داره
هر دو برای دستگیری کاویندیش مردی که برادر جان رید رو کشته و قلب برادرش رو از سینه در اورده و خورده
فیلم در قالب وسترن کمدی هست
فیلم در القای حس کمدی یا وسترن یا جدی بودن ترتیب خاصی نداره
درست لحظه ای که حس میکنی در حال لودگی هستند بحث جدی میشه
و وقتی بحث جدی میشه میره به سمت کمدی
شخصیت پردازی ها رو دوست نداشتم
نه جانی دپ و نه جان رید و نه اون دختر و نه هلنا بروهام کارتر
فیلم در روایت داستان ضعیف عمل کرده
ولی در کل فیلم سرگرم کننده ای بود
بازی جانی دپ هم چنگی به دل نمیزد


[عکس: 73.jpg]

Before Sunrise 1995

فیلمی با بازی Ethan Hawke و Julie Delpy
به کارگردانی Richard Linklater
داستان دختر و پسری هستند که با هم در یک قطار همراه هستند
یکی به سمت فرودگاهی در یکی از شهر های مسیر قطار میره تا به سمت آمریکا بره
و دیگری به سمت پاریس
در قطار به طور تصادفی با هم آشنا میشند و صحبت
پسر از قطار پیدا میشه ولی دوباره برمیگرده و از دختر تقاضا میکنه او هم پیاده بشه و فردا بره به سمت پاریس
امشب رو تا قبل از طلوع آفتاب با اون پسر در خیابانگردی همراه باشه
فیلم فقط دیالوگ محض داشت
عاشقانه خوبی بود
مثل زمان هایی که در لحظه زندگی رو استپ میکنی و زندگی میکنی و لذت میبری و بعد دوباره زندگی رو پلی میکنی و تن به جریان زندگی میدی
دقیقا هم همین مفهوم رو میرسونه
هر دو در قطار هستند
قطار معمولا نشانه عمر و زندگی انسان ها هست
برای یک مدت کوتاهی از قطار یا به عبارتی زندگی پیاده میشی و از لحظه اکنون و حال فقط لذت میبری
انگار زندگی متوقف شده
فیلم قشنگی بود
ولی نه در حد امتیاز 8 imdb


[عکس: 74.jpg]

The Conjuring 2013

احضار یا جادو
فیلمی به کارگردانی جیمز وان
و بازی پاتریک ویلسون و وگا فرامیگا
داستان درباره زن و مردی هست که در زمینه علوم ماورائی تخصص دارند
و در شروع فیلم تجربه های مواجهه با امور ماورایی رو نشون میده
در ادامه داستان روایت خانواده ای هست که با خانه جدیدی نقل مکان میکنند و در اون خانه با مسائل ماورایی مواجه میشند
و دست کمک به سمت این زن و مرد دراز میکنند
فیلم درباره احضار جن و تسخیر جن هست
اول فیلم نوشته شده بر اساس داستان واقعی

اوفففففف
یه فیلم فوق العاده
یه فیلم عالی
یه فیلم ترسناک حسابی
کارگردان این فیلم در ژانر ترسناک تجربه خوبی داره
فیلم های اره و Insidious و سکوت مرگ و ... ساخته
فیلم شباهت هایی به فیلم Insidious داره
یعنی یه جوری میشه گفت Insidious تجربه اول بوده در چنین سبک فیلمی
و این The Conjuring 2013 پیشرفته Insidious هست
در این فیلم از هر عنصری که در فیلم های ترسناک باعث خلق ترس و دلهره میشه استفاده شده
ولی نه به صورت فله ای و غیر حرفه ای
بلکه به صورت حساب شده
داستان فیلم یه داستان پرتعلیق هست
موسیقی فیلم در القای حس دلهره به مخاطب به شدت عالی عمل کرده
فیلم برداری و سکب فیلم برداری و نماها واقعا عالی هستند
اصلاح رنگ به صورت کاملا حرفه ای کار شده
بازی ها واقعا عالی و دلچسب هست
حتی بازیگر های خردسال هم یه نقش آفرینی خوبی داشتند
همه اینها دست به دست هم میدن تا یه فیلم ترسناک فوق العاده رو ایجاد کنند
من هنوز هم ترسش تو ذهنم باقی مونده
توصیه اکید دارم همه این فیلم رو ببینند


[عکس: 75.jpg]

Lovelace 2013



[عکس: 10.png]تماشای این فیلم برای افراد زیر ۱۹ سال ممنوع می باشد!

فیلمی با بازی آماندا سیف
فیلم درباره زندگی بازیگر مشهور صنعت پ.و.ر.ن در دهه 70 هست شخصی به نام لاولیس
که فیلم معروف پورنش به نام Deep Throat ته گلو یک انقلاب صنعتی در زمینه پ.و.ر.ن محسوب میشده
لاولیس بعد از آشنا شدن با مردی به نام چاک شیفته رفتار او شده و با او ازدواج میکنه
چاک همسر خودش رو برای کسب درآمد در اختیار ثروتمندان قرار میده
و در خلال س.ک.س هاش اون رو آماده س.ک.س دهانی میکنه به طوری که لاولیس در این نوع س.ک.س تخصص بی همتایی پیدا میکنه
بعد از مدتی همسرش چاک او رو با تهیه کننده های فیلم پ.و.ر.ن آشنا میکنه
در ابتدا اونها از پذیرش لاولیس سرباز میزنند به علت جذاب نبودن اندام های س.ک.س.ی لاولیس
ولی همسرش فیلمی رو از رابطه دهانی خودش با همسرش رو به اونها نشون میده و اونها تحت تاثیر حرفه ای بودن لاولیس قرار میگیرند
این آشنایی منجر به بازی در فیلم پورنی به نام Deep Throat میشود
فیلم Deep Throat داستان زنی هست که از طریق س.ک.س دهانی ارضا میشه اون هم با دخول زیاد در گلو
لاولیس با شرکت در این فیلم به عنوان هنرپیشه اول ،در صنعت پ.و.ر.ن شهرت فراوانی کسب میکنه
ولی بعد از مدتی متوجه میشه که این صنعت یک صنعت دروغی و نمایشی هست و تمام سود حاصله به جیب تهیه کننده ها میره
از این صنعت خارج میشه و عملا به زنی تبدیل میشه که به شدت با صنعت پ.و.ر.ن مخالف هست و مبارزه میکنه
داستان تضاد های رفتاری لاولیس رو به خوبی به نمایش میذاره
و دلائل و مسائلی که باعث شد به سمت صنعت پ.و.ر.ن بره رو به خوبی به چالش میکشه
فیلم در ارائه تصویری از دهه هفتاد خیلی خوب عمل کرده
فیلم خوبی بود
البته توصیه که نمیشه ولی خب اون فیلم Deep Throat فیلم پ.و.ر.ن.ی که این فیلم بر اساس اون ساخته شده رو ببینید در روند فیلم کمکتون میکنه
و بهتر با لاولیس ارتباط برقرار میکنید
[عکس: 76.jpg]
Big Fish 2003

ماهی بزرگ
فیلمی از کارگردان فانتزی تیم برتون
با بازی اون مک گروگر و هلنا بورهام کارتر عزیز
داستان مردی هست که در سرتاسر زندگی ش در حال قصه گویی و تعریف ماجراهایی هست که برای اون اتفاق افتاده
به طوری که این داستان ها در ابتدا برای پسر زیبا و شنیدنی بوده ولی الان دیگه خسته شده از اونها
به همین دلیل بین پدر و پسر کدورتی پیش میاد
ولی بر اثر بیماری پدر ، پسر دوباره نزدش برمیگرده و اینبار به دنبال کشف حقیقت زندگی پدر و تطبیق دادن واقعیت و خیال بافی ها هست

یه فیلم فوق العاده از یک کارگردان خوب
سبک سورئال رو تیم برتون به خوبی در فیلم هاش استفاده میکنه
تلفیق واقعیت با خیال البته با روند منطقی سورئالیسمی
فیلم در دل خودش داستان های زیادی داره که مخاطب در ابتدا با این داستان ها انس نمیگیره
و به نظرش فیلم مناسب سن بچه ها هست
ولی کم کم با تلفیق این داستان ها با واقعیت زندگی ادوارد و پسرش ،مخاطب جذب داستان ها میشه
و جوری در فیلم غرق میشه و با ادوارد همراه میشه که حتی مخاطب هم نمیتونه مرزی رو بین واقعیت و تخیل تشخیص بده
این هنر تیم برتون رو نشون میده
فیلم با تکیه بر عناصر خیالی مخاطب رو وارد دنیای زیبای تخیل میکنه همراه با رنگ ها و دکور ها و فانتزی های دلنشین
اینجا در این فیلم منطق رو باید حذف کنی
منطق سبک خیال بر واقعیت رو باید داشته باشی
منطقی که در زندگی واقعی حکم کفش رو داره در تخیل باید اون کفش رو از پا در بیاری بند هاش رو به هم گره بزنی و پرت کنی بالای درخت
و پا برهنه وارد دنیای زیبا و دلنشین تخیل بشی
البته قبلش باید خودت انتخاب کنی
که آیا میخواهی مثل یک ماهی قرمز توی تنگ باشی با محدودیت های یک تنگ
یا اینکه یک ماهی در دریا باشی و تنگ برات کوچیک باشه و وارد دریای بزرگ تخیل بشی
تو بشی ماهی بزرگی که هیچ صیادی توانایی صید اون رو نداره
چرا که به قول جادوگر پیر "بزرگترین ماهی رودخونه همیشه از راهی میره که هیچ وقت نمیشه گرفتش"
فیلم تقابل دو نسل رو چقدر خوب نشون میده
پدری که زندگی رو طبق زندگی سنتی خودش ساده میبینه
پسری که در نسل جدید هست و با کفش منطق در زندگی قدم میذاره
این زندگی مدرن با مواجهه با زندگی سنتی مثل مواجهه آتش با چوب هست
زندگی سنتی رو به آتش میکشه
در سکانسی میبینیم شهر رویایی ادوارد در جوانی تا زمانی که دسترسی به دنیای مدرن رو نداشته
یک شهر زیبا بود و برای ورود به اونجا نیازی به کفش نداشتی
ولی وقتی جاده ای کشیده میشه و اون شهر رو به دنیای بیرون متصل میکنه
قرض ها و وام ها و بانک ها و خرابی و ...
شهر نابود میشه
پسری که خودش هیچ وقت نتونسته با پدرش ارتباط برقرار کنه الان دغدغه فرزند خودش رو داره که نکنه اون هم با فرزندش همین مشکل رو پیدا کنه
سکانس های پایانی وای
بهترین پایان بندی رو که میشد تصور کرد تیم برتون رقم میزنه
من گریه کردم با این سکانس ها
وقتی که پدر و پسر با هم آشتی میکنند
وقتی پسر ،پدر رو درک میکنه
وقتی پسر اینبار قصه تعریف میکنه
وقتی قصه تمام میشه
وقتی که ماهی بزرگ به دریا میرسه
یه فیلم فوق العاده
یه فیلم زیبا
یه فیلم نامه به شدت قوی


[عکس: 77.jpg]

Inside Man 2006

فیلمی با بازی دنزل واشنگتن و جودی فاستر

داستان یک سرقت از بانک هست
گروهی در قالب برق کار یا نقاش وارد بانک میشند
و همه کارمندان و مشتریان رو به گروگان میگیرند
همه رو خودشون رو با یک لباس یک دست به همراه ماسک به یک شکل در میارند
ولی قصدشون از سرقت بانک سرقت پول نیست
بلکه قصدشون فقط یک جعبه هست که متعلق به صاحب بانک هست
صاحب بانک هم با معامله ای که با جودی فاستر میکنه اون رو مامور میکنه که وارد بانک بشه و اون جعبه رو به دست بیاره

فیلم امتیاز خوبی داشت
ولی من جدا از فیلم خوشم نیومد
خیلی الان اعصبام داغونه
هیچی از فیلم نفهمیدم
چی شد؟؟
جودی فاستر کی بود؟
چی کار کرد؟
فقط رفت توی بانک و گفت دو میلیون بهتون میدم شما بیاید بیرون اونها هم گفتن بیلاخ
خب که چی؟؟
چرا این فیلم اینجوری پیش رفت؟
چی میخواست بگه؟؟؟
اصلا من نفهمیدم این جودی فاستر برا چه سازمانی کار میکرد؟
چه ماموریت مهمی داشت؟
برا چی پول گرفت؟
اصلا از فیلمش خوشم نیومد
سایت های فارسی هم به جای نقد کردن این فیلم فقط فیلم رو تعریف میکنند
یک منتقد نیومده به شخصیت های این فیلم اعتراض کنه
هیچی از فیلم نفهمیدم
اصلا خوشم نیومد
فیلم هایی رو که متوجه نشم رو فقط اعصابم رو داغون میکنند



[عکس: 78.jpg]

[B]The Wrestler 2008

کشتی گیر
فیلمی از کارگردان صاحب سبک دارن آرنوفسکی
با بازی میکی روکی و مریسا تامی
داستان کشتی کج کاری به نام رم هست که دوران اوجش سپری شده و کشتی کج جوری با زندگی اون عجین شده که بدون کشتی کج دنیا قبولش نمیکنه
پدر خوبی برای دخترش نبوده
زندگی مناسبی نداره
و در پایان کار کاملا تنها ...
در این بین زنی هم هست که در بار مشغول به رقص س.ک.س هست و این هم دوران زیبایی و اوجش به آخر رسیده

فیلم یه فیلم فوق العاده بود
مثل همه فیلم های آرنوفسکی سرشار از معانی عمیق بود
تیپ شخصیتی قهرمان رو توصیف میکنه به صورت کلی و بعد وارد جزئیات زندگی و شخصیت قهرمان میشه
و در آخر شکسته شدن رو به خوبی نشون میده
تمام شدن و بی ارزش بودن برای دنیا
احساس عمیقی به انسان دست میده که آیا زندگی فقط همین سطح هست
دوران نشیب زندگی به خوبی به تصویر کشیده شده
بعد از یک عمر زندگی کردن وقتی به زندگی خودت نگاه میکنی و میبینی هیچی تو دستت نیست
چیزی به دست نیاوردی
بدتر همه رو از دست دادی
دوران اوجت
جوانی
خانواده
اعتبار
دخترت
آرنوفسکی نگاه خیلی دقیقی به مسائل بنیادی هستی و زندگی و جامعه داره
این تو همه فیلم هاش به وضوح قابل مشاهده ست

موقع دیدن این فیلم یاد این شعر افتادم

بنگر ز جهان چه طرف بر بستم ؟ هیچ
وز حاصل عمر چیست در دستم ؟ هیچ
شمع طربم ولی چو بنشستم هیچ
من جام جمم ولی چو بشکستم هیچ
افسوس که بی فایده فرسوده شدیم
وز داس سپهر سرنگون سوله شدیم
دردا و ندامتا که تا چشم زدیم
نابوده به کام خویش نابوده شدیم


نکات جالب:
مسابقه آخر با شخصی به نام آیت الله بود
شحص سیاه پوستی که با پرچم ایران وارد رینگ شد
رم پرچم رو شکست
و در هنگام مسابقه وقتی که آیت الله در حال اهتزاز پرچم ایران بود تماشاگران فریاد USA سر میدادند
حال شاید ایرانی ها این رو توهین حساب کنند ولی نکته جالبی داشت
و اون هم اگر آیت الله ایران باشه خب پس "رم" باید آمریکا باشه
و آمریکا دوران اوجش سپری شده ضعیف شده
"رم" دچار حمله قلبی شده و دکترها به شدت منع کردند از هر گونه هیجان و ورزش
و دست آخر همین "رم" که نماد آمریکاست در مبارزه ش با آیت الله که نماد ایران هست میمیره
یعنی مبارزه آخر باعث مرگ آمریکا شد


[عکس: 79.jpg]

Gangs of New York 2002

دار و دسته نیویورکی ها
فیلمی از کارگردان مشهور هالیوود مارتین اسکورسیزی
با بازی فوق العاده دینل دی لوئیس و دیکاپریو و البته کامرون دیاز
داستن دوره وحشی آمریکایی رو روایت میکنه
زمانی که نه از تمدن خبری بوده نه از ادعاهای دموکراسی و ...
فیلم با سکانسی شروع میشه که درگیری بین دو گروه از دار و دسته های نیویورکی رو نشون میده
دسته ایرلندی تبار خرگوش های مرده و دسته امریکایی های اصیل یا بومی
مثل اینکه این جنگ برای احقاق حق مهاجرین ایرلندی هست و رفع ظلمی که به اونها میشه
سردسته گروه خرگوش های مرده یک کشیش هست که کشته میشه
اون هم درست در برابر چشم پسر کوچیک ش
این پسر فرار میکنه و وقتی بزرگ میشه برای انتقام برمیگرده به نیویورک
و باز راه پدر رو ادامه میده
فیلم قشنگی بود
باز هم مثل همیشه مسائل نژآد پرستی رو به بهترین وجه ممکن زیر سوال میبره
از فیلم های آمریکایی از اینش خیلی خوشم میاد که تمام هم و غم ش رو برای از بین بردن نژآدپرستی و محدودیت ها به کار گرفته
بازی دنیل لوئیس شاهکاره در این فیلم


Adore 2013

(پوستر فیلم کمی مورد داره )
[عکس: 7.gif]

[عکس: 11.png]تماشای این فیلم به افراد زیر ۱۷ سال توصیه نمی شود.


عشق ورزیدن
فیلمی از آنه فانیتین
با بازی نئومی واتس و و رابین رایت و ...
داستان دو مادر هستند که این دو از کودکی با هم بزرگ شده اند و با هم زادواج کرده و بچه دار شده اند
الان بچه های ایندو هر دو بزرگ شده و طی یک فرایند عاشقانه پسر نئومی واتس عاشق دوست مادرش میشه
و با هم س.ک.س میکنند
پسر اون مادر میاد میبینه و میخواد تلافی کنه و با نئومی س.ک.س کنه
و حاصل این اتفاق ها عشق و رابطه ای هست که به صورت ضربدری بین مادر ها و پسرها شکل میگیره
و بعد ....

کارگردان این فیلم در کارنامه خودش فیلم درخشان Coco Before Chanel 2009 رو داره
فیلم یک فضای کاملا آرام و رمانتیک داره
با لوکشین های به شدت زیبا و آرمش بخش
همه فضا مهیاست برای هنر عشق ورزیدن
فیلم یک نگاه خیلی جالب به رابطه و عشق داره
عشقی که بین پسر جوان و زن پا به سن گذاشته اتفاق میفته
مشکلاتی داره
پیری زن رو داره
و دلزدگی پسر جوان رو
ولی چیزی که باقی میمونه قدرت عشق هست که به همه اینها غلبه داره
و در یک رابطه عمیق و احساسی و عاشقانه چیزی که اشتباه هست فقط و فقط پس زدن و رد کردن همدیگه هست
در سکانس های آخری فیلم این مطلب به خوبی گفته میشه
کارگردان مثل فیلم کوکو یه حس فمینستی احساس میشه در فیلمش
چون تقریبا در این فیلم مرد نقش مهمی نداره
فیلم برداری خیلی ساده و دلنشینی داره
کارگردان با انتخاب لوکیشن های مناسب در القای حس فیلم به خوبی عمل کرده
تدوین روان و خوبی داره
بازی ها واقعا عالی هستند
هم پسرها و هم زن ها
فیلم رو توصیه میکنم ببینید
اگر در زندگیتون حس عشق کمرنگ شده یا خلأ ش احساس میشه این فیلم اون حس رو خوب قلقلک میده

البته اشکال هایی داره
اشکال های نسبتا فرهنگی
این که در سکانس های آخر یه دیالوگی بین این دو مادر شکل میگیره و نئومی واتس به دوستش میگه تو تنها کسی هستی که در این رابطه هیچ اشتباهی مرتکب نشدی
ولی فرهنگ من میگه اشتباه کرد
چرا که به شوهرش خیانت کرد
وقتی هنوز شوهر داشت و شوهرش هم هیچ مشکلی نداشت تن به س.ک.س با پسر دوستش داد
پسری که از بچگی خودش بزرگش کرده و برای اون پسر مثل مادر دوم بوده


[عکس: 80.jpg]

The Terminal 2004

ترمینال
فیلمی از استیون اسپیلبرگ
با بازی تام هنکس و کاترین زتا جونز
داستان مردی هست از کشور بلغارستان که با هواپیما به یکی از فرودگاه های نیویورک وارد میشه
ولی در طول سفرش در کشورش انقلاب رخ میده
و ویزای او توسط ایالات متحده باطل میشه
و از طرفی هم به خاطر انقلاب و عدم ثبات سیاسی کشور متبوعش توان برگشت به کشور رو هم نداره
پس به ناچار در فرودگاه زندگی میکنه
از فیلمش خیلی خوشم نیومد
بازی تام هنکس خوب بود


[عکس: 81.jpg]

Mysterious Skin 2004

[عکس: 10.png]تماشای این فیلم برای افراد زیر ۱۹ سال ممنوع می باشد!


پوست مرموز
با بازی جوزف گوردون لویت
داستن پسر بچه ای هست که در بچه گی توسط مربی ورزشش مورد تجاوز واقعا میشه
البته نه تجاوز مفعول شدن
بلکه مربی براش با دست و دهان ..
موازی با داستان جوزف داستن پسربچه دیگه ای هم روایت میشه که دچار خون دماغ های متعدد و غش و ضعف هست
جوزف یک شب در یک پارتی این پسر رو هم مورد عنایت قرار میده و ...
این پسر بزرگ میشه و در سن نوجوانی هم باز پیرمرد ها یا مرد های سن بالا میان و برای این با دست و دهان ....
یعنی این پسر گرایش همجنس گرایانه پیدا میکنه
فیلمش مزخرف بود
رده بندی سنی هم برای این فیلم مثبت 19 هست
از جوزف بعید بد که بیاد در نقش یک همجنس باز در بیاد و برهنه بشه و مرد های دیگه براش س... و اون هم برای مرد های دیگه س..... بزنه
حالم بد شد
به زور داشتم نگاهش میکردم




[عکس: 82.jpg]

فیلم دهلیز
به کارگردانی نمیدونم کی
و بازی رضا عطاران و هانیه توسلی و یه بچه فسقل

رضا عطاران معلمی هست که در یک دعوا مرتکب قتل میشه
الان در زندان هست و حکم قصاص بریده شده و منتظر رضایت یا عدم رضایت خانواده مقتول هستند
همین
موضوع فیلم باز هم درباره قصاص هست و باز هم به قصاص از جانب خانواده قصاص شونده نگاه میشه
فیلم با سکانس رساندن بچه به مدرسه و تعطیل بودن مدرسه به علت بارش برف شروع میشه
و بعد وارد روایت فیلم میشه
اوائل فیلم اصلا بحث قصاص و زندان مشخص نیست
مادر آشفته ای رو نشون میده که درگیر مشکلات هست
در سکانس های بعدی علت آشفتگی یعنی بودن همسر در زندان مشخص میشه
با چنین مقدمه ای و چنین توصیف روتینی خب تکیه داستان رو میخواد روی زندگی این پسر بدون پدر و زن بدون شوهر نشون بده
که همچین مادر و پسری با مشکل قصاص شدن پدر مواجه شدن
پسری که تا سن هفت سالگی اصلا از وجود پدر بیخبر بوده
و الان مسئله قصاص شدن یا نشدن تاثیر مهمی در زندگی این پسر میذاره
شخصیت پردازی پسر بد نیست به عنوان کسی که فیلم نامه روی احوالات اون تکیه داره
شخصیت مادر هم خوب توصیف نمیشه و پرداخت نمیشه
من متوجه نشدم که چطور این با یه شغل تعمیرات عینک و این همه مشکلات مالی چطور زندگی میگذرونه
شخصیت پدر هم باز پرداخت ضعیفی داره
فیلم از تدوین خوبی برخوردار هست و کارگردان در انتخاب صحنه ها و چیدمان و دکوپاژ صحنه خوب عمل کرده
از عوامل تاثیر گذار بر صحنه در راستای حال و هوای سکانس و هدف سکانس خوب استفاده کرده
جایی که باید رابطه محبت آمیز پدر و فرزند رو نشون بده از رنگ سفید به خوبی استفاده کرده
جاییکه باید فضای سرد و مشکلات مادر رو نشون بده باز از فضای خوبی استفاده کرده
در یک جای فیلم سکانس زندان و سرما و برف
و بعد بدون هیچ ترانزیشن یا فیدی سکانس خواب بچه و بالش رنگی و عشق و ..
و بعد باز هم سکانسی که هانیه توسلی توی برف منتظر ماشین هست
فراز و نشیب زندگی رو با این تغییر سکانس ها خوب نشون داد
در طی روایت فیلم مخاطب متوجه میشه که اصل دعوا به خاطر یه پارک بوده
در سکانسی هانیه توسلی میاد میگه میبینی به خاطر یه پارک کردن چطور بدبخت شدیم؟؟
بهار زندگی شون تبدیل به زمستان شد
باز در همین زمستان بارقه امیدی و عشقی پدیدار میشه با رضایت خانواده مقتول
که بلافاصله تبدیل به سردی میشه
این سه تا سکانس تمام بار معنایی فیلم رو به نمایش گذاشت
پایان بندی فیلم جالب نبود
مثلا پایان باز گذاشته بود
که با سکانس های پایانی تقریبا از پایان فیلم گره گشایی میشه که خانواده مقتول از حکم قصاص میگذرند
فیلم خوبی بود
ولی بعضی سکانس ها غیر واقعی و غیر منطقی هست
مثل سکانس های داخل زندان و رابطه بین زندان بان و زندانی
مرخصی گرفتن از زندان اون هم وقتی که حکم قصاص هست
وقتی که حکم قصاص باشه در صورتی میتونه مرخصی بگیره که شاکی رضایت قطعی داده باشه
و برای قاضی مسجل شده باشه
و وقتی برای قاضی مسجل شد دیگه شاکی نمیتونه از رضایت برگرده
بازی بازیگر ها ضعیف بود
جدا ضعیف بود
هم رضا عطاران هم هانیه توسلی
و هم اون پسر
البته سوتی هم داشت
که ضعف کارگردان رو میرسونه
در سکانسی که بچه توی سرما و برف میاد بیرون اصلا سرما در چهره پسر دیده نمیشه
نه دماغش قرمز شده نه لپش گل انداخته
خلاصه سرما در چهره پسر اصلا مشخص نیست
انگار نه انگار که روی کاپشنش برف نشسته
یکی دیگه از نکته های جالبش در تیتراژش بود که خوب به لطف پلاگین های ترکینگ سه بعدی تونسته بودند یک Tracking عالی داشته باشند
و متن به خوبی با حرکت تصویر دوربین و لرزه ها لینک بود



[عکس: 83.jpg]

Catch Me If You Can 2002

اگه میتونی من رو بگیر
فیلم دیگه ای از کارگردان بزرگ و با نفوذ هالیوود استیون اسپیلبرگ
با بازی تام هنکس و دیکاپریو و کرییستور واکن
داستان پسری رو روایت میکنه به اسم فرانک که رابطه خوبی با خانواده داره و بعد از طلاق پدر و مادرش به سمت جعل چک با عنوان های شغلی متعدد مثل خلبانی و پزشکی و وکالت میره
تام هنکس نقش پلیسی رو بازی میکنه که به دنبال دستگیری فرانک هست
ولی هر بار فرانک با زیرکی از دست تام هنکس فرار میکنه
فیلم خوبی بود
فیلم درونمایه اکشن و دراماتیک داره که با طنز مخلوط شده


[عکس: 84.jpg]

21 Grams 2003

21 گرم

فیلمی با بازی شان پین و نئومی واتس و شارلوت گینسبرگ ( این خانم تو فیلم مالاخولیا آبجی کریستین دنست بوده)
به کارگردانی آلجاندرو گونزالس ایناریتو
کارگردان فیلم عشق سگی و بابل
درباره مردی هست که بیماری قلبی داره و قراره قلبش رو پیوند بزنن
همزمان داستان مردی رو نشون میده که از خلافکاری توبه کرده و به مذهب روی آورده و موسی وار خانواده رو به اذن پروردگار در بیابان زندگی رها میکنه
و داستان زنی هست که شوهر و بچه ش در یک تصادف کشته میشند و ...
فیلم یک روایت غیر خطی و غیر مستقیم از یک حادثه هست
تقریبا سه داستان رو که در یک حادثه مشترک هستند رو به صورت موازی روایت میکنه
فیلم با تمی غم انگیز و دپرس کننده ساختار روایت داستان رو میشکنه
و به صورت ترتیب زمانی روایت نمیکنه
هنر تدوینگر اینجا به نمایش گذاشته میشه
که روند تدوین رو به خاطر تم غم انگیزی که فیلم داره هماهنگ میکنه
صحنه ها ترتیب زمانی ندارند
یه بار از یه زمان صحبت میکنه
باز برمیگرده به گذشته
باز یه تیکه از آخر رو میگه
بعد میاد وسط
فیلم رو من یه شاهکار میدونم
کارگردان قبلا فیلم عشق سگی و بابل رو هم ساخته
در فیلم بابل مثل همین فیلم چند داستان مختلف رو به صورت موازی روایت میکنه که همه اون داستان ها به یک حادثه مرتبط میشه
ولی در فیلم بابل ترتیب زمانی کاملا رعایت میشه
ولی در اینجا نه
این فیلم از نظر ترتیب زمانی چیزی شبیه فیلم ممنتو از حضرت استاد کریستوفر نولان هست [عکس: 7.gif]
درباره 21 گرم هم همون بحث ادعای وزن روح هست
که موقع مرگ 21 گرم از وزن کم میشه که همون جدا شدن روح از بدن هست
یعنی روح ما کلا 21 گرم وزن داره
دیالوگ های آخر خیلی جالب این مسئله رو بیان میکنه
این 21 گرم چی داره؟
چی هست؟
همه زندگی ما؟؟؟
فیلم حرف برای گفتن زیاد داره
فیلم برداری و تدوین و دکوپاژ صحنه همه و همه دست به دست هم دادند تا یک فیلم که روحیه آشفته و بی نظم و حادثه دیده و غم انگیز و دپرس کننده رو روایت کنند
حال من رو دریابید که در عصر جمعه در اوج بی حوصلگی و کسلی و بی حالی که دارم حسرت زندگیم رو میخورم این فیلم به شدت دپرس کننده رو میبینم



[عکس: 85.jpg]

Snatch. 2000

قاپ زن
فیلمی از گای ریچی ( کارگردان دو قسمت شرلوک هولمز)
با بازی برد پیت جیسون استاتام و ...
گروهی از سارقان یک الماس 86 قیراطی رو از جایی به سرقت میبرند
یکی از اونها به نام فرانک چهار انگشتی الماس رو برای فروش به لندن میبره
و در این بین حول قاپ زدن و به دست آوردن این الماس اتفاق هایی میفته

داستان فیلم حول موضوع خصلت حرص در انسان میچرخه
یک روایت غیر خطی با محوریت یک موضوع که از ترتیب زمانی برخوردار هست
این روایت غیر خطی نتیجه ش میشه فیلمی پر از تعلیق
که مخاطب رو در تمامی صحنه ها همراه خودش میکشونه
فیلمی پر از تنش و حرکت و در هم ریختگی و آشفتگی با عنوان قاپ زنی
تدوین مناسب و کات های سریع و انتقال های به جا و زاویه های غیر متعارف دوربین و موزیک های عجیب و تند فیلم رو شبیه فیلم مرثیه ای بر یک رویا از دارن آرنوفسکی کرده
نکته جالب دیگه این فیلم نداشتن شخصیت اصلی هست
یعنی در این فیلم شما نمیبینی که داستان حول یک شخصیت بچرخه
بلکه هر شخصیتی به اقتضای روایت داستان یک گذری در داستان و سکانس ها داره
فیلم با روایت یک راوی شروع میشه که خود این راوی هم نقش اصلی در داستان رو نداره
فیلم با نشان دادن خصلت حرص در انسان نشون میده که دست آخر هیچ چیزی در دست آدم حریص باقی نمیماند
در سکانسی که درباره خوک ها صحبت میکنه درباره حرص و طمع خوک ها صحبت میکنه که تشبیه و کنایه جالبی ست بر شباهت آدم حریص و خوک
که در ادامه داستان مخاطب این زندگی خوکی و کثیف رو به خوبی درک میکنه
مثل همه روایت های غیر خطی در آخر همه این شخصیت ها به هم ربط پیدا میکنند
ولی نه در یک سکانس بلکه در چند سکانس مختلف در اواخر فیلم
فیلم رتبه 110 سایت imdb رو داره
بازی بازیگران در این فیلم خوبه
مخصوصا برد پیت که در اینجا خیلی شبیه فیلم Fight Club هست
با اون لهجه مسخره و خنده دار
فیلم رو حتما ببینید



[عکس: 86.jpg]

The Croods 2013

خانواده کرود
یه انیمیشن فوق العاده بود
خیلی قشنگ بود
خانواده کرود در غارها زندگی میکنند و طبق قوانینی که پدر خانواده برای حفظ خانواده وضع کرده از هر چیز جدیدی دوری میکنند تا زنده بمونند
ولی یک شب دختر خانواده که از غارنشینی خسته شده با دیدن نور آتش به بیرون غار میره و با پسری آشنا میشه و هم با آتش
واقعا یه انیمیشن فوق العاده بود
جدا خیلی وقت بود یه انیمیشن اینطجوری من رو حال نیاورده بود
از نظر فنی و انیمیشنی که اصلا نمیشه در موردش صحبت کرد
قدرت انیمیشن واقعا در دستان هالیووده
انیمیشن هایی میسازه که آدم رو مبهوت خودش میکنه
با ترکیب رنگ های عالی
خیلی خوب بود
توصیه اکید دارم که حتما ببینیدش
و حتما هم با کیفیت بلوری 1080 ببینید
و اصلا سمت دوبله این نرید
چرا که صدای شخصیت دختر ببری صدای عزیز دلم اما واتسون عزیز هست [عکس: 8.gif][عکس: 7.gif]




[عکس: 87.jpg]

The Hangover Part III 2013

خماری قسمت سوم
با بازی بردلی کوپر عزیز و زاک گایفیاناکیس
باز هم همون گروه گرگ ها
ولی اینبار داستان مثل سری قبلی شروع نمیشه
کلا با دو سری قبلی تفاوت داره
پدر آلن فوت میکنه و در مراسم ترحیم اعضای خانواده تصمیم میگیرند که آلن رو به یک درمانگاه روانکای برای اصلاح رفتار بفرستند
و در این بین از چهار رفیق دیگه ش کمک میگیرند
در راه رسوندن آلن به درمانگاه مذکور مشکلی براشون پیش میاد و اینها باز به عنوان گروگان گرفته میشند و به دنبال پیدا کردن چاو برای ...
فیلم قشنگی بود
طنز های خوبی داشت
و مهمتر از همه اینکه مثل دو داستان قبلی نبود
نسبت به قسمت یک پایینتر بود
ولی از قسمت دوم واقعا بهتر بود
توصیه میکنم حتما ببینیدش

[/B]
Jackass Presents: Bad Grandpa (2013) - IMDb


[ATTACH=CONFIG]3427[/ATTACH]

یعنی جر خوردم از خنده E41fE00e
Land and Freedom (1995) - IMDb

(از دیدن این فیلم خیلی لذت بردم)
داستان به جنگ داخلی اسپانیا بین نیروهای ژنرال فرانکو و نیروهای طرفدار "جمهوری" مربوط میشه. یک جوان کمونیست انگلیسی بنام دیوید برای یاری رسوندن به انقلابیون، داوطلبانه عازم اسپانیا میشه و بزودی عضو یک دسته شبه نظامی میشه که باید در خط مقدم علیه نیروهای فاشیست بجنگند. یک قسمت از فیلم برام خیلی جالب بود اونجا که دیوید تحت تاثیر شوخیهای اعضای گروه، فکر میکنه یکی از "رفقا"ی عضو گروه بنام بلانکا، روسپی هست و بهش پیشنهاد سکس میده. ولی بعد از توضیحات بلانکا متوجه میشه بقیه اعضای گروه اونو دست انداختن... :)))
در بخش دیگری از فیلم وقتی گروه، یک روستا رو از دست نیروهای فرانکو آزاد میکنند بحثهای داغی درباره چگونگی اداره روستا و ... شکل میگیره که فک کنم برای بیشتر دوستان جالب باشه، چون طرفدار بحثهای سیاسی و جدی هستند.
فیلم تلاش میکنه بیننده رو با حال و هوای اسپانیا در دوران جنگ داخلی آشنا کنه.

+ تورنت این فیلم در اینترنت موجود است.

[ATTACH=CONFIG]3863[/ATTACH]
Bibak نوشته: Land and Freedom (1995) - IMDb

(از دیدن این فیلم خیلی لذت بردم)

من دوست داشتم این را ببینم, ولی از دیدن فیلم‌هایِ کهنه بیشتر اندوهگین میشوم.
Mehrbod نوشته: من دوست داشتم این را ببینم, ولی از دیدن فیلم‌هایِ کهنه بیشتر اندوهگین میشوم.

پیشنهاد میکنم ببینی مهربد. ای کاش منظورتو از کهنه می گفتی.

خب برای من هم این ماجرای اسپانیا مثل یک تراژدی میمونه ولی از دیدنِ فیلم لذت بردم.
sonixax نوشته: Jackass Presents: Bad Grandpa (2013) - IMDb


[ATTACH=CONFIG]3427[/ATTACH]

یعنی جر خوردم از خنده E41fE00e
واقعا اشکم در اومد انقدر خندیدم ، خیلی‌ باحال بود! تا حالا برا هیچ فیلمی انقدر نخندیده بودم!E412E412E412E412
Mr.World.Wide نوشته: سقوط
راست‌اش فیلم زیاد خوبی نبود از نظرِ من. از هیتلر چهره‌ای زیادی احمق و پلید ساخته بود که با واقعیت منطبق نبود؛ نه اینکه هیتلر و اطرافیان‌اش احمق پلید نبودند، بودند اما نه اینطور کوکانه و افراط‌شده!


Mr.World.Wide نوشته: The Conjuring 2013
آری، آری، این از معدود فیلم‌های ترسناکِ جالبِ توجه بود به نظر من!

Mr.World.Wide نوشته: Pacific Rim 2013
جلوه‌های ویژه‌ی این فیلم خیره‌کننده‌اند! توصیه‌ی جدی می‌شود به دوستان!



sonixax نوشته: یعنی جر خوردم از خنده
Theodor Herzl نوشته: واقعا اشکم در اومد انقدر خندیدم ، خیلی‌ باحال بود! تا حالا برا هیچ فیلمی انقدر نخندیده بودم!
فقط نگویید که نسخه‌های قبلی Jackass را ندیده‌اید؟!
viviyan نوشته: فیلم "مهر هفتم" "the seventh seal" به کارگردانی اینگمار برگمان و بازی ماکس فان سیدو و ...
فیلم بسیار جالبی هست، در اروپای قرون وسطا میگذرد و فضای آن دوران را بسیار واقعی و با حالتی سرخوشانه به تصویر میکشد.

[ATTACH=CONFIG]2320[/ATTACH]
از روی پیشنهاد ضمنی شما منم فیلم رو دیدم. بله خیلی دوست داشتنی بود. بازیهای خوب یکی از نقطه های قوت فیلم بود. هر چند چون زیر نویس فارسی برای فیلم نبود اندکی با مشکل روبرو شدم.


sara نوشته: pianist

محصول : 2002

این فیلم رو هم بالاخره دیدم. شخصیت اشپیلمن خیلی به دلم نشست. فک کنم با تجربه های جدیدی که کسب کردم این فیلم رو خیلی بیشتر درک کردم. کلا حالمو بد کرد بس که صحنه های گرسنگی، زجر کشیدن و زورگویی درش بود. :e108: البته دادن لقب شاهکار به این فیلم چندان بزرگنمایی نیست.


Cleopatra (1963) - IMDb
این فیلم خیلی طولانی بود. بیش از 4 ساعت! خیلی هم پرخرج بوده. برای کسانی که به تاریخ، بخصوص مصر(و روم) علاقه دارند پیشنهاد میشه. از مدتها پیش در هاردم بود ولی تازه موفق به دیدنش شدم. ملکه کلئوپاترا در این فیلم شخصیتی بسیار زیرک، جاه طلب، افسونگر و البته زیبا دارد.

[ATTACH=CONFIG]3864[/ATTACH]


Kari-gurashi no Arietti (2010) - IMDb
آدم وقتی فیلمی رو میبینه که قبلا بارها موزیک متنش رو گوش داده کاملا حس و حال متفاوتی رو تجربه میکنه.E00e قسمتی از این فیلم کارتونی رو اولین بار در سیما با نام "بند انگشتی ها" دیدم و از موزیکش خوشم اومد. بعد خود فیلم رو هم دانلود کردم و دیدم. برتری مهم این فیلم به بقیه فیلم های مشابه هم به نظرم همین موزیکش باشه.
[ATTACH=CONFIG]3865[/ATTACH]
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33